
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فرهنگ دهخدا قضا را به معنای فرمان دادن، حکم کردن، فتوا دادن، رای دادن، به حاجت کسی رسیدن و روا کردن، آگاهانیدن و پند دادن دانسته است.
امروزه یکی از وظایف اصلی حکومت را قضاوت میدانند. نزاعهای آتی و لزوم برخورد با تضییع حقوق دیگران، افراد را وامیدارد به مرجعیت نهاد دولت در قضاوت تن دهند. تعریفهایی که از قضاوت میان فقها وجود دارد نیز ناظر به همین معناست.
برای نمونه امام خمینی(ره) در کتاب «تحریرالوسیله» عنوان میکند قضاوت حکم بین مردم است برای رفع تنازع بین آنان با شرطی که میآید. از بدو تاسیس دولت اسلامی، پیامبر به قضا پرداخت و قاضیان به اجرای حدود اسلامی اقدام کردند.
قضاوت در اسلام، مستلزم آگاهی بر احکام الهی است. هم پیامبر و هم خلفا و امامان بر امر قضا تاکید داشتهاند. با گسترش جهان اسلام، داوری نیز به تبع آن گسترش یافت. قلمروی اسلامی داور اسلامی میطلبید و منازعات مردم در سرزمینهای پهناور جهان اسلام از بلاد هند تا دیار اروپا، توسط داوران مسلمان و اصول درخشان قضاوت اسلامی داوری میشد.
قضاوت در اسلام جایگاه برجستهای دارد. خداوند قاضیالقضاتی است که حکمش نتیجه حیات را مشخص خواهد کرد. با توجه به چنین جایگاه جهانشناختی برای خداوند، قاضی قدم در راهی الهی میگذارد. نگاهی به آیات قرآنی درباره داوری میتواند جایگاه رفیع قضاوت در اسلام را به ما نشان دهد. ما در قرآن میخوانیم: ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند. (داوود/26) به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند. (حدید/25) چون میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید. (نسا/ 58) به آنچه که خدا فرستاده میان مردم حکم کن و در اثر خواهشهای مردم حکم حق را وامگذار. (مائده، 48)
از سویی دیگر، تاکید احادیث و روایات در این زمینه نشان از خطیر بودن جایگاه قضاوت میان مسلمانان دارد.
حضرت علی(ع) پس از گماردن شریح حادث کندی به قضاوت چنین فرمود: «ای شریح! تو در جایی نشستهای که جز پیامبر یا جانشین او شخصی بر آن نمینشیند». همچنین عدالت، یکی از چهار ستونی است که حضرت امیر(ع) برای ایمان عنوان کرده است.
امام صادق(ع) موسس مکتب جعفری در همین راستا فرمودهاند از چهار نوع قاضی، سه قسم آن راهی جهنم میشود، آنکه دانسته به ناحق حکم میکند، آنکه نادانسته به ناحق قضاوت میکند و آنکه ندانسته به حق قضاوت کند. تنها آنکه دانسته به حق حکم میدهد راهی بهشت خواهد شد. این نشاندهنده آن است که قاضی جایگاهی حساس دارد و حتی حکم به حق به تنهایی برای کفایتش کافی نیست. قاضی باید حق را بشناسد و بر این اساس حکم دهد.
نگاهی به سیره معصومین و نسبت ایشان با نهاد قضاوت نشانه دیگری است برای اینکه این نهاد از ارزش بالایی میان نهادهای اسلامی برخوردار است. ائمه معصومین(س) نهتنها رجوع به قاضی را پذیرفته بودند، بلکه حتی در صورتی که قاضی به ضرر ایشان حکم میداد، میپذیرفتند. در همین رابطه داستان اختلاف امام علی (علیهالسلام) و مرد عرب درخصوص زره را شنیدهایم.
دستگاه قضاوت در تاریخ اسلام قدرت زیادی داشته است، چنانچه حکام بسیاری بهرغم ماهیت استبدادی که داشتهاند مجبور به اطاعت از آن بودند. با نگاهی به تاریخ میتوان نمونههای بسیاری برای این واقعیت یافت. خلافت عباسی در اوج قدرت خود به احکام قضات پاکدامن گردن مینهاد.
در همین زمینه ابناثیر نوشته است: «وقتی شهر سمرقند مسیحینشین در زمان عمر بن عبدالعزیز توسط فرمانده قوای اسلام با شبیخون و خلاف مقررات اسلام درباره جنگ تسخیر شد، مردم مسیحی از این جهت به خلیفه شکایت بردند. او آنان را به ابن حاضر بلخی، قاضی وقت ارجاع داد، قاضی مذکور پس از رسیدگی و احراز حقانیت مردم شهر حکم علیه اقدامات جنگی و لزوم به تخلیه شهر داد و خلیفه آن حکم را پذیرفته و به مورد اجرا گذاشت و مردم که اینگونه عدالت و دادگستری را در اسلام دیدند از مسیحیت بازگشته و اسلام آوردند.»
مقایسهای میان نظام قضایی اسلام و کشورهای اروپایی نشان میدهد قاضیان اسلام چه جایگاه برجسته و کارآمدی داشتهاند و چقدر نهاد قضاوت در تمدن اسلامی پررنگ بوده است. در قرون وسطی که آن را دوران تاریکی خواندهاند نظام قضایی اسلام به صورت یک مجموعه دارای احکام و قواعد و اصول مشخص و انسجام درونی منطقی و قادر به پاسخگویی به نیازهای فزونی گیرنده روز در عرصه تمدن جهانی بود. این مقایسه نشان میدهد وقتی در غرب عالم از روشهای ناکارآمد برای اثبات جرم استفاده میشد، حقوق اسلامی براساس موازین مدون و روشن و تکیه بر دلیل، اختلاف را حل و فصل میکرد. اصول مربوط به مساوات قانونی و برائت و شخصی بودن مجازات و قبح عقاب بلابیان و دهها اصل و قاعده روشن که اجزای نظام حقوقی اسلام را تشکیل میدهد، قرنها در اروپا ناشناخته بود و طرح و تکوین این مفاهیم در حقوق غربی تا اندازه زیادی مرهون فرهنگ و تمدن اسلامی است.
این در حالی است که روشهای غیرمعقولی برای اثبات اتهام متهم در اروپا استفاده میشد که یکی از آنها آن بود که آهن گداخته به دست متهم داده میشد و او باید 9 فوت آن را حمل میکرد، در صورتی که دست متهم عفونت نمیکرد، بیگناه بود و در غیر این صورت اتهامش اثبات میشد. یک استاد برجسته علم حقوق عنوان میکند برخی اصول اعلامیه حقوق بشر مانند اصل برائت، ممنوعیت شکنجه، حقوق متهم، اصل مساوات در برابر قانون، رعایت نزاکت قضایی و اصل منع تجسس ریشه در اصول قضایی اسلام دارد.
ریشه جایگاه قضاوت در جهان اسلام را باید مرهون توجه این دین به عدالت دانست. داعیه اسلام، نجات انسان است. با ظهور حضرت محمد(ص) اشرافیت قریش در مقابلش صفآرایی کرد. این به آن دلیل بود که آن حضرت در مقابل امتیازات بیپایه اشراف ایستاده بود. بسیاری از مسلمانان اولیه بردگانی بودند که جانشان با حقیقت آشنا شده بود.
آیین محمدی نوید میداد انسانها فارغ از نژاد و جنسیت و رنگ در مقابل احکام اسلامی برابر خواهند بود. از سوی دیگر اسلام به دنبال حقیقت بوده است، نفی منطق «حق با غالب است» که منطق رایج دوران جاهلیت بود با ایجاد نهاد قضاوت تعیین حق ممکن بود. غالبان از نظر دین خاتم حق نیستند و باید در پیشگاه عدالت حاضر شوند. چنانچه قاضیان را در جایگاه ایشان قرار میدهد ترازویی است که در دست فرشته عدالت قرار گرفته است. همه جهات پیش گفته سبب شده همواره حکومت اسلامی چه در مدینةالنبی و چه در دوره حاضر با قضاوت مشخص شود، قضاوتی که عدالت و حقیقت باید ویژگی اصلیاش باشد.
میثم قهوهچیان / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد