گفت‌وگو با روی تاکر، منجم آماتوری که آپوفیس 99942 را کشف کرد

منجم پاره وقت شوید

روی تاکر مهندس ارشد آزمایشگاه تصویربرداری و فناوری دانشگاه آریزوناست که هر شب و به دلیل علاقه شخصی، آسمان را کاوش می‌کند. او تاکنون موفق به کشف صدها پدیده آسمانی شده است.
کد خبر: ۶۹۲۷۰۱
منجم پاره وقت شوید

تاکر، بهترین کاشف آماتور خرده سیارک‌های نزدیک زمین با مجموع شش کشف انفرادی و یک کشف مشترک یعنی خرده سیارک مشهور آپوفیس 99942 است.

گفت‌وگوی زیر به زندگی شبانه این مهندس ارشد تصویربرداری می‌پردازد که تمام ماجراهای عجیب و غریبش پشت یک تلسکوپ اتفاق می‌افتد. از مجموع صحبت‌های او می‌توان دستورالعمل گام به گامی را استخراج کرد که از هر فرد علاقه‌مندی، یک منجم آماتور و یک کاشف آسمان می‌سازد.

تا امروز شما موفق به کشف چند سیارک شده‌اید؟

تا امروز کشف 467 سیارک به من نسبت داده شده است. از آغاز فعالیتم تا امروز، رصد من بسیار بهتر شده، چراکه اساسا تمام آنچه تا امروز موفق به دیدنشان شده‌ام، اشیای شناخته شده هستند. تا حدود یک سال پیش من هنوز قادر به کشف سیارکی در کمربند اصلی سیارک‌ها بودم، اما امروز اکتشافات من اساسا به صفر کاهش یافته، چراکه دوره کشف آماتور به پایان خود نزدیک شده است. هنوز برخی این کار را به کمک تلسکوپ‌های بزرگ‌تر عالی انجام می‌دهند، اما حالا زمانی است که من باید چیزهای دیگری برای انجام دادن پیدا کنم. من مشاهده سیارک‌ها را اواخر سال 1996 آغاز کردم.

در آن زمان این موضوع یک زمینه گسترده و باز برای فعالیت آماتورها بود. شما می‌توانستید به هر نقطه آسمان نگاه و سیارکی جدید پیدا کنید. من دوربین و تلسکوپ خود را در حالت اسکن تنظیم می‌کردم و با خاموش‌کردن موتور تلسکوپ اجازه می‌دادم اسکن آسمان در میدان دید تلسکوپ و همراه با چرخش آرام زمین انجام شود. دوربین در این حالت مانند یک دستگاه فکس کیهانی عمل می‌کند و یک رشته تصویر طولانی از آسمان ضبط می‌کرد.

این به آن معنا بود که من می‌توانستم تمام اشیای متحرک در نواری از پهنه آسمان را به طول چند درجه رصد کنم. البته همان‌طور که گفتم تعدادی از این اکتشافات اشیایی بودند که سال‌ها قبل شناخته شده و تعدادی هم جدید بودند. تعدادی هم توسط دیگر آماتور‌ها کشف شده بود.

در یک پهنه آسمان من موفق به کشف و ثبت ده ‌کمربند اصلی سیارکی شدم، اما زمینه چنین جولان‌ها و فعالیت‌هایی تنها در آن زمان فراهم بود.

پس از آن‌که گروه پیمایش آسمان کاتالینا در دانشگاه آریزونا شروع به کار کرد، من به‌عنوان مهندس حسگرهای تصویربرداری CCD به آنها پیوستم. باید اعتراف کنم این موضوع برای من هم تلخ و هم شیرین بود چون این کار تقریبا شبیه این بود که من خود را به ضرب گلوله در مهمانی‌‌ای که برای آنها ترتیب داده بودم، از پای درآورم اما من آنها را می‌شناختم و واقعا خوشحال بودم که به کمک دستگاه‌های من قادر به کشف موضوعات بزرگ شده‌اند، ولی با این حال آنها کسانی بودند که من را از این حرفه دور کردند. آنها گستره عظیمی از آسمان را تحت پوشش خود گرفتند و پدیده‌ای آسمانی از زیر دستشان در نمی‌رفت. بنابراین دامنه اکتشافات من بسیار محدود شد.

علم نجوم وسعت زیادی دارد و میدان بزرگی است و من در حال حرکت به سمت چیزهای دیگری مانند ستارگان متغیر و مانند آنها هستم و در این زمینه می‌توانم به سرگرمی‌های جالبی برسم. من تمام تصاویری را که در طول سال‌ها جستجوی سیارک‌ها به دست آورده بودم، بایگانی کردم و سپس با همکاری منجمان حرفه‌ای و استخراج ستارگان متغیر از روی نورسنجی این عکس‌ها توانستم 26 هزار کاندیدای ستاره متغیر را کشف کنم. این برای مشغول نگه داشتن من کافی است.

زمانی که شما در‌باره مطالعه ستارگان متغیر حرف می‌زنید، به دنبال چه نوع اطلاعاتی هستید؟

برای روشن شدن باید بگویم یک دسته از اشیایی که ما در طول کشف ستاره‌های متغیر موفق به کشف آن شدیم، ستاره‌های بسیار کوچک و سبک وزنی هستند که قبل از پیمایش ما، تنها شش نوع از این ستاره‌ها شناخته شده بود، اما پس از بررسی تصاویر دو سال ابتدای کار من، توانستیم 30 نمونه دیگر از این ستاره‌ها پیدا کنیم.

این موضوع به شما می‌گوید اگرچه حلقه علم نجوم برای آماتورها اندکی تنگ‌تر شده، اما موضوعات بسیار زیادی برای آماتورها وجود دارد که می‌تواند به بارور کردن دانش نجومی ما کمک کند. از نظر من در مقایسه با یک تلاش کاملا حرفه‌ای ـ که تنها در یک شب و در یک رصدخانه پیشرفته ممکن است چند هزار دلار هزینه به همراه داشته باشد ـ این پروژه که با همکاری منجمان آماتور و حرفه‌ای با بودجه بسیار اندک در طول سال‌ها انجام شد، بسیار ارزشمند‌تر است.

شما برای انجام این کار حقوقی نمی‌گرفتید. چه چیزی باعث تشویق شما به ادامه این کار بود؟

زمانی که من در میانه راه جستجوی سیارک‌ها بودم، هر روز عصر با شوق به خانه می‌آمدم و تصاویر به دست آمده شب قبل را مورد بازبینی قرار می‌دادم. هر شب بین سه تا پنج ساعت در میان تصاویر به دست آمده، دنبال سیارک‌ها، ستاره‌های دنباله‌دار و هر چیزی که قابل کشف بود، می‌گشتم.

هر دو سال هم زاویه تلسکوپ را در محل جدیدی از آسمان تنظیم می‌کردم و با تغییر فصل‌ها قادر به مشاهده بخش‌های جدیدی از محدوده انتخاب می‌شدم. زاویه مورد جستجو حدود یک درجه (هشت دهم) بود و من می‌توانستم در این گستره با کهکشان‌های کم نور، ابرهای ناشی از گازهای درخشان و چیزهایی شبیه آن بیشتر آشنا شوم.

من به چیزهایی در آسمان زل می‌زدم که میلیون‌ها بار کم نورتر از آن بودند که با چشم غیرمسلح دیده شوند. این موضوع کاملا لذتبخش بود و من انتظار دارم دوباره این کار را به صورت اتفاقی انجام دهم، چراکه واقعا ذهن مرا تحریک می‌کند.

اما من هنوز جواب خود را نگرفته‌ام. چه چیزی موضوع کشف یک جسم آسمانی را برای شما به رقابتی هیجان‌‌انگیز تبدیل می‌کرد؟

نجوم یکی از زمینه‌های نادر تلاش انسانی است که یک آماتور هم می‌تواند در حضور حرفه‌ای‌ها امتیاز کسب کند و در حضور دانشمندانی با رصدخانه‌های مجهز، موفق به کشف چیزی شود که از دید آنها پنهان مانده بود.

چیزی که به آن رسیده‌ام، این است که منجمان حرفه‌ای بیشتر وقت خود را صرف نشستن در دفتر کارشان می‌کنند و کمتر پشت تلسکوپ می‌روند و اگر هوا خراب باشد این مقدار به حداقل می‌رسد، اما یک آماتور که تلسکوپ خود را در حیاط خلوت خانه‌اش قرار داده مدت‌ها در جستجوی گمشده‌ای است و هر لحظه ممکن است طبیعت که با مهربانی او را از بالا نظاره می‌کند هدیه‌ای به او بدهد.

چگونه شما به علم نجوم و بویژه سیارک‌ها علاقه‌مند شدید؟

سال 1966 زمانی که پانزده ساله بودم، به نجوم علاقه‌مند شدم با رفتن به کتابخانه درباره موضوعی به نام نور منطقه البروجی یا همان فجر کاذب (روشنایی کم‌فروغ که از نزدیکی خورشید در امتداد منطقه البروج کشیده می‌شود) مطالعه می‌کردم. جالب این بود که صبح‌های زود بیدار می‌شدم تا ببینم می‌توانم این منطقه را در آسمان پیدا کنم یا خیر. هنگام صبح سر و صدای ناشی از فعالیت‌های انسانی بسیار کمتر از بعدازظهرهاست و گویی تمام آسمان مال توست. من ساعت چهار بامداد بیدار می‌شدم و طلوع خورشید را مشاهده می‌کردم و تنها چند ماه بعد، صبح که بیدار شدم و به تماشای آسمان نشستم با بارش شهابی اسدی سال 1996 مواجه شدم. در آن لحظه شاهد رویدادی بودم که هرگز آن را دوباره ندیدم، اگرچه بارش شهابی سال‌های 1999 و 2000 را دیدم، اما هرگز به شدت بارش شهابی سال 96 نبود. آن اتفاق اساسا محرکی قوی برای ایجاد علاقه من به نجوم در بقیه عمرم بود.

اما چگونه به سیارک‌ها علاقه‌مند شدید؟

سال 1972 زمانی که من به نیروی هوایی پیوستم تا حدی به نجوم علاقه داشتم و تازه کتابی از انتشارات چاپخانه دولتی در مورد نجوم و سیارک‌ها خریده بودم و با خود به تایلند بردم تا در اوقات فراغت مطالعه کنم. در تایلند چیز زیادی برای انجام دادن نبود جز رفتن سر کار و مطالعه در ایام فراغت. بسیاری از مطالب کتاب را خواندم. چند سال بعد که دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه سانتا باربارا بودم، دکتر الن هریس را ـ که از ستاره‌شناسان مشهور بود ـ ملاقات کردم و مدتی با او در پروژه‌ای مشغول به کار شدم. این یک اتفاق موفقیت‌آمیز بود و از او چیزهای زیادی آموختم. سپس سال 1979 پس از فارغ‌التحصیلی برای کار به رصدخانه تلسکوپ چند آینه‌ای توکسان رفتم و در آنجا با دوست قدیمی دیوید تولن هم اتاق شدیم و ساعت‌های زیادی در مورد سیارک‌ها به بحث نشستیم. زمانی که من تلسکوپ شخصی را در حیاط خانه‌‌ام نصب کردم، او مرا تشویق به اندازه‌گیری موقعیت سیارک‌ها کرد و این تمام چیزی بود که منجر به 14 سال فعالیت من در‌باره سیارک‌ها شد.

Airspacemag / مترجم: آتنا حسن‌آبادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها