در این پرونده نزدیک به دوسال.
قبل از این پرونده هم بازداشت بودی؟
به خاطر یک پرونده دیگر بازداشت شدم که بعد این پرونده هم به آن اضافه شد و در بازداشت ماندم.
پرونده اول به چه دلیلی تشکیل شده بود؟
آن هم درگیری بود یک نفر را زده بودم، به همین دلیل بازداشتم کردند.
پس سابقهدار هستی؟
سابقه که دارم منکر نمیشوم، اما هیچ وقت قصدم کشتن کسی نبود.
اما این بار کسی را کشتهای و به اتهام قتل بازداشت هستی، این اتهام را قبول داری؟
قتل کار من نیست.
اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهد.
قبول ندارم این قتل کار من نیست کسی را نکشتم و اینها همه تهمت است.
9 سال تحت تعقیب بودی اگر قتل کار تو نبود چرا 9 سال متواری بودی و خودت را تسلیم پلیس نکردی؟
از همین روزها میترسیدم. میبینید که چه روزگاری دارم واقعا قتل کار من نبود و خیلی ناراحت هستم که چنین اتفاقی افتاده است.
یعنی درگیری با مقتول را هم قبول نداری؟
قبول دارم که درگیر شدیم، اما ضربه کشنده را من نزدهام.
درگیری چطور اتفاق افتاد؟
راستش ما اصلا دنبال مقتول و دوستانش نبودیم، از آنها آدرس پرسیدیم. من و چند نفر از دوستانم میخواستیم شخصی به نام کامبیز را پیدا کنیم از چند جوان که آنجا نشسته بودند پرسیدم کامبیز را میشناسید، گفتند میدانیم کیست، اما خانهاش را نمیشناسیم بعد هم دعوا شد.
ولی این طور که تعریف کردی اصلا دلیلی برای دعوا وجود نداشت پس چرا درگیر شدید؟
من حالم خوب نبود. دارو خورده بودم و دهانم کاملا تلخ بود. آب دهانم را بیرون انداختم آنها فکر کردند قصد بیاحترامی دارم. مقتول کسی بود که به من اعتراض کرد و من هم عصبانی شدم و به او حمله کردم اصلا نمیخواستم مشکلی برایش پیش بیاید.
قبول داری قمه همراه داشتی؟
بله، قبول دارم البته قمه نبود، نیمچه بود.
قبول داری به مقتول ضربه زدی؟
من یک ضربه به سمت سرش پرت کردم، اما ضربهای که میگویند به شکمش خورده، کار من نبود.
بجز تو کسی دیگر هم سلاح سرد داشت؟
بله هم دوستان خودم و هم کسانی که با مقتول بودند، چاقو داشتند.
بجز تو کسی دیگر هم با مقتول درگیر شد؟
درگیری شدید بود. من نمیدانم ضربه توسط کسی دیگر هم به سمتش پرتاب شد یا نه، اما میدانم من فقط یک ضربه زدم و ضربه دوم کار من نبود.
تو که آنقدر اصرار داری قتل کار تو نبود، چرا زودتر خودت را تسلیم پلیس نکردی تا بتوانی ادعایت را ثابت کنی؟
بعد از درگیری من و دوستانم از محل رفتیم. چند ساعت بعد خواهرم تماس گرفت و گفت وحید چه اتفاقی افتاده که پلیس همه جا دنبال توست و میگویند آدم کشتهای. خیلی ترسیدم و گفتم من این کار را نکردم خواهرم گفت، اما میگویند تو این کار را کردهای همین امروز و فرداست که دستگیرت کنند. من هم ترسیدم و فرار کردم.
خواهرت چگونه از ماجرا مطلع شده بود؟
البته او خواهرم نبود. دخترزن بابایم بود در واقع خواهر ناتنیام بود، اما مثل خواهرم دوستش داشتم. او هم از این و آن شنیده بود.
اصلا چرا آن روز دنبال فردی به نام کامبیز میگشتی؟
او همین خواهر ناتنیام را کتک زده بود.
این اتفاق چگونه رخ داد؟
روز حادثه کامبیز با خواهر ناتنی و نامادریام دعوا کرده و آنها را کتک زده بود. وقتی آنها را گریان دیدم، خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم در حمایت از آنها با کامبیز دعوا کنم. نمیدانستم آدرسش کجاست به همین دلیل دنبالش میگشتم که این اتفاق افتاد.
بالاخره کامبیز را پیدا کردی؟
نه نتوانستم. بعد از آن درگیری دیگر دنبالش نرفتم.
کامبیز چرا خواهر و نامادریات را زده بود؟
به خواهرم متلک گفته و خواهرم هم جوابش را داده بود. کامبیز هم ناراحت شده و آنها را کتک زده بود او جوان شروری بود و خیلی دعوا میکرد.
در این مدت که فراری بودی، به کجاها رفتی؟
از تهران خارج شدم. در شهرستان زندگی میکردم. بعد از چند سال هم که برگشتم با شخصی دعوا کردم و بازداشتم کردند. بعد هم که در زندان متوجه شدند فرد دیگری را هم زدهام، حکم بر بازداشت موقت دادند و اتهام قتل عمد را تفهیم کردند.
شاهدان میگویند زمانی که درگیری اتفاق افتاد این تو بودی که به سمت مقتول حمله کردی. حتی گفتهاند وقتی آب دهانت را به زمین انداختی او محترمانه به تو اعتراض کرد، اما تو حمله کردی چرا؟
من او را نمیشناختم و هیچ درگیری با هم نداشتیم در آن زمان دارو خورده و مواد هم زده بودم حال درست و حسابی نداشتم. اگر حالم سرجایش بود، این کار را نمیکردم. ضمن این که دوباره تاکید میکنم ضربهای را که به شکمش خورده، من نزدم.
تو و دوستانت دیدید که چه بر سر مقتول آمده است، اما به او کمک نکردید، چرا؟
ما ترسیده بودیم من اصلا نمیخواستم او کشته شود. مشکلی با هم نداشتیم که بخواهم این کار را بکنم. من برای اتفاقی که افتاد واقعا متاسفم، اما قتل کار من نبود و این اتهام را قبول نمیکنم.
گفتی میدانستی یک نفر کشته شده و پلیس به دنبال توست. با این حال بعد از چند سال دوباره دعوا کردی و زندانی شدی. این نشان میدهد واقعا از اتفاقی که برایت افتاده، عبرت نگرفتی و دوباره دعوا کردی ممکن بود این بار هم کسی کشته شود.
دعوایی که کردم خیلی جدی نبود من با چاقو کسی را نزده بودم بعد از آن ماجرا دیگر چاقو با خودم حمل نمیکردم با این که آن قتل کار من نبود، اما مرا متهم کرده بودند که مرتکب قتل شدهام به همین دلیل هم دیگر چاقوکشی نمیکردم، اما قبول دارم آدم عصبیای هستم. دست خودم نیست و نمیتوانم خودم را کنترل کنم. قبول دارم کار بدی کردم. اگر دعوای دوم اتفاق نمیافتاد من اینطور گرفتار نمیشدم. حتی شناسایی شدنم هم شانسی بود. مرا لو دادند و پلیس هم مدارک را علیه من کامل کرد.
میدانی اولیایدم درخواست قصاص کردهاند و خواهان اجرای حکم هستند.
بله، میدانم در دادسرا درخواست خود را مطرح کردند. وقتی پدر مقتول را دیدم به او گفتم قتل را قبول ندارم، اما حرفم را قبول نمیکند و میگوید وقتی قانون تو را قاتل تشخیص داده بنابراین نمیتوانی قتل را انکار کنی. به هر حال او هم دنبال قاتل بچهاش است به او حق میدهم، اما من قاتل بچهاش نیستم.
اگر تو را قاتل تشخیص دهند و محکوم به قصاص شوی، باز هم روی حرفت خواهی بود؟ حاضر نیستی دیه بپردازی و درخواست بخشش کنی؟
من هیچکس را ندارم. نه پدر دارم و نه مادر نه خواهر و برادر. نامادری و خواهر ناتنیام هم دنبال زندگی خودشان هستند، البته آنها هم هیچ پولی ندارند که کمکم کنند. واقعا نمیتوانم کاری بکنم؛ چون خودم هم آدم فقیری هستم و آهی در بساط ندارم. با این حال به این موضوع تاکید دارم و قسم میخورم قتل کار من نبود و ضربهای که به شکم مقتول برخورد کرد، من نزدم.
قصد عذرخواهی از ولیدم را نداری؟
از این که دعوا کردم، معذرت میخواهم. اگر ثابت شود قتل کار من بوده، درخواست بخشش میکنم. هرگز دروغ نمیگویم، من فقط یک ضربه به سر مقتول زدم و اگر آن ضربه باعث مرگ شده، قبول میکنم، اما آن ضربه کشنده نبود. درست است که آدم خطاکاری هستم، اما واقعیت را میگویم.
هنوز هم معتاد هستی؟
ترک کردهام. در زندان موادی نیست که بکشم و بعد از چندماهی هم ترک کردم و حالا پاک شدهام. با این حال دارم تاوان کاری را که کردم پس میدهم. خیلی سختی میکشم واقعا تحمل این روزها برایم خیلی سخت است.
مریم عفتی
شما چه فکر میکنید؟
برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید و بنویسید وحید و امثال او، قبل از این که به قتل متهم شوند یا کار خطرناکی انجام دهند، چه کار باید انجام بدهند و چگونه میتوانند به خود کنترلی برسند؟ / ضمیمه تپش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: