
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گرچه در گذشتهای نهچندان دور بیماریهای عفونی واگیردار بهعنوان متهم اصلی مرگومیز نوزادان شناخته میشد، اما امروزه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بیماریها و اختلالاتی که در عملکرد ژنها ریشه دارد، متهم اصلی مرگ و میر آنهاست. بسیاری از کارشناسان بر این باورند پیشگیری از بیماریهای ژنتیک باید در سطح جامعه نهادینه شود و به همین علت ضرورت دارد آگاهی مردم از این گروه از بیماریها و چگونگی تشخیص و کنترل آنها افزایش پیدا کند. برای آگاهی از وضع علم ژنتیک در دنیای امروز و این که این علم ما را تا کجا پیش خواهد برد با پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران و پایهگذار این دانش در دانشگاههای ایران به گفتوگو نشستهایم، گفتوگویی مفصل که سر زنده بودن استاد پس از بیش از 40 واندی سال فعالیت در این حوزه و مهربانی و روحیه بسیار خوبش موجب شد گذشت زمان را در این گفتوگوی طولانی دو ساعته احساس نکنیم.
علم ژنتیک علمی است که همیشه منتقدانی داشته است و حتی در بسیاری از کشورها با توجه به این که این علم به نوعی دستکاری در خلقت محسوب میشود، تحقیق در این حوزه با محدودیتهایی همراه بوده است؛ دیدگاه جهانی نسبت به این علم امروز تا چه اندازه تغییر کرده است؟
در دنیا 90 درصد افراد نسبت به این قضیه دیدگاه مثبت داشتهاند و 10 درصد نیز همیشه نسبت به علم ژنتیک و تحقیق در این زمینه دیدگاه منفی داشتهاند که دیدگاه این افراد به استفاده ناروا از این علم مربوط بوده است. اگر از هر علمی به روشی نادرست استفاده شود، مردم نسبت به آن جهتگیری میکنند. مردم از این میترسیدند که مبادا بتدریج ژنتیک به ابزاری نامناسب تبدیل شود. فرضیه نژادبرتر نخستین بار از سوی یک فیلسوف فرانسوی مطرح شد و آلمانیها اساسا نژادپرست نبودند. آلمانیها پس از مطرح شدن فرضیه نژادبرتر بشدت دچار نگرانی و هراس شدند و ترسیدند پیشرفت علم ژنتیک به اصلاح نژاد منجر شود؛ اما از سوی دیگر باید در نظر داشت اگر زوجی ناقل ژن بیماری هستند، نمیتوان گفت آنها آزادند صاحب فرزند بیمار شوند. وقتی فرزندی نابینا یا معلول متولد شود در زندگی پدر و مادرش محدودیتهای بسیاری بهوجود آورده و زندگی آنها را مختل میکند. علاوه بر این هزینههای زیادی را به جامعه تحمیل میکند و این هزینهها از سوی دیگر به شهروندان جامعه تحمیل میشود، بنابراین به نوعی زندگی همه مردم جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. هر فردی بخشی از سرمایه جامعه را تشکیل میدهد و اینطور نیست که هر کس بخواهد، هر طور دلش خواست رفتار کند. پس باید از به دنیا آمدن افراد بیمار و افرادی که با محدودیتهای جسمانی مواجه هستند، پیشگیری کنیم و این درست است. وقتی این کار با روشی درست انجام شود مشکلی ایجاد نمیشود. اگر از علم ژنتیک برای تولد افراد قدبلند یا افرادی با چشمان آبی رنگ یا بهطور کلی برای افزایش جمعیت افرادی با ویژگیها و خصوصیات خاص استفاده کنیم به این معنی است که رفته رفته به طرف دوپینگ ژنتیک حرکت میکنیم و در این شرایط این علم در منافات با حقوق بشر و جامعه خواهد بود. بیشترین ترس از علم ژنتیک از مشاوره ژنتیک نبوده است، بلکه این نگرانیها از زمانی بهوجود آمد که حدود بیست سال پیش موضوع دستکاریهای ژنتیکی مطرح شد و بحثهایی در زمینه دستکاری و مهندسی ژنتیک برای ایجاد موجوداتی جدید مطرح شد.
یکی از مباحثی که امروزه مطرح شده این است، گروهی از دانشمندانی که در حوزه ژنتیک فعالیت میکنند قصد دارند راهکارهایی را پیش پای مردم قرار دهند که بتوانند پیش از تولد فرزندشان رنگ مو، اندازه قد و رنگ چشم آنها را تعیین کنند. آیا شما با اینکه ژنتیک در این مسیر حرکت کند موافقید؟
من از 31 سال پیش عضو کمیته اخلاق در ژنتیک پزشکی سازمان جهانی بهداشت هستم. آن زمان با توجه به احساس چنین خطراتی در حوزه علم ژنتیک، کمیتهای تحت عنوان کمیته اخلاق در ژنتیک پزشکی در این سازمان راهاندازی شد و به این ترتیب اصول اخلاقی مطرح شد که باید در این حوزه حاکم باشد. این درست نیست، عدهای که پول دارند با استفاده از روشهای مبتنی بر علم ژنتیک روزبهروز زیباتر شوند و در مقابل عدهای که توانایی مالی ندارند از این روشهای پیشرفته محروم باشند؛ البته باید توجه داشت این بیعدالتی و نابرابری در همه زمینهها به نوعی دیده میشود. افرادی که به بیماری مبتلا میشوند در صورتی که از توانایی و امکانات مالی مناسبی برخوردار باشند از بهترین امکانات درمانی برخوردار هستند و بر عکس افرادی که چنین امکانی را نداشته باشند بناچار باید با پیامدهای ناشی از بیماری دست و پنجه نرم کنند؛ اما این که افراد بتوانند با استفاده از روشهای مبتنی بر مهندسی ژنتیک از ویژگیهای برتر برخوردار شوند، خلاف اصول اخلاقی است و سازمان جهانی بهداشت و یونسکو با این موضوع بشدت مخالف هستند و در برابر چنین حرکتهایی از خود مقاومت نشان میدهند؛ البته چنین ادعاهایی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و تاکنون هیچکس در دنیا موفق نشده است به این هدف دست یابد. حدود 15 سال پیش همزمان با روزهای آغاز سال میلادی خبرهایی مبنی بر موفقیت یک محقق کرهای در ساخت نوزادی به روش مهندسی ژنتیک مطرح شد و آن زمان من اعلام کردم اینها همه دروغ و تبلیغات بوده است و بعد از مدتی اعلام شد، باوجود اینکه به این فرد جایزهای هم اهدا شده بود ادعایش دروغی بیش نبوده است. در حقیقت انجام چنین کارهایی بسادگی امکانپذیر نیست. از طرف دیگر محققان به دنبال راههایی هستند که بتوانند اعضای بدن انسان را با استفاده از روشهای مبتنی بر مهندسی ژنتیک تولید کنند تا بتوان از این اعضا و اندامها برای درمان فرد بیمار استفاده کرد؛ البته از زمانی که محققان به یافتههایی درباره سلولهای بنیادی دست یافتند بازار مهندسی ژنتیک نیز بهطور ناگهانی از رونق افتاد. با استفاده از سلولهای بنیادی میتوان اعضا و اندامهای مختلف بدن را تولید کرد و به این ترتیب با توجه به ویژگیهای منحصربهفردی که در سلولهای بنیادی دیده شد تب مهندسی ژنتیک نیز بتدریج فروکش کرد.
آیا خبرهایی که در زمینه ژن درمانی یا به عبارتی اصلاح ژنها در مرحله جنینی اعلام میشود تحقق پیدا کرده است؟
خیر، بعضی کارهای تحقیقاتی با هدف افزایش جذابیت بلافاصله خبرساز میشود از آن زمان که محققان روی خرگوش نژاد سفید آفریقایجنوبی در آمریکا آزمایش میکنند تا زمانی که همهگیر شود و بتوان این آزمایش را روی انسانها انجام داد مدت زمانی در حدود 50 سال طول میکشد و شاید نتایج این یافته که تا 50 سال دیگر تحقق پیدا میکند در آن زمان اصلا کاربردی نباشد و کنار گذاشته شود.
آیا این درست است که سلول درمانی (استفاده از سلولهای بنیادی فرد برای درمان بیماریها) تا حد زیادی موجب از رونق افتادن ژن درمانی شده است یا این که فکر میکنید ژن درمانی و سلول درمانی میتواند به موازات همدیگر پیش رود؟
ژندرمانی با مشکلات و محدودیتهایی همراه است که این محدودیتها در زمینه سلول درمانی کمتر به چشم میخورد. نمیتوان گفت با استفاده از ژندرمانی انجام هر کاری امکانپذیر است؛ مثلا میتوانستند با استفاده از ژندرمانی بعضی از انواع سرطانها را درمان کنند یا این که ناراحتیهای پانکراس را برطرف کنند. یکی از مشکلات ژندرمانی این است که برای این که این ژن را سوار کنند تا در عضو مورد نظر جایگزین شود، مجبور بودند از وسیله نقلیهای استفاده کنند تا این ژن را به مقصد برسانند که این وسیله نقلیه میتوانست میکروب یا باکتری باشد یا این که پلاسمیدهایی درست میکردند تا این ژن را به هدف برساند که اینها خودشان برای بدن مضر بودند و خودشان پیامدهای دیگری را همراه داشتند؛ از این رو حرکت در مسیر ژندرمانی با در نظر گرفتن ملاحظاتی انجام شده است.
جدیدترین دستاوردها در حوزه ژنتیک که در روند درمان یا پیشگیری جنبه کاربردی پیدا کرده چیست؟
یکی از کارهایی که اکنون در حوزه ژنتیک انجام میشود استفاده از راهکارهایی برای پیشگیری از بیماریهاست و هیچگونه دردسری هم ندارد. بعضی از روشهای درمانی مبتنی بر ژنتیک یا پیشگیری از بیماری در مرحله پیش از تولد از جمله دیگر دستاوردهای جدید در حوزه ژنتیک است. حدود 20 هزار بیماری ژن داریم. حدود 600 تا 700 بیماری نیز ناشی از ایجاد نقص در کروموزومهاست. خیلی از بیماریهای کروموزومی امروزه با روشهای سیتوژنتیک یا سیتوژنتیکمولکولی در دوران جنینی در نمونهبرداری موسوم به CVS در هفتههای دهم و یازدهم بارداری قابل تشخیص و شناسایی است؛ البته میتوان این آزمایشها را تا هفته بیستم بارداری هم به تعویق انداخت اما بهتر است این کار زودتر انجام شود. همچنین علاوه بر نمونهبرداری CVS میتوان از روش آمنیوسنتز یا برداشتن مقداری از مایع دور جنین در هفته پانزدهم تا بیست و یکم نیز استفاده کرد. به این ترتیب بسیاری از بیماریهای ژن مانند تالاسمی، هموفیلی، دیستروفی عضلانی و بعضی از انواع نابیناییها و ناشنواییها و همچنین بیماریهای کروموزومی قابل تشخیص خواهد بود. اما وقتی میگوییم 20 هزار بیماری ژن داریم اگر توانایی شناسایی و تشخیص 200 بیماری را داشته باشیم، بازهم میتوانیم بگوییم کار بسیار بزرگی انجام دادهایم. در هر جامعه معمولا روی بیماریهایی تحقیق میشود که در سطح آن جامعه شیوع بیشتری دارد.
کدام بیماریهای ژنتیکی در کشور ما شیوع بیشتری دارد؟
اگر بخواهیم از بیماریهایی صحبت کنیم که منشأ ژنی دارد میتوانیم به بیماریهای تالاسمی، هموفیلی، دیستروفیها عضلانی، نابینایی و ناشنوایی صحبت کنیم. البته باید توجه داشت ازمجموع 20 هزار بیماری ژنی در حدود 8000 تا 9000 بیماری پدر و مادر باید ناقل این بیماری بوده باشند تا فرزندشان به این بیماری مبتلا شده باشد بنابراین احتمال ابتلا به چنین بیماریهایی در ازدواجهای خویشاوندی بیشتر خواهد بود. پس نقطهضعف ما بیشتر در زمینه همین بیماریهاست؛ یعنی بیماریهایی که پدر و مادر ناقل آن هستند و خودشان هیچ اطلاعی در این زمینه ندارند. در هر کشوری که ازدواج خویشاوندی بیشتر باشد، شیوع این بیماریها بیشتر است. بیماری تالاسمی با توجه به شرایط آب و هوایی و وجود کمر بند تالاسمی که دور دنیا را فراگرفته در کشور ما شیوع بیشتری دارد. اگر از اروپا شروع کنیم همه کشورهای اطراف مدیترانه از پرتغال، اسپانیا، یونان و ایتالیا تا عربستان سعودی و ایران، پاکستان و هندوستان و تایلند، اندونزی و مالزی در این کمربند قرار میگیرند.
شما در صحبتهایتان به ازدواجهای خویشاوندی اشاره کردید که بزرگترین عامل تاثیرگذار در شیوع بیماریهای ژنتیکی است. آیا ممکن است علم ژنتیک به اندازهای پیشرفت کند که ازدواج فامیلی مانعی نداشته باشد؟
اجازه بدهید سوال شما را با یک سوال دیگر پاسخ بدهم. خیلیها همیشه از من سوال میکنند که ازدواج خویشاوندی خوب است یا بد. ازدواج خویشاوندی با وجود اینکه میتواند ناقل بیماریهای ژنتیکی باشد منافع اجتماعی زیادی دارد. در ازدواج خویشاوندی گرچه باید مراقب بیماریها باشیم اما بسیاری از محدودیتهای موجود در ازدواج از میان برداشته میشود. اما از نظر بیماریهای ژنتیکی باید توجه داشته باشند که بسیاری از بیماریها را میتوان از طریق مشاوره ژنتیکی پیشبینی کرد و در دوران بارداری این بیماریها را با استفاده از انجام آزمایشهای ژنتیکی در مرحله ژنتیکی تشخیص داد و به این ترتیب از تولد فرزندان مبتلا به بیماریهای ژنتیکی جلوگیری به عمل آورد. بنابراین میتوان گفت پیشرفت علم ژنتیک توانسته است بسیاری از این محدودیتها را از میان بردارد.
در بعضی از بیماریها ژن و در بعضی دیگر نقص کروموزومی منجر به ابتلا به بیماری میشود. آیا همه بیماریهای مادرزادی منشأ ژنتیکی دارد؟
بعضی از بیماریها منشأ ژنی دارد. این بیماریها را میتوان به سه گروه تقسیم کرد. گروهی از بیماریها مانند تالاسمی مغلوب هستند یعنی باید پدر و مادر ناقل ژن بیماری باشند تا فرزند آنها به این بیماری مبتلا شود. در این افراد ژن معیوب روی یکی از کروموزومها قرار دارد. گروه دیگر از بیماری غالب هستند یعنی پدر یا مادر خودش بیمار است. گروه دیگری از بیماریها مانند هموفیلی وابسته به جنس هستند. یعنی ژن ناقل بیماری روی کروموزوم وابسته به جنس است. در این بیماریها ژن ناقل بیماری روی کروموزوم جنسی X قرار دارد. در بیماریهای وابسته به جنس، مادر ناقل این بیماری برای فرزند پسر است و احتمال ابتلا به بیماری در 50 درصد از فرزندان پسر وجود دارد. بیماری هموفیلی فقط محدود به یک یا دو نوع نمیشود، بلکه حدود 16 تا 17 نوع هموفیلی شناخته شده است و فقط دو نوع هموفیلی A و B از بیماریهای ژنتیکی وابسته به جنس است. دیگر انواع هموفیلی از جمله بیماریهای مغلوب است و از پدر و مادری که هر دو ناقل ژن بیماری بودهاند به فرزندشان انتقال یافته است. در این موارد احتمال تولد فرزند بیمار 25 درصد است.
گروهی از بیماریها منشأ کروموزومی دارد؛ این بیماریها ناشی از نقصی است که در کروموزم یا ساختار کروموزم ایجاد شده است. یعنی کوتاه بودن یا جابهجایی بخشی از کروموزوم یا تغییر در تعداد کروموزومها میتواند منجر به بیماری شود. گروه دیگری از بیماریها اساسا ژنتیکی نیست و به دلیل ابتلا مادر به یک بیماری خاص در دوران بارداری، وجود نارسایی در سیستم گردش خون، مصرف دارو در دوران بارداری یا عوامل محیطی مانند تشعشعات یا آلودگی هوا یا غذاهایی که مادر میخورد و حتی استرس و فشارهای روحی و روانی جنین را تحت تاثیر خود قرار میدهد و جنین با معلولیتهایی متولد میشود که منشأ ژنتیکی و کروموزومی ندارد، ولی یک بیماری مادرزادی است. گاهی نیز علائم و نشانههای یک بیماری بعد از تولد ظاهر میشود. برای مثال نوزادی در بدو تولد دچار تب و تشنج میشود و علائم و نشانههای آن بعد از آن خود را نشان میدهد، اما چون فاصله بروز نشانههای بیماری از زمان تولد خیلی زیاد نیست، تصور میشود که از نشانههای یک بیماری مادرزادی است. در گروه دیگری از بیماریها نیز ژنهایی که یک بیماری را کنترل میکند یک جفت ژن نیست که از پدر و مادر به ارث برسد، بلکه مجموعهای از ژنها این بیماری را کنترل میکند. در این موارد ما با یک بیماری پلی ژن سروکار داریم. تعداد زیادی ژن در این بیماری نقش دارد. این گروه از بیماریها 90 درصد از بیماریها را تشکیل میدهد که در آن مجموعهای عوامل بیرونی و درونی دست به دست هم داده و منجر به بروز بیماری میشود. سرطان ها، دیابت و بیماریهای روحی و روانی از بیماریهای پلی ژنی است. هر روز خبرهای زیادی مبنی بر شناسایی و کشف ژنهای جدید اعلام میشود. تعدادی از ژنها که پشت سر هم شناسایی میشوند در به وجود آوردن نوع خاصی از سرطان نقش دارند. این ژنها دست به دست هم داده و تا جایی پیش میروند که زمینهای را برای ابتلا به سرطان در فرد ایجاد کنند. تعدادی از ژنها هم هستند که گرچه خودشان سرطانی نیستند، اما بستر مناسبی را برای فعالیت ژنهای سرطانی ایجاد میکنند. اما در داخل بدن مقداری از ژنها و عوامل بازدارنده هم وجود دارد که از بروز سرطان جلوگیری میکند. مشابه این عوامل در خارج از بدن هم وجود دارد. کباب سوخته، دود، نیتراتها و نیتریتها که از آنها بهعنوان نگهدارنده مواد غذایی استفاده میشود و رنگ غذاها همه از جمله عوامل سرطانزاست. در مقابل مصرف مواد غذایی حاوی انواع آنتیاکسیدانها مانند گوجه فرنگی نیز میتواند در پیشگیری از ابتلا به سرطان تاثیر گذار باشد. یعنی مشابه آنچه در بدن اتفاق میافتد در خارج از بدن نیز مجموعه عواملی وجود دارد که میتواند زمینهساز ابتلا به سرطان باشد و در مقابل عوامل دیگری نیز وجود دارد که میتواند در پیشگیری از ابتلا به سرطان تاثیرگذار باشد. در بسیاری از موارد مانند آلودگی هوا که زمینهساز ابتلا به سرطان است ما خودمان نمیتوانیم نقشی داشته باشیم.
اگر از من بپرسید کدام گروه از بیماریها ژنتیکی است به شما این طور پاسخ میدهم که به نظر من همه بیماریها منشا ژنتیکی دارد. شاید این سوال به نظرتان برسد که چگونه میتوان در طول زندگی به بیماریهایی مبتلا شد که منشأ ژنتیکی دارد اما من عقیده دارم همه بیماریها حتی بیماریهای عفونی مانند سفلیس و ایدز هم زمینه ژنتیکی دارد، زیرا در اپیدمی بیماری عدهای از افراد زودتر از دیگران به این بیماریها مبتلا میشوند. در عدهای از افراد بیمار روند بیماری ضعیفتر است و در گروهی دیگر روند پیشرفت بیماری شدیدتر است و حتی در گروهی از افراد بیماری تا جایی پیش میرود که فرد را از پا در میآورد. بعضی از بیماران به دارو جواب میدهند و عدهای نیز به داروهای تجویز شده جواب نمیدهند. در حقیقت نمیتوانید بیماری را پیدا کنید که ژنها در آن نقشی نداشته باشند. حساسیت و آلرژی از جمله بیماریهایی است که زمینه ژنتیکی دارد. بعضی از افراد نسبت به میوههایی مانند گوجهفرنگی یا توت فرنگی حساسیت دارند و بعضی دیگر به داروهایی مانند پنیسیلین حساسیت دارند و این حساسیت دارویی در برخی موارد به مرگ فرد منجر میشود. یکی از شاخصهایی که میتوانیم از آن برای تشخیص بیماریهای تک ژنی از بیماریهای چند ژنی استفاده کنیم این است که ببینیم این بیماری از قانون همه یا هیچ تبعیت میکند یا خیر. یعنی باید ببینیم فرد به این بیماری مبتلاست یا خیر. بیماریهایی که تعدادی از ژنها در بروز آن نقش دارند از نظر شدت طیف وسیعی را شامل میشوند. بیماریهایی مانند حساسیت که طیف وسیعی از حساسیت خفیف تا حساسیت شدید را شامل میشود و همچنین بیماریهایی مانند دیابت و انواع سرطانها از بیماریهای چند ژنی است. به عبارت دیگر اگر یک بیماری شدت و ضعف یا انواع مختلفی داشته باشد بیماری تک ژنی نخواهد بود.
چرا به نظر میرسد امروزه شیوع بیماریهایی که منشأ ژنتیکی دارد در حال گسترش است؟
در گذشته بیماریهای ژنتیکی براحتی قابل تشخیص و شناسایی نبود اما امروزه ما توانستهایم به توانمندیهایی در تشخیص بیماریهای ژنتیکی دست پیدا کنیم و تواناییهای ما روز به روز در حال افزایش است. علاوه بر این باید به این موضوع توجه داشت که در گذشته بیماریهای عفونی مانند سل، وبا و حصبه شیوع داشت که امروزه با توجه به رعایت بهداشت فردی و عمومی در سطح جوامع مهار و بعضی از آنها نیز ریشه کن شده است. گرچه بعضی از بیماریهای عفونی همچنان در جوامع شایع است؛ البته تعداد افراد مبتلا به این بیماری در حال کاهش است و در مقابل بیماریهای غیرعفونی شیوع پیدا کرده است که زمینه اصلی تحقیقات امروز جامعه پزشکی را تشکیل میدهد. بسیاری از بیماریها مانند بیماری MS که هنوز علت اصلی ابتلا به آن شناخته نشده است از زمینههای تحقیقاتی روز دنیاست و هنوز محققان نتوانستهاند به یافتههایی دست یابند که نشان دهد این بیماری منشأ ژنتیکی دارد. اوتیسم، بیشفعالی، کم بینایی و هوش از دیگر مواردی است که محققان قصد دارند تاثیر ژنها در بروز آنها را مورد بررسی قرار دهند.
ژنتیک تا چه اندازه در خصوصیات و ویژگیهایی مانند هوش و اخلاق نقش ایفا میکند؟
همه صفات چه خصوصیات ظاهری و چه خصوصیات باطنی از قد، وزن، زیبایی، اندازه چشمها و گوشها، رنگ مو و هوش منشأ ژنتیکی دارد. حتی پیری و فرسودگی نیز از روندی تبعیت میکند که زمینه ژنتیکی دارد. بسیاری از دیگر خصوصیات مانند دقت عمل، نگرش نسبت به مسائل مختلف، درک کردن، دقیق بودن، منضبط بودن، سخاوت و شجاعت همه منشأ ژنتیکی دارد. حتی پرحرفی و بدبینی نیز زمینه ژنتیکی دارد؛ البته باید توجه داشت که محیط نیز در بروز این صفات نقش بسیار مهمی دارد. در جایی که مجموعه ژنها در بروز صفات و خصوصیات نقش دارند، امکان نفوذ عوامل بیرونی بیشتر است.
آیا آموزش به افراد هم میتواند در بروز صفات مختلف نقش داشته باشد؟
بله، اگر چنین نبود اساسا آموزش اخلاق هم مطرح نبود. اولیا و انبیا برای ارشاد مردم آمدهاند. اخلاقیات را باید فرا گرفت. بسیاری از صفات چه در حیوانات و چه در انسانها اکتسابی است. به نظر من در قرنهای متمادی این صفات تجربه شده و در داخل ژنها قرار گرفته و به این ترتیب این صفات ژنتیکی شده و در اطلاعات ژنتیکی نسلها ذخیره میشود. اگر دقت کرده باشید حتما متوجه شدهاید که سبک و روش لانهسازی پرندگان مختلف متفاوت است. عدهای از پرندگان بالای درخت لانه میسازند و عدهای از آنها نیز لانههایشان را از درخت آویزان میکنند. بعضی از پرندهها نیز لانههایشان را میبافند. جالب است بدانید من در لرستان پرستوهایی را دیدهام که با کاهگل لانه میسازند. این سبک لانهسازی را کسی به آنها آموزش نداده است، بلکه در طول زمان پرستوها این سبک لانهسازی را آموخته و این اطلاعات وارد اطلاعات ژنتیکی این پرنده شده است؛ البته روانشناسان بر این باورند که این سبک لانهسازی نتیجه یادگیری است، اما من یقین دارم که اینها همه زمینه ژنتیکی دارد. یعنی این خصوصیات از محیط کسب و در ژنها ذخیره میشود. این رفتارها در همه حیوانات و حشرات دیده میشود. یعنی همه ما با گذشت زمان چیزهایی یاد میگیریم که در ژنها ذخیره میشود. اعمال غریزی یعنی هر آنچه در ژنها نهفته است.
پزشکی، ژنتیک، روانشناسی و تاریخ. علاقه شما به رشتههای مختلف جالب است. شما در آموختن تکبعدی عمل نکردهاید و در زمینههای مختلفی فعالیت کردهاید.
این فقط شامل حال من نمیشود، من نمونه خوبی از این گروه از محققان نیستم؛ اما بسیاری از دانشمندان اینگونه عمل کردهاند و تک بعدی نبودهاند. برای مثال خیام از جمله افرادی است که تقویم ما را طراحی کرده است اما همه ما او را با رباعیاتش میشناسیم. ابوعلی سینا و سعدی نیز همینطور عمل کردهاند. اگر کسی بخواهد یک پزشک واقعی باشد باید اینچنین باشد و فقط خودش را به پزشکی محدود نکند، چون در این صورت مانند یک مهندس پزشکی با بیماران رفتار میکند. بزرگترین افتخار سقراط و ارسطو این بوده است که پزشک بودهاند و پس از آن به فیلسوف بودنشان افتخار میکردند. تعداد زیادی از فلاسفه ایرانی پزشک بودهاند. این موضوع مهمی است. شریفترین شغل دنیا پزشکی است. بعد از آن معلمی در رتبه بعدی این فهرست قرار میگیرد و در رتبه سوم نیز قاضی قرار دارد. اگر کسی عاشق این حرفه باشد در درجه اول خودش را پزشک میداند. من در درجه اول بهعنوان یک پزشک و در درجه دوم بهعنوان یک معلم به جامعه خدمت میکنم.
آیا میتوان گفت با پیشرفت علم ژنتیک آینده متعلق به افرادی زیبا و سالم است که میتوانند از هرگونه بیماری در امان باشند؟
خیر، زیرا عوامل محیطی بیکار ننشستهاند. ما خودمان عوامل محیطی را به وجود میآوریم که ممکن است پیامدهایی را به همراه داشته باشند. به نظر من چرا باید روند پیری متوقف شود. فرض کنید بتوانیم با استفاده از یافتههای جدید در دنیای ژنتیک فرسودگی استخوانها و مفاصل را به تعویق اندازیم در این شرایط چه بر سر قلب خواهد آمد؟ معمولا افراد سالمند با مشکل شکستگیهای استخوانی مواجه نمیشوند، زیرا اساسا این افراد نمیتوانند بدوند یا با سرعت راه بروند. در اینجا فرسایش استخوانها نجاتدهنده است. ممکن است پیشرفت علم ژنتیک روزی ما را به جایی برساند که بتوانیم ژنهای تاثیرگذار در روند پیری را شناسایی کنند و بخواهند مانع از فعالیت افراد شوند، اما در اینجا عوامل دیگری هم وجود دارد. این روزها بسیاری از ابزارها و وسایل مانند گوشی تلفن همراه پیامدهایی را همراه دارد که موجب دردسر میشود. نانوفناوری، امواج و بسیاری از چیزهای دیگری که با گذشت زمان کشف شده موجب میشود روز به روز طیف عوامل تاثیرگذار در بروز صفات ژنتیکی افزایش پیدا کند. زیبایی یک برداشت لحظهای و از جمله ارزشهای وابسته به مکان و زمان است. تا هزار سال دیگر مفهوم زیبایی تغییر میکند، زیرا متغیری از زمان و مکان است. در مورد سلامت انسانهای آینده هم باید به این موضوع توجه داشت که ما خودمان در چرخهای که درست کردهایم به سلامتمان صدمه میزنیم و این اجتنابناپذیر است. گرچه میتوان با استفاده از روشهای پیشگیرانه و مصرف بعضی داروهای خاص و ویتامینها طول عمر را افزایش دهیم اما بالاخره بدن یک جایی کم میآورد و دچار مشکل میشود. این روزها مردم قد بلندتری دارند یا بهطور کلی اندازه قد، وزن، دور سینه و دور سر انسانها افزایش پیدا کرده است. محصولات فرآوری شده حاوی هورمونهایی است که موجب افزایش قد میشود و در مقابل با افزایش قد طول عمر افراد کوتاهتر میشود. یعنی این سوخت و ساز قد و جثه فرد را تکافو نخواهد بود و به این ترتیب فرد مستعد ابتلا به بیماری خواهد بود. به همین علت است که معمولا افرادی که جثه کوچکتری دارند بیشتر عمر میکنند.
پزشکی که با مرخصی و استراحت میانه خوبی ندارد
پروفسور داریوش فرهود از جمله پزشکان و پژوهشگرانی است که مهر و علاقه او به انسانها و دانش عمیقی که نسبت به ابعاد زندگی بشر دارد در وجودش به وضوح نمایان است. او در این سالها به پاس تلاشهایش برگهای زرینی را در کارنامه فعالیتهای افتخارآمیزش به ثبت رسانده است.
داریوش فرهود چهارم فروردین 1317 در تهران متولد و در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل راهی کشور آلمان شد. او از نیروی جوانی و استعدادش بهره گرفت و همزمان در سه دانشکده مشغول تحصیل شد. فرهود همزمان با تحصیل در رشته پزشکی و ژنتیک انسانی در رشته روانشناسی هم تحصیل میکرد. فرهود بر این باور بود که تحصیل در رشتههای مختلف علاوه بر عمیقتر شدن دانش بشری میتواند نقش مهمی در گسترده تر شدن آن داشته باشد و در حقیقت مانند پلی است که ارتباط بین علوم مختلف را امکانپذیر میکند. دکتر فرهود در سی و پنج سالگی به ایران بازگشت و گروه ژنتیک انسانی را پایهگذاری کرد. نخستین دوره کارشناسی ارشد و دکتری نیز به همت او پایهگذاری شد. او در دوران فعالیت حرفهایاش آنچنان شوق به خدمت داشته است که حتی یک روز هم از مرخصی استعلاجی و استحقاقی استفاده نکرده است و حتی گاهی باوجود بیمار بودن و با دست شکسته هم ترجیح داده است به جای استراحت در خانه به محل کارش بیاید، زیرا او سرشار از عشق به این حرفه است. او تاکنون بیش از180 مقاله تحقیقاتی به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فارسی نوشته است. واژهنامه زیستشناسی به دو زبان انگلیسی و فارسی که شامل 20 هزار واژه است و همچنین واژهنامه پنجزبانه زیستشناسی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و فارسی از دیگر آثار تالیفی استاد است. او نخستین کلینیک ژنتیک را سال 1354 در ایران تاسیس کرد و از سال 1355 از کارشناسان رسمی ژنتیک انسانی در سازمان جهانی بهداشت بوده است و از سال 1382 نیز به عضویت کمیته اخلاق در علم و فناوری و اخلاقزیستی کمیسیون ملی یونسکو در آمده است. استاد از سال 1360 مدیر مسئول و سردبیر مجله بهداشت ایران به زبان انگلیسی است و سردبیری مجله اخلاق در علم و فناوری را نیز بر عهده دارد. او سال 1369 جایزه جشنواره بینالمللی خوارزمی را از آن خود کرد و سالهای 1378 و 1382 نیز لوح افتخار و جایزه علمی بینالمللی ابنسینا به ایشان اهدا شده است. چهار سال پیش نیز به پاس تلاشهای خالصانه و آثار ارزشمند و خلاقانه در طول دوران خدمت، لوح افتخار ریاست جمهوری به دکتر داریوش فرهود اعطا شد.
فرانک فراهانیجم / گروه دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد
خدا حفظش كنه و بهش خیر دنیا و آخرت عطا كنه.