صدور کیفرخواست برای جنایتکار جیحون

پدرش را کشت تا به پسر مورد علاقه اش برسد

پسر جوان، پدرش را با گلوله سلاح شکاری از پا درآورد

پدرکشی بعد از سال‌ها تحقیر

«او مرا کتک می‌زد و به من توهین می‌کرد» پسر جوان این را می‌گوید و سپس سکوت می‌کند. او متهم به قتل پدرش است و زمانی که شبانه دست به قتل زد، تلاش داشت با سناریوی دروغین مسیر تحقیقات را تغییر دهد. او مدعی شد مردان ناشناس و نقابدار عاملان قتل پدرش هستند، اما راز این جنایت خیلی زود توسط کارآگاهان جنایی استان خوزستان برملا شد.
کد خبر: ۶۷۸۵۹۲
پدرکشی بعد از سال‌ها تحقیر
رسیدگی به این پرونده از شانزدهم اردیبهشت امسال با اعلام قتل مرد میانسال در خانه‌اش آغاز شد. پسر جوانی با پلیس تماس گرفت و درحالی که تلاش داشت خود را مضطرب و نگران نشان دهد، از قتل پدرش خبر داد. ماموران جنایی پلیس آگاهی استان خوزستان در پی تماس پسر جوان وارد عمل شدند و با حضور در محل، جسد مرد میانسال را دیدند که با شلیک گلوله از پای درآمده بود.

جسد مرد قربانی که جعفر نام داشت، در رختخواب بود و این موضوع نشان می‌داد او در خواب به قتل رسیده است. پسر جعفر که مرگ پدر را به پلیس گزارش کرده بود در تحقیقات اولیه گفت: «شب با شنیدن صدایی از خواب بیدار شدم. به نظرم صدای شلیک گوله بود، اما چون در خواب صدا را شنیده بودم، مطمئن نبودم. صدا از اتاق پدرم بود. خودم را به آنجا رساندم و با بدن بی‌جان پدرم در رختخواب مواجه شدم. من از پنجره دو مرد نقابدار را دیدم که در حال فرار در حیاط هستند. تا خواستم خودم را به آنها برسانم، هر دو گریختند و چون چهره‌هایشان را پوشانده بودند، موفق نشدم آنها را شناسایی کنم.»

در پی اظهارات پسر جوان، کارآگاهان در تحقیق از همسایه‌ها دریافتند جعفر و پسرش با هم اختلاف داشتند و اهالی محل شب حادثه نیز صدای مشاجره پدر و پسر را شنیده بودند. از آنجا که احتمال داده می‌شد پسر جوان خودش عامل جنایت بوده و مردان نقابدار، سناریوی دروغین او برای تغییر مسیر تحقیقات باشد، او بازداشت شد.

پسر جوان که منکر جنایت بود، زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، از راز قتل پدر پرده برداشت و گفت: «از دست کارهای پدرم خسته شده بودم و دیگر نمی‌توانستم او را تحمل کنم. همیشه غرورم را زیر پا له می‌کرد و به احساساتم توجهی نداشت. اختلاف میان من و پدرم سال‌ها قبل شروع شد. تفاوت خیلی زیاد سنی ما باعث شده بود نتوانیم همدیگر را درک کنیم و پدرم نمی‌خواست با این تفاوت‌ها و اختلاف نظرات کنار بیاید و به همین دلیل مدام باهم درگیر بودیم تا این‌که شب حادثه دعوایمان شد و پدرم مثل همیشه مرا کتک زد. من که غرورم از تحقیرهای او جریحه‌دار شده بود، تصمیم گرفتم از او به دلیل توهین‌ها و تحقیرهایش انتقام بگیرم. ما ظهر باهم دعوایمان شد و پدرم بازهم مرا کتک زد. من که از این برخورد او خیلی ناراحت شده بودم، تصمیم گرفتم با کشتن او به تمام این تحقیرها پایان بدهم. به همین دلیل منتظر فرصتی بودم تا نقشه قتل را اجرا کنم.»

متهم ادامه داد: «شب وقتی پدرم خوابید، سراغ او رفتم و با سلاح شکاری که شب‌ها آن را بالای سرش می‌گذاشت، به وی شلیک کردم و او را به قتل رساندم. چون زمان جنایت کسی در خانه نبود، برای آن‌که پلیس به من شک نکند، به دروغ گفتم مردان نقابدار پدرم را کشته‌اند.»

به گفته سرهنگ خواجوی، رئیس پلیس آگاهی استان خوزستان، پسر جوان 5 ساعت پس از جنایت به قتل اعتراف کرد و سپس روانه زندان شد./ ضمیمه تپش

مرجان رضایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها