سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در همین دوران، نهضت میرزاکوچک خان جنگلی، قیام رئیسعلی دلواری و شیخ محمد خیابانی بهوقوع پیوست که روندی دو سویه ضداستبدادی علیه وابستگان داخلی عوامل خارجی داشت یا آنکه به مبارزه علنی و آشکار با قدرت استعماری انگلیس میپرداخت. در این میان، حرکت محمدتقی خان پسیان در خراسان به جهت شخصیت وی و همچنین اقدامات قوامالسطنه ویژگیهای قابل بحثی دارد.
محمدتقی خان پسیان بر این باور بود که با به دست گرفتن قدرت به انجام اصلاحات بپردازد و از این طریق به آبادی و احیای هویت ایرانی کمک کند. پسیان از یک خاندان غیور ایران دوست بود که پس از جدایی دلگداز قفقاز از ایران، تبعیت از روسها را نپذیرفته و به آذربایجان مهاجرت کردهاند اسلاف وی همگی از افسران ارتش ایران بودند که شهدایی چون علیقلی و غلامرضا در نبرد با انگلیسیها در شیراز تقدیم ایران کردهاند.
سال 1309 قمری در محله سرخاب تبریز، طفلی پا به عرصه وجود نهاد که محمدتقی نامیده شد. پدرش یاورمحمدباقرخان پسیان از ایلات کرد منطقه و مادرش فاطمهسلطان عزتالحاجیه از همان کودکی در تربیت فرزند کوشیدند.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در تبریز به پایان برد و در سال 1324 قمری تکمیل درس به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد.
او در سال 1329 با درجه نایب دومی وارد خدمت شد و مدارج ترقی را یکی بعد از دیگری پیمود. سال 1331 قمری وارد مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری شد و در سال 1332 قمری در جنگی که با الوار در بروجرد داشت، شجاعانه جنگید.
اوج شهرت و آوازه ایراندوستی پسیان در خلال جنگ جهانی اول و مبارزات او علیه اشغالگران روسی بود. ابوالفتح مومن در کتاب «انقلاباسلامی در همدان»، شرح مفصلی از مبارزات او را درمقابله اشغالگران ایران آورده است.
همچنین به مقاومت جانانه نیروهای ملیون که در راس آنها ژاندارمهای تحت امر کلنل محمدتقی خان بودند، پرداخته است:...هرچند در واقعه همدان شکست برای روسها سنگین بود، ولی خود سرآغاز و مقدمه اعزام قوای عظیم آنان به سوی غرب ایران شد.
روسها پس از این شکست با قوای 4000 نفری به سوی همدان روانه شدند، اما آنها در 25 محرم 1334قمری با قوای مردمی و ژاندارمها به فرماندهی یحییخان سلطان، محمدتقی پسیان و نصرالله خان سلطان، نرسیده به همدان درگردنه آوج درگیر شدند و از این نیروها شکست خوردند، و ناچار به سمت قزوین عقب نشستند.
در این جنگ و نبردهای بعدی، وی از خود شجاعت بسیار نشان داد؛ به طوری که آوازهاش در جنگ با روسها حتی به خارج از ایران رسید. بهرغم تلاشهای ملیون و شخص پسیان، نبود تجهیزات و نیروی کافی روسها، آنها را مجبور به عقبنشینی کرد. او پس از عقبنشینی ملیون به عثمانی، ناچار به آلمان رفت. در مدتی که وی در آلمان بود، خلبانی را آموخت. در کتاب «قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان» تصویری از وی با لباس هوانوردی درج شده است.
پس از بازگشت به ایران در دولت مشیرالدوله به خدمت در ژاندارمری فراخوانده شد و به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب شد و در این دوره از خدمت بود که کودتای سید ضیاالدین طباطبایی روی داد و به دستور دولت، والی را که قوامالسطنه بود، بازداشت و به تهران اعزام کرد. وی بعد از قوام کفالت خراسان را به عهده داشت ولی دیری نپایید که قوام از زندان آزاد و به نخستوزیری رسید. با چنین حادثهای پسیان از عاقبت خود اندیشناک شد و در اقدامی پیشدستانه با عزل والی، اداره حکومت خراسان را به عهده گرفت و با حمایت او حزب ملی در خراسان تشکیل شد.
در مرداد 1300 شمسی، دولت بار دیگر صمصامالسلطنه بختیاری را به حکومت خراسان منصوب کرد و صمصامالسلطنه نیز برای دلجویی یا فریب کلنل محمدتقی خان پسیان با آگاهی از محبوبیت و نفوذ او در خراسان، وی را طی حکمی به کفالت ایالت خراسان منصوب و با او مدارا کرد. اما در اواخر مرداد 1300، قوامالسلطنه با کلنل علنا مخالفت و به او پیشنهاد کرد که تحت شرایط زیر کشور ترک کند:
1 ـ کلنل حقوق 2 ساله خود را برداشته ، به اروپا مسافرت کند.
2 ـ محاسبات را ظرف ?? روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار کند.
? ـ به تمامی افسران ژاندارم و اهالی محل دولت تأمین دهد.
? ـ از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده و او را به سرحد برسانند.
اما کلنل این پیشنهادها را نپذیرفت و قوام طی تلگرافهایی برای حاکمان و خوانین منطقه، کلنل را یاغی و متمرد خواند و دستور شورش علیه او را صادر کرد. به این ترتیب سردار معزز والی بجنورد، شجاعالملک رئیس ایل هزاره، شوکتالسلطنه و سیدحیدر رؤسای طوایف سریری و سالار خان بلوچ برای جنگ با کلنل بسیج شدند.
قوامالسطنه پسیان را یاغی دولت معرفی کرد و با تحریک عشایر و قبایل محلی، نبردی سخت برای سرکوبی پسیان و قوای تحتامرش آغاز شد که نتیجه نبرد، قتل وی بود. در 10 مهر 1300، سر از پیکر بیجان اوجدا شد. عارف قزوینی در مرثیهای برای سر بریده او سروده است:
این سر که نشان سرپرستیست
امروز رها ز قید هستیست
با دیده عبرتش ببینید
کاین عاقبت وطنپرستیست
سرانجام جسد او را طی تشییعی باشکوه در مشهد مقدس در مقبره نادری دفن کردند.
پس از چند روز به دستور قوامالسطنه، قبر او را شکافتند وجنازهاش را در قبرستان سراب مشهد بدون هیچ نشانهای دفن کردند. با این حال در دوره ایالت نظامالسطنه مافی در خراسان، وی با هزینه شخصی سنگ مزاری شایسته بر تربت وی تدارک دید که این سنگ مزار هم در حمل و نقل دوتکه شد. سنگ مزبور را نیز مانند سر و بدن صاحبش به یکدیگر ملصق و روی قبر آن مرحوم قرار دادند.
پاورقی:
1. انقلاب اسلامی در همدان،ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1386،ص150
2 .تهران بنگاه مطبوعاتی صفیعلیشاه،چاپ هشتم،1368، ص 178.
3. برای اطلاع از نحوه شهادت کلنل محمدتقی خان پسیان رک به: درباره قیام ژاندارمری خراسان به کوشش مهرداد بهار،تهران معین، 1369.
و انقلاب خراسان مجموعه اسناد و مدارک 1300 شمسی به کوشش کاوه بیات،تهران موسسه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی، 1370.
و نیز شرح حال کلنل محمدتقی خان پسیان به قلم چند نفر از دوستان و هواخواهان آن مرحوم ت، تهران، انتشارات سحر، چاپ دوم 1356.
5 . همان ص110.
رحیم نیکبخت
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد