بهارستان برای خیلی از شهروندان تهران و شاید همه مردم ایران یادآور مجلس است و برای برخی یادآور رخدادهای مهم تاریخی همچون به توپ بستن مجلس به دست کلنل لیاخوف روسی است. اما این، همه آنچه بهارستان در خود دارد، نیست. اگر از متروی بهارستان بیرون آمده باشی و سری به پشت مترو زده باشی، انتهای خیابان دانشسرا و ابتدای خیابان گودرزی (علائی پیشین) دیواری توجهات را جلب میکند؛ دیواری بلند با آجرهایی که معمارانه کنار هم چیده شده و طرحی را در خود جا داده است. همین دیوار را که پی بگیری، میرسی به در شمالی باغ نگارستان که در اصلی هم هست. یکی از بناهای قدیمی تهران که حالا مدتی است درش روی همه گشوده شده و راه نفس کشیدن در تهران قدیم را روی مردم باز کرده است.
باغ نگارستان۲۱۰ سال پیش به عنوان اقامتگاه تابستانی فتحعلی شاه قاجار ساخته شد و اکنون موزه و کافه و باغی خوش را برای گذراندن عصرگاهی متفاوت در قلب دودآلود تهران فراهم کرده است.
باغ، دو عمارت عالی به نامهای دلگشا و تالار قلمدان داشت. هنوز هم اتاقهایی با درهای چوبی و دو تالار بزرگ در طرفین ساختمان مرکزی باغ هست که شیشههای رنگیشان تا ساعتها میتواند دنیایی از تخیل را از پشت هر شیشه پیش دیده بگذارد و جهان را به رنگی در آورد. در تالارها، آینهکاری، نقشهای طلایی و چلچراغهای باارزش زیبایی خواب آلود آرام و شگفتی را پیش چشم میآورد و تابلوهای نقاشی ارزشمندی از هنرمندانی مثل میرزاجانی نقاش، میرزا بابا نقاش و عبدالله خان نقاشباشی بر دیوارها جا گرفته است.
در میانه باغ حوضی است به سبک همیشگی باغ ایرانی، پله پله، که به آبگیری میرسد با برگهای خمود نیلوفر بر آب و در انتهای همین چشمانداز تالاری که موزه استاد کمال الملک نام گرفته است. این ساختمان جنوبی باغ زمانی مدرسه مستظرفه بود و ریاستش را خود استاد کمال الملک به عهده داشت و جز نقاشیهای استاد، نقاشیهایی از شاگردان بزرگش از جمله جعفر پتگر، استاد و نگارگر تبریزی به نمایش گذاشته شده است.
گوشه گوشه باغ نیمکتهایی لابهلای درختان بلند و کهنسال با برگهای ریخته و نریخته هست که دقیقهای محض امتحان هم که بنشینی، میتوانند تا ساعتها میزبانت باشند با چشمانداز آرام، سحرآمیز و چهار فصل باغ از درختها، گلها، دیوارها و حصیرهایی که پشت پنجرهها آویختهاند.
یک گوشه باغ هم کافهای هست با انواع دمنوش سنتی، با رنگهایی از نسترن و بیدمشک و عطر بهارنارنج، با میزها و نیمکتها و صندلیهای چوبی و بر سنگفرشی که برگهایی بر آن ریخته و برگهایی نریخته بر آن سایه انداختهاند. نام کافه را روی یک کاشی لوزی فیروزهای نوشتهاند کنار دری و پنجرههایی چوبی که باز طاقهای تهران قدیم را دارند.
از کافه که میزنی بیرون و از تماشای باغ که سیر شده باشی، راهت را از خیابان ظهیرالاسلام میگیری و میآیی تا میدان بهارستان، نیمنگاهی به سردر مجلس قدیم و جای خالی شیرها و نیمنگاهی به بورس سازفروشیهای شمال میدان و چند قدم به سوی جنوب، به سمت محله قدیم سرچشمه. محلهای با کوچههای آشتیکنان و پیچ و خمهای قدیم تهران و تکیههایی که هنوز به سبک صد سال پیش زندهاند بویژه اگر ماه محرم آمده باشی. خانه فرهنگ همین محله هم خانه قوامالحضور است.
سوی دیگر میدان از انتهای جنوبی پل چوبی در خیابان بهارستان تا خیابان فخرآباد و هدایت، منطقه دروازه شمیران است. جایی که مسجد فخرالدوله، کوچه پارک امینالدوله و دبیرستان علوی را در خود جای داده است و در بزرگ چوبی و تاریخی کوچه پارک امینالدوله هنوز در آن پابرجاست.
همینجا بود که با آغاز استبداد صغیر و با شکست آزادیخواهان از بریگاد قزاق، جمعی از مشروطهخواهان پس از فرار از مجلس شورای ملی به پارک امینالدوله پناه بردند و سربازان دربار پس از اطلاع از موضوع به پارک حمله کرده، عدهای را به قتل رساندند و مشروطهخواهان سرشناس را دستگیر کردند.
و باز ۷۰ سال پس از آن همینجا بود که آیتالله مطهری پس از پایان جلسهای در منزل دکتر یدالله سحابی، در تاریکی شب در پارک امینالدوله هدف گلوله یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و به شهادت رسید و بنای یادبود کوچکی برای او اکنون در کوچه پارک امینالدوله برپاست.
پل چوبی معروف هم در همین محله است. پیش از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازههایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد.
یکی از این دروازهها، دروازه شمیران بود با خندقهایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن، از پلی چوبی استفاده میشد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.
هنوز یک سوی دیگر میدان مانده است. ضلع غربی که ساختمان تاریخی و زیبای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن است و خیابانی که نام باغ سپهسالار را بر خود یدک میکشد. باغ سپهسالار زمانی یکی از باغهای قدیم تهران در زمان قاجاریه بوده است که حالا خیابان باغ سپهسالار (خیابان صف) از آن باقی مانده است. خیابانی که مرکز فروش کیف و کفش در تهران است و از سال ۱۳۸۵ به پیادهراه تبدیل شده است و شبها، شبهای تهران قدیم در آن زنده است. (ضمیمه چمدان)
مسعود بُربُر-چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد