یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
بعضی از روایات عامه هم وجود دارد که میگویند نوشیدن آب از این سقاخانه ثواب دارد. روایتی که البته سند و مدرک محکمی ندارد و ناشی از اعتقادات صاف و ساده زائرانی است که با یک دنیا امید و آرزو به سفر زیارتی میروند و در کنار این بنای تاریخی آبی مینوشند.
بنایی که از آن صحبت میکنیم در حرم امام هشتم(ع) و در وسط صحن انقلاب قرار دارد. راویان تاریخ و ناقلان اخبار میگویند این سقاخانه بین سالهای 1144 تا 1145 ه.ق ساخته شد. «سنگاب» یکپارچه آن از سنگ مرمر اعلا با ظرفیت سه کر آب بهدستور نادرشاه افشار از هرات به مشهد آورده شد.
این سنگاب یا سنگ مرمر غنیمت سرسلسله افشاریه از جنگ هرات بود. برای انتقال این غنیمت جنگی،نادر شاه بین سربازان خود مسابقهای گذاشت تا هر کسی که بدون آسیب به این سنگ بتواند 12 روزه آن را به مشهد منتقل کند، جایزه ویژهای از دست نادر بگیرد. سربازان به تقلا افتادند و برای گرفتن جایزه از دست نادر تلاش کردند. یکی از آن میان که چابکتر بود خواست گوی سرعت را از دیگر همراهان برباید و از این رو جنب و جوشی کرد و سنگ را 9 روزه به مقصد رساند. سنگ زودتر از زمان موعد رسید، اما نصیب آورنده کوری چشم بود، چون او شرایط مسابقه را نقض کرده بود. بنا بود سنگ 12 روزه به مقصد برسد نه کمتر نه بیشتر و سزای این نافرمانی مجازات بود.
سنگ که به حرم رسید، مقدمات احداث سقاخانه فراهم شد و تقریبا یک سال کار ساخت آن به طول انجامید. سقاخانه بر سر برکه آبی قرار داشت که از سناباد میآمد و به حرم میرسید. مسیری که آب طی میکرد چون به حرم امام رضا(ع) میرسید متبرک تلقی میشد. سقاخانه به شکل یک گل ساخته شده بود و در چهارطرف آن چهار حوض قرار داشت و دو آب باریکه از آن به خارج حرم امتداد داشت. آبهایی که با قاطرها حمل میشد، درون این حوضها ریخته میشد تا به مصرف زائران برسد.
این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۳۰ که برای ایجاد محلی جهت وضوی زائران در محلهای حوض سابق، چهار حوض جدید نیز ساخته شد و چاهی برای این منظور در محوطه موزه نیز احداث کردند. با لولهکشی از این چاه و نصب شیرها، حوضها همیشه پرآب بودند.
اما چرا سقاخانه به اسماعیل طلایی معروف است. این هم داستانی دارد. میگویند در دوران سلطنت نادر شاه، هدایای زیادی برای این شاه جهانگیر میآوردند. ظاهرا در بین هدایایی که برای او میفرستادند یکی از بستهها از نظر یکی از سرداران او به نام اسماعیلخان مشکوک به نظر میرسید. از این رو از شاه خواست در محلی که نادر نباشد و دور از جمعیت هدیه باز شود و نسبت به بی خطربودن آن اطمینان حاصل کنند. این کار را کردند و به محض این که هدیه باز شد انفجاری صورت گرفت. گویی که از قبل برخی دنبال کشتن شاه ایران بودند و با ترفند ارسال هدایا میخواستند به این هدف خود برسند.
شاه از خطر بزرگی نجات پیدا کرده بود و هم به شکرانه به سلامت جستن از این خطر و هم برای قدردانی از کار سردار خود دستور داد که هموزن اسماعیلخان به او طلا بدهند.
طلاهای اهدایی شاه افشار به اسماعیلخان البته به مصرف شخصی این سردار جنگی نرسید، بلکه طبق خواسته او صرف ساختن جایگاه آن سنگاب شد. اسماعیلخان گنبد و پایههای سقاخانه را هم طلاکاری کرد. به این سبب از آن زمان سقاخانه را «سقاخانه اسماعیل طلایی» نامگذاری کردهاند.
روایت دیگری هم مشابه این وجود دارد که براساس آن، اسماعیلخان از اهالی دامغان یا مهدی شهر سمنان را یکی از سرداران فتحعلی شاه میدانند که به واسطه نجات شاه قاجار از یک سوءقصد احتمالی بهواسطه ارسال هدیهای مشکوک، مورد تقدیر قرار گرفته و به زریرخان هم مشهور شد. هر دو روایت در مورد یک اتفاق مشابه سخن میگویند که یکی به زمان نادرشاه افشار مربوط است و دیگری به زمان فتحعلی شاه قاجار برمیگردد.
سقاخانه اکنون روی پایههایی از سنگ مرمر کندهکاری و کاشیشده قرار دارد و سطح آن از بالای کاشیکاری پایهها، با خشتهای مطلا تزئین شده است. درون سقاخانه زیر پوشش آن، دورتادور مزین به اسماءالله است. سقاخانه نادری سال 1345 هـ . ش مرمت شد.
منابع:
اعظمی سنگسری، چراغعلی. تاریخ سنگسر ـ مهدیشهر. چاپ اول. مؤلف، ۱۳۷۱.
بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری (جلد ۱). چاپ اول. تهران: زوار، ۱۳۵۷.
شهاب سلیمی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد