کیهان: انگل (گفت و شنود)
گفت: یکی از سرکردگان گروهک وحشی داعش در جمع تعدادی از تروریستهای اجارهای گفته است؛ یک مفتی معروف سعودی همه اقدامات ما را تائید کرده است.
گفتم: چند ماه قبل فاش شده بود که این مفتی وهابی عربستان، یهودیالاصل و از وابستگان رژیم صهیونیستی است که وزیر خارجه سابق این رژیم - خانم لیونی - از رابطه جنسی خود با او و امیر قطر پرده برداشته بود.
گفت: این سرکرده گروهک داعش در همان جمع گفته است؛ مفتی آل سعود تأکید کرد که محبت داعش در قلب ما جای دارد.
گفتم: یارو به رفیقش میگفت؛ تو در قلب من هستی، در خون من هستی، در همه وجودم جای داری... و بعد گفت؛ دیروز رفتم دکتر، بهم گفت انگل داری!
سیاست روز: سفارت انگلیس / لانه جاسوسی نیس
رادیو بیبیسی: سفارت انگلیس در ایران بازگشایی میشود.
خبر فوق یادآور کدام شعر شیرین فارسی است؟
الف) سفارت روسیه / لانه جاسوسیه
ب) سفارت انگلیس / لانه جاسوسی نیس
ج) سفارت آمریکا / باز میشه تا پس فردا
د) همه چی آرومه / من چقدر خوشحالم
یک مقام مسئول: از مردم عزیزمان عذرخواهی میکنم؛ زیرا به جای اینکه در کوتاهترین زمان منطقی یعنی سه ماه به پروندههای آنها رسیدگی شود متاسفانه رسیدگی به پروندهها بیش از یک سال طول میکشد.
به نظر شما این «عذرخواهی» برای ملت ما چه فایدهای دارد؟
الف) میتوانند به جای پنیر به نان صبحانه خود بمالند و میل کنند.
ب) میتوانند به عنوان قطره خوراکی قبل از ناهار و بعد از شام مصرف کنند.
ج) میتوانند ذخیره کنند و یکجا به قیمت مناسبی بفروشند.
د) میتوانند در مجاورت کاسه یا کوزهای قرار داده و آب آن را بنوشند.
علی لاریجانی: گرسنگی در کشور وجود دارد و وضعیت اقتصادی به هیچوجه مطلوب نیست که این موضوع به نبود عقل جمعی بر میگردد.
منظور از «کشور» در عبارت فوق کدام یک از کشورهای زیر است که هم «گرسنگی» در آن وجود دارد و هم خبری از «عقل جمعی» نیست؟
الف) یک کشور آفریقایی
ب) سوئیس عقبمانده
ج) دانمارک گرسنه
د) هیچکدام
وزیر کار: تا زمانی که دانشجو نباشد استادی نیست و تا زمانی که تماشاچی نباشد هنرپیشهای خلق نمیشود.
با توجه به این عبارت نتیجه میگیریم که:
الف) تا شیر آب نباشد از آب خبری نیست و تا لیمو نباشد نمیتوانیم آبلیمو تولید کنیم.
ب) تا موز نباشد چیزی به اسم پوست موز هم وجود نخواهد داشت.
ج) تا «کار» معنی نداشته باشد نمیتوانیم به کسی «بیکار» بگوییم.
د) دانشمندان باید خیلی مراقب باشند که خدای نکرده دزدیده نشوند.
شرق: اختراع اتوبوس هواپیمایی توسط یک ایرانی غیور
من بگویم با آمبولانس زدم به هواپیما و هواپیما از کار افتاد و غُر شد و دیگر نمیتواند پرواز کند، باورتان میشود؟ نمیشود دیگر. میگویید عالمی دارد تمرین نطق انتخاباتی میکند یا میخواهد سبک سخنرانیهای آقای احمدینژاد را تقلید کند. یا میگویید این آمبولانسچی خالیبند است و تا حالا صداش را درنیاورده بوده. ولی باورتان بشود یا نه، یک جغلهاتوبوس زده به یک فروند هواپیمای «ایرباس» شرکت «ماهان» و هواپیما از دور خارج شده. (ایسنا)
به همین مناسبت ما نظر چند کارشناس را جویا شدیم: کارشناس تلویزیونی: ضربه اتوبوس به هواپیما یک پیام به جهان و ابرقدرتهای جهانی دارد و آن هم این است که کسی گول هیکلش را نخورد. چون هواپیما گول هیکلش را خورده بود.
جوجه: من یکبار با یک فیل دعوام شد، فیله فوت کرد، من خوردم به دیوار، کرک و پرم ریخت. گفتم: صبر کن، تازه لباسم را درآوردم. من همینجا اعتراف میکنم که راننده اتوبوس من بودم و میخواستم انتقامم را از فیل بگیرم که همهیکل هواپیما بود.
جوجهچیکن: من همدست خارجی جوجه هستم که بهش تسلیحات اتوبوسی و رانندگی هارددرایو یاد دادم. راستش من هم یکبار زدم به یک موتوری، بیهوش شدم. به هوش که آمدم دیدم توی قفس هستم. گفتم: ایوای... یعنی موتوریه مرده من را انداختهاند زندان؟
حاتمیکیا: من این نظریه را قبلا در فیلم «موج مرده» به تصویر کشیدم که «راشد» شبانه رفت و به ناوهای آمریکایی مشت زد تا حساب کار بیاید دستشان. حالا میبینیم که با همان جهانبینی یک اتوبوس رفته توی دل هواپیما. باید از من تقدیر کنید.
راننده اتوبوس: من همیشه دقت میکردم برای بلندشدن هواپیما با آن هیکل، تکآف میکنند و پایشان را میگذارند روی گاز و از زمین بلند میشوند. من فکر کردم اگر ما ایرانیان غیور بتوانیم همین کار را با اتوبوس بکنیم و از زمین بلندش کنیم، دیگر تحریمها بیاثر خواهد شد و ما نیازی به هواپیمای اجنبی نداریم. اگر توجه کنید اسم این هواپیما هم «ایرباس» بود که یعنی اتوبوس هوایی. امیدوارم از من بهعنوان نخبه در کنار حاتمیکیا تقدیر کنند.
قدس: مش غضنفر و برخورد دوگانه
کِلّه ظهری داشتُم با پیکانِ خوسُرُم مِرفتُم مسافرکیشی کُنُم که دیدُم وِسط خیابون یَک کُمپِرِسی نِگَر دِشته یِ راه رِ بَند آورده، ...
کمربندُم رِ واز کِردُم آمَدُم پایین یَکرُبّی داد بیداد کِردُم تا بِلَخَره رارَندش آمد ماشینِش رِ وَرداشتُ رَفت. مویم نشستُم راه افتادُمُ یَک خُردو جولوتَر ناسَن یَک پاسِوونی جولوم رِ گیریفتُ گفتِگ بِرِیِ خاطِرِ نِبستنِ کمربند جِریمه مِری. آمدُم پایین هرچی بِزِش گفتُم هَمی الان کمربندُم رِ واز کِردُم بِزِم گوش نِدادُ جِریمَش رِ نیویشت.
هَموجور که مِنویشت واز یَک کامیون آمَد از تو او خیابونِ خُردو هَمچی با سرعت از چِفتِما رَد رَفت که آینَم رِ با سپرِش قِلِفتی کَند، تا آمدُم بُدُوُم دنبالسَرِش که پول آینَم رِ بیگیرُم یَک تِلِیری هَمچی از چِفتُم رَد رفتُ بوق زَدُ گَردُ دولَخ از بارِش ول رَفت روم که عینِ مِیِّت پخشِ زِمین رفتُم.
وَرخواستُم به پاسِوونه گفتُم تو که بِرِیِ یَک کِمربند جولو مو رِ گیریفتیُ ایقذَر جِریمَم کِردی بِرِیچی جولو ای ماشینایِ سِنگین رِ نِمیگیری که هَم تَردُدِشا تو شهر غیرِمجازِیُ هَمَم قانون رِ راعایت نِمُکُنَن؟ گفتِگ بِرِیکه مو نه جراتِش رِ دِرُم که بِپِرُّم جولو ای ماشینایِ گُندِیُ نِگَرِشا دِرُمُ نَیَم زورُم به رارَندِهاشا مِرِسه که بُخوام جِریمه بُدُم دستِشا.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم تا کِی این قانون تو رارَندگیِ شهرِما برقرارِ که هرکی زورِش بیشترِیُ ماشینِش گُنده تَره هرکار دِلِش مِخه بُکُنه یُ هرچی جِریمه یِ بِره تو پاچه اوکه ماشینِش خُردوتَرُ خودِش ضعیف حال تَره؟!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: