
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
قرآن کتابی است برای هدایت بشر از سوی پروردگار عالمیان که بر سینه محمد(ص) نازل شده و حاوی مفاهیم عمیق و مبانی ژرف از توحید، خداشناسی، انسانشناسی، معادشناسی و راه و رسم زندگی در دنیای خاکی است.
اما مبانی معرفتی و عرفانشناختی در این کتاب الهی دارای جنبههای بسیار عمیق و مفاهیم اصیل است که در آن، مفاهیم توحید بیشائبه و روح و معاد بسیار مورد توجه قرار دارد. عرفان در قرآن با توجه دادن به آفاق و انفس شروع میشود تا خردمندان از تعمق در آیات خداوند به عظمت خالق خویش پی برند.
در سوره جاثیه آیات سوم تا پنجم میخوانیم: «براستی در آسمانها و زمین برای مومنان نشانههایی است و در آفرینش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراکنده میگرداند، برای مردمی که یقین دارند، نشانههایی است و [نیز در] پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزی از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است.»
از سوی دیگر این آیات در قالب تجلیاتی مطرح میشود که وقتی مومنی عارف با دیدی معنوی بر آنها نظر میکند، همه را جلوه دلدار می بیند که«ولله المغرب و و المشرق فاینما تولوا فثم وجه الله.»
به دریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تو بینم
از سوی دیگر همه این صورتها در عین این که آینده از بیکران آیات خداوندی هستند، همه محکوم فنایند و چیزی جز وجه پروردگار باقی نیست «کل شیء هالک الا وجه ربک». از این رو دل بستن به این صورتها ـ که از بین رونده و فانی است ـ مومن را نشاید بلکه بالاتر و بهتر از هر چه هست اوست که باقی است و هرچه باقی به او.
سعدیا گر ببرد سیل فنا خانه عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
عارف از منظر قرآن، کسی است که رو به سوی حق دارد و توحید بیشائبه را در دل خویش جای داده است و هیچ کس جز الله در سرای دل او نیست، فهم توحیدی اشراق گونه که از ورای تمام تعینات و تفکرات، سمت حقیقی و تحقیقی خویش را حفظ کرده است.
از دیدگاه قرآنی خداوند انسانها را در بلا و سختی میآزماید و اصولا انسان همزاد «سختی» است، «لقد خلقنا الانسان فی کبد». از این رو کسی سرفراز و رستگار است که در این رهگذر از القائات شیطانی و وسوسههای نفسانی جان بدر ببرد و آلوده دامن نگردد.
در میان هفت دریا تخته بندم کردهاند
باز میگویند چابک باش و دامن تر مکن
قرآن پاکی و طهارت را میستاید و روشنی و نور را ارج مینهد. از این رو خداوند در آیه نور تشبیه به نور آسمانها و زمین شده است، اما هر کسی را یارای آن نیست تا به کنه آیات قرآن پی ببرد، چرا که فهم مفاهیم قرآنی را پاکان قادرند «لایمسه الاالمطهرون» (واقعه: 79) از این رو برای فهم قرآن باید روی به سوی تهذیب نفس آورند وگرنه به استناد قرآن در فهم آن دچار کجی اندیشه گشته، به گمراهی میرسند.
عارف حقیقی پس از خلاصی از قید و بند اوهام و دام نفس میتواند حقایق قرآن را از بطن آن استنباط کرده، فهم ظاهری و باطنی کند، چرا که قرآن را به زعم عارفان، هفت بطن یا به روایتی هفتاد بطن است.
از دیدگاه عرفانی قرآن، تمام اجزای طبیعت دارای شعور است و براساس همین شعور باطنی است که تسبیح حق تعالی میگویند. انسان نیز ـ که اشرف مخلوقات است ـ در این میان باید با طبیعت همسو و هم آواز گشته، ظاهری و باطنی تسبیح او گوید. به قول سعدی شیرازی، طوری نباشد که «همه تسبیح گوی و من خاموش.»
اما باطن آیات مکی که سراسر عرفان، اشراق و شهود است، حقیقت توحیدی و عرفانی قرآن را بیشتر جلوهگر میکند و از حقایق غیبی سخن به میان میآورد. در آغاز سوره فصلت میخوانیم: «وحی [نامه]ای است از جانب [خدای] رحمتگر مهربان. کتابی است که آیات آن به روشنی بیان شده. قرآنی است به زبان عربی برای مردمی که میدانند. بشارتگر و هشداردهنده است و[لی] بیشتر آنان رویگردان شدند. در نتیجه [چیزی را] نمیشنوند.» (فصلت آیات 2 تا 4)
اما از زیباترین آیات قرآنی، آیاتی است که بر توحید دلالت کرده، آن را تشریح میکنند؛ در سوره حشر، آیات 22 تا 24 میخوانیم: «اوست خدایی که غیر از او معبودی نیست. داننده غیب و آشکار است. اوست رحمتگر مهربان. اوست خدایی که جز او معبودی نیست، همان فرمانروای پاک سلامت [بخش و] مؤمن [به حقیقت حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است]. پاک است خدا از آنچه [با او] شریک میگردانند. اوست خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او میگویند و او عزیز حکیم است.»
انسانهای راستین و عارفان پاکباز در طول تاریخ با تمسک به حقایق قرآنی توانستهاند پردهها را کنار زده، حقیقت نهان آن آفرینش را بنگرند و به مفاهیم معنوی الهی گون پی برند. یکی از این عارفان پرآوازه مولاناست که مثنوی شریف وی را میتوان تفسیر گونهای بر کلامالله مجید دانست. مولانا خود در ابتدای مثنوی در نی نامه ژرف خویش، انسان را چون نی بریده شده از نیستان وجود میشمارد که هرچه باغبان ازلی و صاحب نیستان در وی بدمد، همان آواز طنین افکن خواهد شد و این نفخه همان نفخه ازلی است که خداوند در کالبد انسان و از روح خود دمیده و آوازه آن تا قیامت از وجود پاکان و صاحبدلانی چون مولانا به گوش می رسد و هر صاحب ذوقی را مدهوش نغمه داوودی خویش میکند.
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
از نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
این است که باطن معنوی و عرفانی قرآن، بنده خالص را به سوی فلاح راستین هدایت میکند.
امیر هاشمپور / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد