سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
کنسولگریها و نمایندگیهای بریتانیا در خلیج فارس به عنوان مهمترین رکن سیاسی، تجاری، فرهنگی و اجتماعی دولت بریتانیا شناخته می شدند. بریتانیا در شهرها و بنادری که از اهمیت خاصی برخوردار بودند اقدام به تاسیس کنسولگری کرد. همزمان با تاسیس کنسولگری در شهرهای مهم ایران به منظور پیشبرد اهداف خود در جنوب و در منطقه خلیج فارس نیز اقدام به تاسیس کنسولگری نمود که از آن میان کنسولگری بوشهر و بندرعباس از اهمیت زیادی برخوردار بودند. بندرعباس یکی از مهمترین مراکز استراتژیکی و تجاری ایران در جوار خلیج فارس و دریای عمان است تا جایی که لرد کرزن نام بندر عباس را با تاریخ بازرگانی بریتانیا در ایران پیوند داده و بندر عباس را برای بازرگانی هند بندر مهمی قلمداد کرد.
در سال 1900 م /1318 ق روسها در صدد ایجاد یک پایگاه دریایی در بندر عباس می شوند و اولین کشتی روسی موسوم به ژیلیاک در بندرعباس پهلو می گیرد، این مسئله حساسیت انگلیس را نسبت به این بندر افزایش می دهد. به دنبال تلاشهای روسیه برای ایجاد پایگاه دریایی در بندرعباس، سیاست مداران انگلیس نیز چنین هدفی را ضروری دیدند و بندرعباس را بهترین مکان برای این منظور در نظر گرفتند. موقعیت ویژه ی جغرافیایی، بندرعباس را از نقطه نظر سیاسی و نظامی در درجه بالایی از اعتبار در بین کشورهای اروپایی به خصوص بریتانیا قرار داد و از این پس بندرعباس در سیاست انگلستان نقشی مهم بر عهده گرفت و تلاششان را برای تاسیس کنسولگری در همین سال آغاز کردند. با تاسیس کنسولگری نفوذ انگلستان در منطقه افزایش یافت و در بسیاری از حوادث منطقه مستقیماً دخالت نمود. کنسولگری بریتانیا در بندرعباس در طی جنگ جهانی اول نقشی فعال، در دفاع از مواضع بریتانیا و متفقین داشت تا جایی که شروع حرکت نیروهای متفقین برای کمک به روسیه از بندرعباس بود.
تاسیس پلیس جنوب South Persia Rifles(r.p.s)
در تابستان سال 1916 م/1337 ق نمایندگان سیاسی انگلستان و روسیه در تهران به بهانهی حفظ نظم و امنیت و نیز مقابله با خطر عمال آلمانی –عثمانی در ایران، دولت وثوق الدوله را زیر فشار گذاشتند تا با افزایش تعداد افراد بریگاد قزاق ایران در شمال کشور تا 11 هزار نفر موافقت کند. بدین ترتیب، سازمان بریگاد قزاق سابق به نام پلیس شمال به فرماندهی ژنرال بارون مایدل روسی شکل گرفت. در جنوب ایران هم سازمانی نظامی به نام پلیس جنوب که تعداد نفرات آن بستگی به نظر فرماندهان انگلیسی داشت، ایجاد شد. سازمان این نیروی تازه انگلیسی «تفنگداران جنوب ایران» ( South Persia Rifles) نام داشت. (اسدی،1384: 123) این قرار داد در بهمن 1294 ش/1916 م به این شرح انجام گرفت : «قرار داد فرمانفرما با» فن اترو «مارلینگ» وزرای مختار روسیه و بریتانیا به امضا رسید. به موجب این قرارداد قوای قزاق به 11 هزار افزایش یافت و انگلستان نیز تفنگ دار جنوب ایران موسوم به اس. پی ار را تشکیل داد. (قطبی،1370: 12) بریتانیا با افزایش نیروهای روسی و نفوذ آنها در شمال ایران، در صدد تشکیل نیروی مشابه در جنوب و منطقه تحت نفوذ خود بود. کنسولگریهای انگلستان و به خصوص بندرعباس با مخابرهی گزارشات جهت دار از نبود امنیت در بندرعباس، این ذهنیت را به وجود آورد که ایران قادر به اعادهی نظم و امنیت در این منطقه نمیباشد و بریتانیا از این فرصت استفاده کرد و اساس تشکیل پلیس جنوب از همین گزارشات گذاشته میشود.
فرمانده لشکر سرپرسی سایکس در تاریخ 16 مارس 1916 م/11 جمادیالاول 1334 ق، برای ایجاد یک نیروی نظامی در جنوب ایران به بندرعباس آمد که بعدها پلیس جنوب نامیده شدند، تا جای ژاندارمری جنوب ایران را پر کند. وی توسط تمام طبقات، مورد خوش آمد گویی قرار گرفت
. (Administration Reports,1986,V 7: 18)
سایکس به همراه چهار نفر افسر انگلیسی، سه افسر و بیست درجه دار هندی، با یک نیروی محافظ شخصی مرکب از بیست و پنج سوار از نیروی مرکزی هند و دو توپ قدیمی سرپر، وارد بندرعباس شد و از سوی احمدخان دریابیگی حکمران کل بنادر و شجاع نظام نایب الحکومه بندرعباس، مورد استقبال گرم قرار گرفت. (انوری،1390: 246) اعزام سایکس به ایران ربط چندانی به «خطرآلمانها» نداشت، و هدف از آن چنانکه خودش میگوید تشکیل نیرویی «برای اعادهی نظم و قانون برای دولت ایران و انگلیس بود.» (مجد،1390 : 254) نظمی که خود متفقین عامل بر هم زنندهی آن بودند. نیروهای انگلیسی در ماه مارس 1916 در بندرعباس پیاده شدند. نامنویسی برای استخدام تفنگداران بلافاصله شروع شد و 53 نفر ثبت نام کردند. (مجد،1390: 251-252) تصمیم به این گرفته شد که استانداری سلامت و بهداشت با سخت گیری بیشتری انجام شود اما نتیجهی آن بسیار ناامید کننده بود. تعداد کمی استخدام نیرو صورت پذیرفت.(همان منبع،18)
روستای نای بند در دومایلی شرق بندرعباس برای محل اقامت و تعلیم سپاهیان و نیروهای انگلیسی انتخاب گردید. آنها برای سهولت وارد کردن آذوقه و ادوات جنگی در جریان جنگ جهانی، اقدام به احداث اسکله ای نیز در محل مزبور کردند. با استقرار در نای بند، کار استخدام افراد محلی برای پلیس جنوب آغاز گردید. پس از حدود یک ماه، قریب سیصد نفر، نام نویسی کردند؛ نخستین گروهی که از سربازان شکل گرفت، تحت عنوان «هنگ احمدشاهی» معروف شدند. (انوری،1390: 246) به نظر سایکس میبایست از نیروهای محلی که پیشتر به استخدام در آمده بودند همچون هستهی مرکزی این نیرو سود جوید و به آرامی منطقه فعالیت خود را به کرمان و سرانجام بندرعباس گسترش دهد. (اولسون،1380: 275)سایکس و نیروهایش در 17 مه 1916 م از بندرعباس خارج شد و در اوائل ژوئن به کرمان رسیدند و بلافاصله بعد از ورودشان به کرمان سرهنگ دوم جی. ال. فران دست به کار تشکیل نیروی تفنگ داران جنوب ایران شد. نیروی سوم برهمن (از نیروهای انگلیسی مستقر در ایران و خلیج فارس) از 6 گروه تشکیل شده بود و دو گروهان از این نیروها در 18 نوامبر 1918 م در بندرعباس بودند. (مابرلی،1369: 597)
نیروهای بریتانیا در بندرعباس به صورت متناوب در طول جنگ افزایش پیدا میکردند. ایالت فرماندهی هند در 4 ژوئن 1918 م به سر پرسی سایکس اطلاع داد که مسئولیت جنوب ایران به فرماندهی کل قوای هند تفویض شده است. در همین تلگراف آمده بود که پیشنهاد شده است که، دو اسواران سواره حدود 500 پیاده بی درنگ از طریق بندرعباس برای تقویت نیروهایش اعزام گردد. در نتیجه تصمیم گرفته شد که از نیروهای سواره نظام سبک بیست و ششم یک اسواران دیگر، آتشبار کوهستانی سی و پنجم، ستاد و دیگر پیاده نظامهای صد و بیستم،200 نفر برای خدمت در نیروی 16 راجپوت و سه بخش از آمبولانس صحرایی هند، از طریق هندوستان به بندرعباس اعزام گردد. علاوه بر این قرار شده بود که سه گروهان از نیروهای سوم برهمن نیز از مسقط به بندرعباس اعزام گردد. (مابرلی،1369: 406-407 )
با تشکیل پلیس جنوب و ورود سرپرسی سایکس به بندرعباس، این بندر به بندری کاملا نظامی تبدیل شد. این نیرو با هدف حفاظت از منافع انگلستان و اعادهی امنیت در جنوب تشکیل شد اما جز خسارت و آسیب و زیان برای مردم جنوب و بندرعباس دست آورد دیگری در پی نداشت. مردم بندرعباس بیشترین صدمه را دیدند. نیروهای پلیس جنوب در سال 1336 ق در بین راه بندرعباس تا سیرجان، تمام وسایل حمل و نقل را برای حمل مهمات نظامی گرفتند و موجب شکایت تجار شدند. گاهی اوقات بسیاری از کاروانهای تجارتی، بدون دلیل موجه و قانع کننده و تنها با احتمال همکاری تجار با آلمانها، توسط قوای پلیس جنوب توقیف شده و مدتها در توقیف میماندند. (اسناد وزارت خارجه، سند شمارهی 80-14-48-1336) امنیتی که سرپرسی سایکس و انگلستان ادعای آن را داشتند تنها شامل حفاظت از منافع اقتصادی خود و اتباعشان بود. سایکس قبل از ترک بندرعباس، کنفدراسیون قبایل خمسه را مجهز به سلاح کرد تا علیه قبایل مخالف مورد سوء استفاده قرار گیرند. (رایت،1361: 270)
تفنگداران جنوب در بندرعباس در طی سالهای حضور خود در بندر، اصلیترین فروشندگان ارزهای خارجی بودند و باعث افزایش قیمت ارز خارجی میشدند. این عمل باعث نایاب شدن ارز در بندرعباس میشد.« پلیس جنوب اصلیترین مشتریان منطقه از دیدگاه کنسولگری انگلستان بودند، البته دستمزد آنها بالا بود..(Administration Reports,1986,V 8: 18) »
آنها تجارت منطقه را در انحصار خود در آورده بودند. اسناد وزرات خارجه حکایت از آن دارد که پلیس جنوب راههای تجاری منطقه را ناامن کرده بودند و در جادهها با ایجاد ناامنی مقاصد خود را پیش میبردند. سندی از وزارت امورخارجه مورخ 9 رجب 1336 ق نمره 3/1139، تلگراف از شیراز، «در بندرعباس 500 نفر هندی که از سابق آمدند، هستند، آنها مشغول تکمیل تشکیلات قشون جنوب هستند و مهمات زیادی میآورند. از بندرعباس تا سیرجان هم، همه جا پست گذاشتند. راهها برای کاروان تجارتی مخوف است و تمام وسائل حمل و نقل را هم برای حمل مهمات نظامی گرفتهاند و مایه شکایت تجار شدهاند. مذاکرات با آنها نتیجه نمیدهد.»(سند وزارت خارجه، سند شمارهی 80-14-48-1336 ق) اسناد فراوانی از قتل و غارت روستائیان، حرکات سوء و غارتگری پلیس جنوب وجود دارد. در سندی از وزارت امورخارجه به ادارهی انگلیس مورخ 1918 م/1336، راجع به حرکات سوء غارتگری قشون موسوم به پلیس جنوب واصل و مراتب به سفارت اعلام و قرار شد در این موضوع اقدامات به عمل بیاورند. (قطبی،1370: 255)
به همین دلیل بعد از خروج نیروهای جنوب در سال 1921 م /1339 ق، تجارت بندرعباس مختل شد. انحلال آنها باعث در تضعیف بنیهی کسانی شد که قبلا با آنها معامله داشتند. تجار برای خریداری کالاهای خود مجبور به خرید ارزهای خارجی با قیمت بالا شدند و در همان حال بدین خطر احتمال کاهش ارزش ارز نمی توانند آن را سپرده گذاری کنند نتیجهی این وضعیت ورشکستگیهای فراوانی را در پی داشت. (Administration Reports,1986,V 8:18)
پلیس جنوب در بندرعباس جز ناامنی و اغتشاش دست آورد دیگری در پی نداشت و با انحلال آن در 1921 م موجی از شادی در بندرعباس به وجود آمد. بعد از انحلال تفنگ داران جنوب، توسط سدیدالسلطنه، یک مهمانی برگزار شد که نمایندهی دولت میرزا عبدالحسین خان، حاکم بندرعباس، در آن شرکت کردند و اکثر مقامات نیز در آن حاضر بودند و سخنرانیهای ضد بریتانیا ایراد شد.(همان منبع،18)
مردم و حکام بندرعباس از رفتن نیروهای پلیس جنوب خوشحال بودند، این انحلال باعث ایجاد شایعهی رد قدرت و عقب نشینی بریتانیا از ایران شد که در ایران علیالخصوص در روزنامهها منتشره در شیراز یک نوع جسارت در میان عناصر تندرو و ضد بریتانیایی شده بود. کنسول انگلیس فگن در سال 1921 معتقد است که این تنها یک چشم پوشی از منفعت است و نه عقب نشینی در مقابل یک تهدید.(همان منبع ،16) نیروهای پلیس جنوب در راستای اهداف بریتانیا در جنوب تشکیل شد و توانست در مدت حضور خود در بندرعباس این بندر و تمام امکانات آن را در اختیار نیروهای متفقین قرار داده و موجبات نارضایتی مردم را ایجاد کند.
اقدامات کنسولگری بریتانیا در بندرعباس طی جنگ جهانی اول
شروع حرکت نیروهای متفقین، بندرعباس بود. فعالیتهای بریتانیا در خلیج فارس در سالهای قبل از جنگ اول که اموری چون حفظ امنیت، نقشه برداری ، احداث فانوسهای دریایی و نصب علائم شناور را شامل میشد، به نحو فزاینده ای در دورهی جنگ جهانی اول افزایش یافت. وظیفهی کنترل امور بهداشتی و تشکیلات قرنطینه و همچنین حفاظت از تأسیسات صید مراورید خلیج فارس و تعمیر کابلهای دریایی تلگراف بین فاو و جاسک و مسقط نیز بر عهدهی بریتانیا بود. (مابرلی،1369: 57-58) بریتانیا بیش از هر کشور دیگری در خلیج فارس منافع تجاری داشت، بنابراین نفوذ خود را در منطقه گسترش میداد. کنسولگری بندرعباس در این سالها بیش از همه فعال بود و ورود نیروهای متفقین از طریق بندرعباس انجام میگرفت.
بیسکو، سرهنگ دوم سر هیو وینسنت کنسول انگلیس در بندرعباس در سالهای جنگ جهانی اول بود و بعد از وی ، هاسن، ویلیام ریچارد به عنوان کنسول در بندرعباس فعالیت میکردند. در سال 1914 م کاپیتان بیسکو کنسول انگلیس در بندرعباس بود. وی از میرزا علی کرم خان (شجاع نظام) که در این سال حاکم بندرعباس بود، به عنوان فردی مناسب یاد میکند. شجاع نظام از سال 1912 م/1330 ق این منصب را در اختیار داشته است، کنسول دربارهی وی مینویسد :این انتساب به نسبت انتسابهای قبلی بسیار مناسبتر بوده؛ چرا که او به فعالیت رضایت آمیز خود در جهت منافع بریتانیا ادامه میدهد و روابطی دوستانه و صمیمانه با کاپیتان بیسکو داشت. هیچ اختلافی در طول این سال وجود نداشت.
در سال شروع جنگ جهانی اول در بندرعباس، نمایندهی خارجی فقط سدیدالسلطنه، نماینده و کنسول روس حضور داشته است که به عقیده کنسول بریتانیا نقش بسیار اندکی در فعالیتهای منطقه داراست. هرچند در این سال سدیدالسلطنه نشان استانیسلاس (نشان شوالیه سنت استانیسلاس از مدالهای پر اعتبار کشور روسیه میباشد. مسیحیان دو قدیس به این نام دارند) را از حکومت روسیه دریافت کرده بود. هیچ کارگزاری در این سال در بندرعباس حضور نداشت و تمام موارد پیش آمده بین کنسولگری و مقامات محلی مستقیماً توسط نمایندهی حکومت (فرمانداری) رسیدگی میشد.(Administration Reports,1986,V 7: 17). اوضاع منطقه در تمام طول مدت سال جوی امن و آرام و عاری از غارت و آشوب داشت. تنها حوادث کوچکی گه گاه در این منطقه رخ میداد. تاخت و تازهای ناگهانی توسط بهارلوها و سایر راهزنان که در طول سالهای گذشته دائمی بودند، بنا بر گزارشات واصله توقف یافتهاند. هیچ تاجری در جاده های بندرعباس مورد دستبرد قرار نگرفت. (همان منبع، 18-19)
این گزارشات حاکی از امنیت در طول جنگ جهانی اول در بندرعباس دارد معلوم نیست آن عدم امنیتی که سرپرسی سایکس از آن سخن میگفت و بعدها آن را علت تشکیل پلیس جنوب میداند، کجاست. در این سال تعداد سفرهای اتباع بریتانیا افزایش یافت و بدون حادثهی مهمی به مقصد میرسیدند. در کل آرامش در منطقه حاکم بود. به دلیل امنیت راههای تجارتی، شاهد افزایش مبادلات تجاری، و در پایان سال 1914 م/1332 ق شاهد 31 درصد افزایش واردات نسبت به سال گذشته بودیم. سه ماههی اول سال ایرانی نیز افزایش میزان صادرات را نشان میداد. (Administration Reports,1986,V 7: 18-19) به علت جنگ و خشکسالی قیمت اقلام مصرفی مردم به شدت افزایش یافته بود. برخی تاجران با احتکار کالاهای خود در طول این مدت که به دلیل جنگ در اروپا همه چیز گران شده بود به سودهای کلانی رسیدند. تجار ایرانی بر روی تجارت خود تمرکز کرده بودند زیرا به دلیل سود کم این احتمال میرفت که ضربهی سختی بخورند. ولی در عوض تاجران هندی به کار خود با خونسردی ادامه میدادند. با این حال به دلیل جنگ در اروپا این منطقه نیز از تاثیرات آن مستثنی نبود و حرکت کشتیها از اروپا به این بندر قطع شده و فقط تعداد کمی از سمت هندوستان به بندرعباس میآمدند که از آن جمله سرویس پستی بود. Administration Reports,1986,V 7: 19) )
رفتار و عکسالعمل مردم در قبال جنگ مشخصاً ضد روسی بود. مردم در قبال جنگ روابط خصمانه ای با بریتانیا از خود نشان ندادند ولی رفتار و نگرشهای طرفداری از آلمان گزارش شد که عمدتاً از بصره نشات میگرفت و این نشانگر طرز تفکر آنها و نادیده گرفتن مبانی جغرافیایی و اعتقادی به شایعات پوچ از سوی آنها بود. برای خنثی کردن این جریان کاپیتان بیسکو گاه به گاه اقدام به انتشار مقالاتی در باب جنگ برای جمعیت بریتانیایی –هندی میکرد. ورود کشور اسلامی عثمانی به این مناطق، باعث تحریک احساسات و همدردی با مردم مسلمان شد. اما حتی پس از آن مردم بیشتر دوست داشتند فقط داستانهای ترکها را بشنوند و نه مواضع ضد بریتانیایی بگیرند .(همان منبع،19)کشتی بریتانیایی پالنیروس طی یک سفر نظارتی در ماه مارس به بندرگاه بندرعباس آمد. (همان منبع، 18) مانورهای بریتانیا برای نشان دادن قدرت در این سالها چشمگیر بود.کنسولگری مراقب افزایش نفوذ آلمان در منطقه بود و اقداماتی از قبیل خواندن مقالات، فرستادن کشتیهای جنگی و مانور آنها در بندر عباس برای نشان دادن اقتدار و زیر نظر گرفتن اقدامات مقامات محلی از جمله کنسول روسیه سدیدالسلطنه را در راس امور قرار داده بود. این گزارشی از وضعیت بندرعباس بر اساس اسناد کنسولی بریتانیا در سال 1914 م، سال شروع جنگ بود.
نماینده حکومت بندرعباس میرزا علی کرم خان، که از سوی کنسولگری منتصب به مناسبترین فرد برای این مقام میباشد، در سال 1915 م و در گیر و دار جنگ جهانی اول در دو مورد تمام منابع خود را در اختیار کنسولگری بریتانیا قرار داد. یکی زمانی که به کمپانی انگلو- ایرانی در چاههای سلاک (سلاخ) حمله شده بود و دیگری زمانی که ارتش بریتانیا از کرمان خارج شد. فورمن در این سال مسئولیت گمرک را در اختیار داشت اما در 19 مارس گویلیوم به جای وی ریاست گمرک را در اختیار گرفت. فورمن برای کمک به جبهه بلژیک در جنگ جهانی به اروپا رفته بود. (همان منبع،16)
کنسولگری از اقدامات این دو بسیار راضی به نظر میرسد چرا که در جهت منافع بریتانیا قدم بر میداشتند.در این سال به مانند همیشه راههای منتهی به بندرعباس توسط راهزنان ناامن بود اما بریتانیا این ناامنیها را به آلمانها نسبت میداد و حملات کورستانیها (نام طایفهی که در بخش شمال غربی بندرعباس ساکن هستند، کهور نام درختی در این منطقه) و بهارلوها (بهارلوها ابتدا در اتحادیه قراقویونلو عضویت داشتند و بعدها یکی از هفت طایفهی ترکان قزلباش در دوره صفویه می شوند و در نیمهی نخست سدهی هفتم به ایالت فارس مهاجرت میکنند) که به غارت و چپاول دست میزد را دسیسهی آلمانها قلمداد میکرد. کنسولگری برای دستگیری مهاجمان که به گفتهی آنها اجیر شدهی آلمان بودند، جایزه تعیین میکرد. کورستان منطقه ای کم جمعیت و کوهستانی در جنوب خمیر در زمینهای خشک و مقابل جزیرهی قشم قرار دارد. مسئولیت این منطقه با فارس است. اهالی این منطقه به بی قانونی مشهور بودند و آنها از مزیت عدم توجه و مسئولیت پذیری مقامات این حوزه استفاده کرده و در جنوب ایران به غارتگری اقدام میکردند. (Administration Reports,1986,V 7: 16)
در بندرعباس در طول جنگ جهانی اول بیماری طاعون در منطقه شیوع پیدا کرد و امور قرنطینه و پزشکی در وضعیت مناسبی قرار داشت. امور قرنطینه تحت ریاست جراح برای قرار داشت. انتقال بیماری از طریق کشتیهای بود که از بمبئی به بندرعباس میآمدند. همچنین در این سال یک خط تلگراف بین لنگه و بندرعباس ساخته شد
. (Administration Reports,1986,V 7: 17)
با این وجود در کل باز هم اوضاع در بندرعباس آرام است و گزارشات نشان از رونق تجارت دارد و راههای تجارتی شلوغ هستند.
از سال 1916 م وضعیت بندرعباس به صورت جنگی در آمد تمام امکانات این شهر برای تشکیل پلیس جنوب بسیج شده بود. ریچارد هوسن در این سال مسئولیت کنسولگری را بر عهده داشت. در این سال که پلیس جنوب تشکیل شد میرزا علی کرم خان (شجاع نظام) به شکلی دوستانه و از صمیم قلب در رسیدگی به امور بریتانیا علیالخصوص پلیس جنوب و احداث تلگراف به کرمان نقش مهمی بر عهده داشت. تمام امکانات فرمانداری بندرعباس در این سال در خدمت جابهجایی تجهیزات ارتش و تلگراف بریتانیا قرار داشت. شجاع نظام به خاطر خدماتش از سوی ادارهی سیاسی بریتانیا و سر پرسی سایکس مفتخر به ارتقا درجه سرتیپی شد. (همان منبع،16)
آنچه که از اسناد کنسولگری برداشت میشود، در سالهای قبل یعنی 1914 م و 1915 م اوضاع بندرعباس کاملاً امن و آرام است و دلیل تشکیل پلیس جنوب که عدم امنیت از سوی آنها اعلام شده بود، بی پایه و اساس است. بندرعباس آرام است و تجارت و بازرگانی نشان از رونق آن دارد. اما با ورود نیروهای تفنگدار جنوب این آرامش بر هم خورد و این خود سندی ست از برهم خوردن امنیت توسط پلیس جنوب بریتانیا. از سال 1916 م رویهی گزارشات کنسولی تغییر میکند. قبلاً اگر از راهزنی و غارت بهارلوها یا کورستانی ها گزارشی مخابره میشد آن را بی اهمیت و ناچیز قلمداد میکردند ولی از این به بعد به بزرگنمایی این غارتها و چپاولها میپرداختند. جاده های کرمان و بندرعباس همواره از این ناامنیها و چپاولها داشته امام مهم برداشت به موقع انگلستان از این موضوع است. گزارشات مکرر از نبود امنیت در این سال باعث تشکیل پلیس جنوب شد.
خود کنسولگری گزارش میدهد در این سال با وجود راهزنی در مسیر راههای تجارت و کالاهای دریایی و زمینی، این سال به نسبت چهار سال گذشته رکوردی به نام خود ثبت کرد. که بدون شک دلیل آن بسته شدن راههای شمال میباشد. کشتیهای بخار حمل و نقل و نامه رسان متعلق به کمپانی حمل و نقل بریتانیا در ماه آوریل سفرهای خود را به این بندر متوقف کردند. ولی تجارت به راه خود برای پیدا کردن مسیری به بندرعباس از طریق راههای دیگر چون خطوط دریایی کمپانی ایران –بمبئی و خطوط دریائی اجاره شده توسط یک تاجر ایرانی به نام میرزا احمد شیرازی (6 کشتی ژاپنی) ادامه داد
. (Administration
Reports,1986,V 7: 17)
بیشترین مشکلی که در تجارت پیش آمد تقاضای بیش از اندازه ارتش برای جمع آوری حیوانات باری برای حمل سربازان و تجهیزات به کرمان بود. کالاها با تأخیر رسیده و تجار فضای کافی برای انبار کالای خود نداشتند و بجز گذاشتن کالاهای خود در انبار گمرکات و پرداختن کرایهی سنگین چارهی دیگر نداشتند که در نتیجهی آن ازدحام زیادی در گمرک به وجود آمد. (همان منبع،17)این خود سندی ست برای ناکارآمدی پلیس جنوب در ایران و بندرعباس.
سرتیپ میرزا علی کرم خان (شجاع نظام) باز هم به عنوان نمایندهی حکومت تا پایان سال 1917 م/1335 ق انجام وظیفه میکرد. به گفته کنسولگری، ایشان در رابطه با منافع و موضاعات بریتانیایی وفادارانه به شکلی خستگی ناپذیر عمل میکرد. علاوه بر همکاری با مقامات سیاسی، با تمام توان پلیس جنوب و ارتش بریتانیا به وی در قبال رفتار صمیمانه و تلاشهای فراوان وی و خدماتی که به آنها ارائه داد، به وی مدیون هستند. علیالخصوص در مورد تنظیم و ترتیب برای انتقال سربازان، تجهیزات و آذوقه از پادگان به مناطق مرکزی کشور. (همان منبع11-12)
در سالهای پایانی جنگ جهانی اول نارضایتی مردم بندرعباس، از نیروهای بریتانیا، خاصه تفنگداران جنوب به اوج خود میرسد. در گزارشات فراوانی حمله به نیروهای پلیس جنوب توسط کنسولگری گزارش داده میشود. «طبق گزارشات حمله های فراوانی توسط اعراب منطقه فارس در طول این سال رخ داده بود. سه مورد که با جسارت تمام صورت گرفتهاند آنهایی هستند که در ماه دسامبر رخ دادهاند. در 5 دسامبر گروهی متشکل از 10 سوار و سی پیاده به 13 مایلی بندرعباس حمله کردند و چند صد شتر و الاغ که توسط نمایندهی حکومت برای پلیس جنوب جمع آوری شده بود را به سرقت بردند. تلاش موفقیت آمیزی از طرف پلیس جنوب و نمایندهی حکومت برای مقابله با مهاجمین صورت گرفت. در 20 دسامبر گروهی از مهندسین که بصورت نامناسبی اسکورت میشدند، در 73 مایلی بندرعباس نزدیک تنگ داغ در محاصرهی مقدار زیادی از سواران عرب قرار گرفتند. سومین حمله در 28 دسامبر زمانی که تعداد زیادی از مهاجمین به یک کاروان پلیس جنوب در 39 مایلی جنوب بندرعباس حمله کردند، رخ داد. آنها موفق شدند که تمام حیوانات باری که شامل 39 شتر،5 الاغ و 200 قاطر میشدند را به همراه مقدار کمی از تجهیزات و لوازم دولتی به سرقت ببرند. (Administration Reports,1986,V 7: 11-12) تمام این حملات به نیروهای پلیس جنوب بوده و آنها خود به عاملی برای برهم زدن امنیت بدل شده بودند.
فعالیت کنسولگری بریتانیا در سالهای جنگ جهانی اول به شدت افزایش یافته بود. در تمام گزارشات ارسالی کنسولگری خبری از دستگیری حتی یک آلمانی وجود ندارد واساسا خطر آلمانها در این سالها به کلی رفع شده بود. پلیس جنوب در سالهای جنگ جهانی اول صدمات فراوانی به مردم بندرعباس وارد نمود که تا سالها بعد قابل جبران نبود. قحطی، ورشکستگی تجار تنها گوشهی کوچکی از آسیبهایست که توسط بریتانیا به مردم بندرعباس وارد آمد. فعالیتهای موفقیت آمیز کنسولگریهای انگلیس در این سالها باعث شد تا ایران بعد از پایان جنگ در جولای 1918 م/1336 ق کل ایران را تصرف کند. (مجد،1390 : 25) در نهایت هم تلاش کرد با استفاده از حضور نیروهای نظامی خود در خاک ایران و غیبت روسیه از صحنه، با انعقاد قرارداد 1919 م به سلطهی خود بر کشور جنبهی قانونی بخشد. ولی این سیاست به جایی نرسید. ناسیونالیسم ایرانی و حرکتهای آزادیبخش ملی با استفاده از مخالفت شوروی و آمریکا با قرارداد، طرح مزبور را نقش بر آب ساخت. (زرگر،1372: 58)
نتیجه
جایگاه سیاسی و نظامی ویژه بندرعباس در اوایل قرن بیستم توجه دولت های روس و انگلیس را به دنبال داشت و رقابتی شدید بین این دو کشور برای ایجاد پایگاه دریایی در بندرعباس بوجود آورد. مانورهای نظامی کشتی های روسی در سواحل بندرعباس حساسیت سیاستمداران بریتانیا را برانگیخت و در نهایت کنسولگری خود را در این بندر در سال 1900م تاسیس نمودند. با تاسیس کنسولگری بریتانیا در بندرعباس، این کشور توانست نفوذ نفوذ خود را در لایه های اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی بندرعباس ، در حد بالایی افزایش دهد و تمام امکانات منطقه را در جهت حفظ منافع بریتانیا به کار گیرد.
با شروع جنگ جهانی اول بندرعباس به یکی از کانون های مهم انتقال نیروهای متفقین تبدیل شد و تمام امکانات شهر در اختیار این نیروها قرار گرفت. نیروهای پلیس جنوب شهر را به منطقه ای نظامی تبدیل کرده بودند که علی رغم اظهار نظرشان درباره ی اعاده ی امنیت در منطقه ، عملاً امنیت موجود را نیز از بین بردند و خود آنها به عاملی برای برهم زدن امنیت بدل شدند. تشکیل نیروی پلیس جنوب توسط سرپرسی سایکس و حمایت همه جانبه کنسولگری بریتانیا در بندرعباس که تمام امکانات شهر از جمله ادارات دولتی ، نیروهای نظامی ،آذوقه و غلات را در اختیار این نیرو قرار داده بود ،باعث شد تا مردم بندرعباس در این سالها و باحضور این نیروها در شهر روزگار سختی را تجربه کنند.اما کنسولگری توانست در یاری رساندن به روسیه و کمک به جبهه متفقین به درستی عمل کند. مردم بندرعباس در طی حضور نیروهای متفقین در طی سالهای جنگ جهانی اول بیشترین صدمه را دیدند، تجارت منطقه عملا مختل شده بود و در اختیار نیروهای پلیس جنوب قرار داشت، از قتل و غارتگری نیروهای متفقین در این سال ها اسناد فراوانی وجود دارد که خود گویای رنج و صدمه مردم در این سالهاست.
عزت ظهماسبیفر، پژوهشگر مطالعات خیلج فارس
منابع
- انوری ،امیر هوشنگ (1390): خلیج فارس در نیمه ی نخست قرن بیستم ، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی ،تهران.
- انوری ،امیرهوشنگ(1387): گزیده مقالات و اخبار روزنامه ها ، تهران ، بنیاد ایرانشناسی.
- جی اولسون،ویلیام(1380): روابط ایران و انگلیس در جنگ جهانی اول،ترجمه حسن زنگنه ،تهران ،شیرازه
- رابینو،لویی( 1363): دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس ، تاریخ ایران .
- زرگر،علی اصغر(1372):تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه ،ترجمه کاوه بیات ، پروین و معین .
- سایکس ،سرپرسی (1336): سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس (10هزار مایل در ایران)، ترجمه حسین سعادت نوری ،چاپ دوم ،تهران ، ابن سینا .
- فردریک، جیمز مابرلی (1369): عملیات در ایران ، رسا.
- قطبی،بهروز(1370): اسناد جنگ جهانی اول در ایران، تهران، قرن و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی .
- لوریمر،ج.ج (1388): وقایع نگاری خلیج فارس ،ترجمه عبدالحسین آیتی ، تهران ،بنیاد ایرانشناسی.
- مجد، محمدقلی(1390): انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول ، ترجمه مصطفی امیری، تهران،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی .
اسناد کنسولی انگلستان ,) editions archive(
- Administration report of the Persian gulf,1873-1945, political residency for the year, 1912-1940,delhi superintendent government printing,india,archive editions,1986
- اسناد وزارت خارجه ،شماره ی سند5-16-14-1320ق .
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد