بخش اعظم شخصیتی که کار میکنیم از فیزیک و ظاهر عروسک گرفته میشود، یعنی این که عروسک و لب و دهان او چه شکلی است، جثه و شخصیتش چگونه است و چیزهایی از این قبیل. دقیقا شبیه همان کاری که در دوبله هم انجام میدهیم. «قشنگ» گربه آوازهخوان و خواننده زیر زمینی دنیای گربهها بود. من مجبور بودم به دلیل این که آن تیپ آهنگها را میخواند، نوع گفتارم را نیز همان گونه تغییر دهم. بنابراین سطح به سطح برای این شخصیت عروسکی صحبت و با عروسک خود را هماهنگ میکردم. بیشتر حرف هایش نیز شعرگونه بود.
با توجه به این که کار دوبله هم انجام میدهید چه تفاوتی بین صداپیشگی برای عروسک با دوبله یک شخصیت نمایشی وجود دارد؟
فرقش این است که وقتی صداپیشه در کار عروسکی حرف میزند، عروسکگردان حرکاتش را با نوع بیان صداپیشه تنظیم میکند اما در دوبله بازیها قبلا انجام شده بنابراین گوینده با آن شخصیت خود را هماهنگ میکند.
برای صداپیشگی عروسک آیا دیالوگی نوشته میشود؟ شیوه کار چگونه است؟
دیالوگ نوشته میشود و در دورخوانی عروسکگردان درمییابد که چه موقعیتهایی را باید بازی کند و چه حرکتی داشته باشد. صداپیشه هم همین طور در دورخوانی حضور دارد و سر صحنه با هماهنگی که قبل از ضبط انجام شده، کار میکنیم.
پس صداپیشگی و انتخاب درست صداپیشه خیلی مهم است.
بله. صدا بیشتر از خود فیزیک عروسک اهمیت دارد. چون تمام حالتهایش را بیننده از صدای عروسک دریافت میکند، در برخی آثار کمتر نسبت به انتخاب صداپیشه دقت میشود. البته در بعضی از آثار مانند «کلاه قرمزی» میبینیم که در انتخاب صدا و لحن دقت و از قبل طراحی میشود. این نکته را هم بگویم در آثار عروسکی روتین دقت کمتری صورت میگیرد.
صداپیشگی در کارهای عروسکی چقدر جدی گرفته میشود؟
متاسفانه گاهی اوقات ماجرا سرسری گرفته میشود. بجز چند اثر شاخص، بقیه کارها خیلی جدی گرفته نمیشود، بخصوص در اجرای شخصیتها خیلی عادی رفتار میکنند، منظورم این است که اگر عروسکی بچه یا بزرگ باشد یک مدل صحبت میکنند و روی آن شخصیت خیلی فکر نمیکنند و خلاقیتی در کار دیده نمیشود.
در اصل نوعی تیپسازی میشود و به عروسک شخصیت نمیدهند، در صورتی که صحبت کردن به جای عروسک خیلی کار تکنیکی است. چون وقتی بچهها عروسک را میبینند جان ندارد، جان بخشیدن به عروسک بستگی به صدایی دارد که روی عروسک گذاشته میشود.
در میان آثار عروسکی پخش شده کدام آثار به لحاظ صداپیشگی موفقتر بود؟
آثاری که در ذهن بچهها مانده، نشان دهنده این است که صداپیشه کارش را بخوبی انجام داده است. به اعتقاد من مجموعه «کلاه قرمزی» از همه موفقتر است چون افرادی که برای صداپیشگی این اثر انتخاب شدهاند با تجربه، تئاتری و بازیگر هستند، به همین دلیل اثر موفقی از آب در آمده است. اگر یک صداپیشه نسبت به درام و ادبیات نمایشی اطلاعات داشته باشد، موفقتر است.
چرا آثاری چون زی زی گولو، خونه مادربزرگه، هادی و هدی و مدرسه موشها در ذهنها مانده است؟
چون روی شخصیت عروسک بیشتر کار شده است و صداپیشهای که به جای آن عروسک صحبت کرده شناسنامهای برای آن در نظر گرفته است. او میداند این شخصیت از کجا آمد، شغلش در گذشته چه بوده، خانوادهاش کیست؟ صداپیشه مانند بازیگر با توجه به در نظر گرفتن شناسنامه به جای عروسک صحبت میکند.
یک بازیگر وقتی میخواهد نقشش را خوب درآورد به آن شخصیت و پیشینهاش باید دقت کند تا خود را جای آن شخصیت بگذارد. در صداپیشگی عروسک نیز این اتفاق میافتد. نباید ماجرا سطحی گرفته شود. در کل وقتی آن شخصیت دربیاید صداپیشه موفقتر است. (حسین ضیغمی/ ضمیمه قاب کوچک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: