تله‌فیلم «انگشتر» با موضوع اعتقاد به شانس یا رفتار و نیت صحیح تولید شده است

شانس یا شرافت

اعتقاد و باور به شانس در زندگی در اشکال و شمایل مختلفی در همه ما وجود دارد بدون این‌که به دنبال منطقی برای آن باشیم؛ مثلا خیلی از ما در زمانی که دانش‌آموز بودیم باور داشتیم فرضا اگر با خودکار آبی امتحان دهیم نمره ما بهتر می‌شود.
کد خبر: ۶۸۵۷۰۲
شانس یا شرافت

یا فلان لباس و ساعت برای ما خوش‌شانسی می‌آورد. جالب این‌که این‌گونه باورها سویه اجتماعی ـ فرهنگی داشته و در هر فرهنگ و ملتی می‌توان نمونه‌هایی از آن را پیدا کرد. چه آنها را خرافه‌پرستی بدانیم چه به حقیقتش باور داشته باشیم تاثیرگذاری آنها را در زندگی افراد و تصمیم‌گیری‌هایشان نمی‌توانیم انکار کنیم. مهم نیست این گونه باورها حقیقت دارد یا نه، مهم این است که وجود دارد و زندگی انسان‌ها را تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد. تله‌فیلم انگشتر به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی که از شبکه یک پخش شد، قصه خود را بر مبنای همین موضوع قرار داده است.

قصه این فیلم درباره یونس، دانشجوی عمران است که با موتورسیکلت کار می‌کند. او در یکی از روزها کنار راه‌آهن انگشتری را پیدا می‌کند که می‌داند متعلق به پسری نابیناست که همراه مادرش در ایستگاه به‌دنبال انگشتر می‌گردند، اما انگشتر را از آنها پنهان کرده و به آنها پس نمی‌دهد؛ چون معتقد است این انگشتر می‌تواند موجب اتفاقات خوبی در زندگی او شده و شانس موفقیتش باشد.

واقعیت این است که در شکل‌گیری باورهای ذهنی باید به شرایط روانی ـ اجتماعی افراد نیز توجه داشت و آنها را در شکل‌گیری این باورها لحاظ کرد. مثلا شرایط و بحران مالی ـ معیشتی یونس موجب شد بعد از پیدا کردن انگشتر با خانمی پولدار آشنا شود و او این را به حساب شانس واقبال ناشی از پیدا کردن انگشتر بگذارد. البته فیلمساز در پس این اتفاق و باورها به‌دنبال قصه‌ای دیگر می‌گردد و آن وفاداری آدم‌ها به عهد و پیمانی است که بر سر عشق بسته‌اند و آن را به‌خاطر وسوسه‌های دنیوی زیر پا می‌گذارند.

یونس که چند سالی با مریم نامزد بود و به خاطر مشکلات مالی نمی‌توانست مراسم عروسی بگیرد، ناگهان در روبه‌رو شدن با موقعیتی تازه و پرزرق و برق‌تر، دل و ایمانش را می‌بازد و عهدشکنی می‌کند. هرچند در پایان سزای عملش را می‌بیند و اعتبار و آبرویش را از دست می‌دهد علاوه بر این‌که شغل و امکانات مالی‌اش را نیز می‌بازد.

این موضوع قصه تازه‌ای‌ نیست، ولی ربط آن به قصه انگشتر و شانس و اقبال آن را در یک موقعیت جامعه‌شناختی‌تری قرار داده و روایت می‌کند. البته کارگردان در ترسیم و پردازش شخصیت یونس پایش می‌لنگد و تغییرات رفتاری او اگرچه عقبه فردی و اجتماعی دارد، اما خیلی ناگهانی و لحظه‌ای رخ می‌دهد. مثلا رابطه او با مریم، با وجود اختلافاتی که او و پدر نامزدش بر سر مسائل مالی و ازدواج دارد چندان پرتنش و عصبی نیست که با تلنگری از بیرون فرو بپاشد و نابود شود. خود شخصیت یونس نیز ظاهری آرام و موجه دارد و مسئولیت‌پذیری او در قبال مادر و خواهرش در حد و اندازه‌ای است که او را در تشخیص خوب و بد به پختگی معقولانه‌ای برساند.

واقعیت این است که یکی از مشکلات فیلمنامه‌‌‌ در کشور ما در نقطه تحول شخصیت‌ها رخ می‌دهد؛ چه تحول مثبت و رو به خوبی و چه برعکس. فیلم بدون این‌که فرآیند منطقی این دگردیسی رفتاری را به زبان و ساختار دراماتیکی روایت کند، فرض را بر این می‌گیرد که مخاطب می‌داند شخصیت فیلمش چه جور آدمی بوده و چه اتفاقاتی در درون او در حال رخ دادن است. اینجاست که شخصیت‌های سیاه و سفید در فیلم و سریال‌های ما خلق می‌شود که اغراق شده و غیرقابل باور است و تصویری سطحی و تیپیکال از آنها ارائه می‌دهد. البته در اینجا می‌توان از زاویه دیگری نیز به موضوع نگاه کرد به این شکل که کارگردان قصد داشته با پرهیز از نمایش تصویری منفی از قهرمان قصه‌اش و بازنمایی خاکستری او براین نکته تاکید کند که یونس و امثال او لزوما آدم‌های خطرناک و سطح پایینی نیست و همه ما انسان‌های معمولی ممکن است دچار همین لغزش‌ها و اشتباهاتی شویم که یونس به آن دچار شد.

در نهایت ثابت می‌شود این انگشتر یا هر شیء دیگری موجب شکست یا موفقیت انسان نمی‌شود. این اخلاق، اراده و تلاش آدمی است که شانس را برای او به ارمغان می‌آورد. ثواب و گناه در مرزی باریک از هم قرار دارد که گاه به دلایل ظاهرا ساده انسان‌ها را از عرش به فرش می‌کشاند. پنهان کردن انگشتر توسط یونس و تحویل ندادن آن به صاحبش به‌عنوان یک کنش غیراخلاقی موجب می‌شود که آن انگشتر نه‌تنها حامی و پشتیبان و شانس او نباشد، بلکه به سقوط او منجر شود. شانس زندگی در انگشتر نیست، در انگشتی است که به سمت خیر و خوبی اشاره می‌کند. زخم‌های انگشت بیش از زرق و برق انگشتر سعادت یا فروپاشی آدمی را رقم می‌زند. (سیدرضا صائمی / جام​جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها