ویژگی اصلی فیلمهای ترسناک، حضور نیروهای شیطانی است و شیطان اساسا مفهومی دینی به شمار میآید. حال این حضور اهریمنی میتواند در قالب وساوس شیطانی باشد؛ مثل فیلم وکیل مدافع شیطان (تیلور هکفورد) یا مسخ انسان به ویژگیهای اهریمنی مثل طالع نحس (ریچارد دانر)، دراکولای برام استوکر (فرانسیس فورد کاپولا)، و بهطور کلی همه فیلمهای مرتبط با موضوع ومپایر. شکل دیگر حضور نیروهای شیطانی، نمایش در قالب موجوداتی مجرد مانند اجنه است که فیلمهای بسیاری با این موضوع ساخته شده است: جنگیر (ویلیام فریدکین)، کنستانتین (فرانسیس لارنس)، کینه (تاکاشی شیمیزو)، حلقه (گور وربینسکی) و... . از آنجا که مراسم جنگیری در آیین مسیحیت با استفاده از کتاب مقدس انجام میشود در بسیاری از این فیلمها ما قرائت بخشهایی از انجیل را مستقیما شاهد هستیم.
بعضی نمونهها مثل کنستانتین درصدد تصویرگری بهشت و جهنم هم برآمدهاند و برخی نمونهها همچون جنگیر که حائز ارزشهای سینمایی بالایی بخصوص در حوزه فیلمنامهنویسی است به طور کلی موضوع اثر را ایمان و الحاد یا اعتقاد و ناباوری قرار داده و جدا از قرائت بخشهای مربوط به جنگیری توسط روحانیون مسیحی، اصل داستان را نیز مبتنی بر فحوای آموزههای کتاب مقدس پیش برده و خوشبختانه تأثیرگذار هم ظاهر شده است.
اما ژانر دیگری هم هست که بهره فراوانی از اصول معنوی مرتبط با کتب مقدس برده است. ژانر فانتزی؛ که بنا دارد به ماورای طبیعت بپردازد و نادیدنیها را دیدنی کند. در این میان بعضی آثار هستند مثل سهگانه «ارباب حلقهها» که بنا را بر عدم تصریح به دیانت گذاشتهاند، اما صبغه مذهبی غیرقابلانکاری دارند. بعضی نمونهها مانند دالان سبز (فرانک دارابانت) هم به طور کامل دینی و مذهبی هستند و بخوبی توانستهاند معجزه، دم مسیحایی و اثرات ماورایی ایمان را به شکلی ملموس و باورپذیر به تصویر بکشند.
ژانر درام هم که بیشترین آثار را به خود اختصاص داده، از این قافله عقب نمانده است. آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری در این ژانر و با موضوع کتاب آسمانی ساخته شده است که مینی سریال «کتاب مقدس (2013)» از تازهترینهاست و مجموعه ده فرمان (کریستف کیشلوفسکی) که به ده آموزه حضرت موسی(ع) اختصاص یافته، از تأثیرگذارترین آثار است.
برخی فیلمهای بیادعای سینمایی وجود دارد که به ظاهر بهرهای جزئی و حتی کمیک از کتاب مقدس بردهاند، اما در واقع تأثیری عمیقتر و بنیادینتر از بسیاری نمونههای پرمدعا دارند. به عنوان نمونه، فیلم سینمایی قصه عامهپسند (کوئنتین تارانتینو) که با آن همه داستان موازی و آن همه ابداع و ارجاع و شوخی و طنز و آن میزان بازی فیلسوفانه با زمان، از یک نقطه شروع و به همان نقطه هم ختم میشود؛ معجزه و ایمان. آن قطعه از کتاب مقدس که «جولز» آدمکش دو بار یکی ابتدای فیلم و دیگری در انتها از بر میخواند خلاصه همه آن چیزی است که فیلم قصد بیان آن را داشته است. جولز با بازی ساموئل ال. جکسون در فیلم قصه عامهپسند، قطعهای از انجیل را از بر است و قبل از آدمکشی آن را برای قربانی قرائت میکند، چون معتقد است بالاخره در شرایط موجود مصداق دارد. هیچوقت از خودش نپرسیده معنای این آیه چیست و تنها پس از آن واقعه عدم اصابت گلولههای متعدد به او و وینسنت است که سعی میکند کمی به معنای این قطعه از کتاب مقدس فکر کند. واقعهای که وینسنت آن را خوششانسی میداند و جولز معجزهای از طرف خدا: «این شانس نبود... این مداخله الهی بود...»
آزاد جعفری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد