امروزه تقویم میلادی که مبدأ آن میلاد حضرت عیسی(ع) است به عنوان یک تقویم جهانی، تقویم هجری قمری با مبدأ هجرت حضرت محمد(ص) از مکه به مدینه به عنوان تقویم جهان اسلام و تقویم هجری شمسی که مبدأ آن نیز همچون قمری بر اساس هجرت پیامبر اسلام(ص) تنظیم شده است . در مناطقی همچون ایران به عنوان تقویم رسمی مورد استفاده است.[3] تقویم هجری قمری و شمسی (معتضدی و جلالی) که پس از ورود اسلام به ایران تا پایان قاجار همواره مورد استفاده قرار بود، در زمان پهلوی دو بار دستخوش تغییر و ممنوعیت استفاده قرار گرفت که بازتابها و پیامدهای گوناگونی در جامعه به همراه داشت.
تغییر تقویم در عصر پهلوی اول
رضاشاه از زمان کودتای 1299ش که با همکاری سید ضیاء و صحنه گردانی دولتمردان انگلیسی صورت گرفت،[4] با تصویب مجلس شورای ملی (در 9 آبان 1304ش مبنی بر خلع احمد شاه قاجار از سلطنت) توانست سلسله پهلوی را با حمایت انگلیس تشکیل دهد.[5] رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت برخلاف قبل، رویه ضد مذهبی و غربگرایانه خود را به ظهور رساند که اوج آن را پس از سفر وی به ترکیه (12 خرداد تا 20 تیر 1313ش) و مشاهده اقدامات غربگرایانه آتاتورک می توان مشاهده نمود.[6] تأسیس دانشگاه به سبک غربی، تغییر لباس (اعم از کشف حجاب زنان، تغییر لباس و کلاه مردان و روحانیون)، [7]... و ممنوعیت استفاده از تقویم هجری قمری از جمله این موارد بود. دولت طی بخشنامه ای اعلام کرد: «نظر به این که تاریخ رسمی کشور برای ماههای شمسی تنظیم شده و موافق مصوب فروردین 1314ش تمام دوائر دولتی مکلف به اجرای آن هستند، بنابراین لازم است که از تاریخ وصول این متحدالمآل در کلیه اسناد معاملات رسمی و نوشتجات تاریخ شمسی را قید و از ذکر تاریخ قمری مطلقاً خودداری نمایند.[8] »
تاریخ شمسی هر چند مبدأ آن باز هم هجرت حضرت محمد(ص) بود و پیش از آن در برهههایی از تاریخ مورد استفاده قرار گرفته بود،[9] اما رضاشاه ظاهراً در یک گام به جلو و به تبعیت از آتاتورک که تاریخ هجری قمری را به میلادی تغییر داد، توانست تاریخ هجری قمری را که وجه مشترک مسلمانان بود را به هجری شمسی که در بین آنان ناشناخته بود تغییر دهد.[10]
مکی به نقل از عباس مسعودی می نویسد: «... اگر جنگ دوم جهانی پیش نیامده بود، شاید رضاشاه مانند ترکیه، تقویم رسمی هجری را تبدیل میکرد و روز تعطیل را از جمعه به یکشنبه تغییر میداد ... و به طوری که گفته بود تغییرات دیگری از این قبیل می خواست بدهد که به واسطه قیام عمومی از کشور خارج گردید.[11]»
تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی در عصر پهلوی دوم
دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی که حدود 37 سال به طول انجامید (از 3 شهریور 1320 تا بهمن 1357ش) را به لحاظ قدرت سیاسی در کشور می توان به چند دوره تقسیم کرد. دوره اول از زمان روی کار آمدن وی از 1320 تا 1332ش که قدرتی نداشت. دوره دوم که با سقوط مصدق آغاز شد و شاه توانست با تأسیس ساواک و سرکوب مخالفان قدرت سیاسی خود را مستحکم نشان دهد. دوره سوم نیز که از سالهای نخستین دهه 50 آغاز میشود، به دلیل شرایط اقتصادی به وجود آمده قدرت خود را در برابر مخالفان و نیز در منطقه بسیار قدرتمند می دید. وی دلارهایی که به دلیل بالا رفتن قیمت نفت به کشور سرازیر شد را به جای صرف در امور زیربنایی کشور به واردات کالا و امور روبنایی اختصاص داد و مشکلاتی همچون گسترش شهرنشینی را به وجود آورد. وی با خرید تسلیحات خارجی عنوان ژاندارم منطقه را نیز به خود اختصاص داد. با این حال بخش اعظم درآمدهای نفتی و ثروت ملی کشور به خاندان سلطنتی و اموری چون برگزاری جشنهای 2500 ساله پهلوی که هزینههای گزافی به همراه داشت اختصاص یافت.[12] جزیره ثبات و بهشت سرمایهداران خارجی خواندن ایران توسط کارشناسان و مستشاران خارجی باعث شد وی تصور نماید کاملاً بر اوضاع مسلط بوده و هیچ خطری نظام سلطنتی او را تهدید نمی کند.[13] محمدرضا شاه در حالی که فساد اخلاقی، مالی و سیاسی خاندان پهلوی بر کشور سایه افکنده بود تصمیم به تشکیل نظام تکحزبی در کشور گرفت.[14] بدین ترتیب رژیم توانست طی چند ماه با اجبار مردم بیش از بیست میلیون نفر عضوگیری کند.[15] شاه طی مراسم افتتاح مجلس دوره بیست و چهارم در شهریور 1354ش که تمامی اعضای آن عضو حزب رستاخیز بودند با این عبارت که فرهنگ ایرانی را از عوامل بیگانهای که در این فرهنگ راه یافته نجات دهید، برنامه اسلام-زدایی خود را با قاطعیت آغاز نمود.[16]
روند اجرای تغییر تقویم به شاهنشاهی
تصویب تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی از جمله مصوبات مجلسین شورای ملی و سنا بود که پیشنهاد نخستین آن با عنوان "نوشتن فلسفه انقلاب شاه و ملت" به رهبران حزب رستاخیز از سوی شاه و دفتر وی آغاز شد. این طرح با پیشنویس طرح گروه آموزگار که ریاست حزب رستاخیز را بر عهده داشت و از جمله مفاد آن تغییر تاریخ کشور بود ادامه یافت.[17] شجاع الدین شفا معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار شاهنشاهی موظف به پیگیری شد و پس از تشکیل جلسهای در تاریخ 20/9/1354ضمن غیر ملی و غیر اسلامی دانستن هجری شمسی، بکارگیری تاریخی ملی و کاملاً ایرانی که منظور همان تاریخ شاهنشاهی بود، لازم دانسته شد. در این جلسه سه پیشنهاد جهت آغاز تاریخ شاهنشاهی ارائه شد. شجاع سال فتح بابل به دست کوروش کبیر، هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخستوزیر، سال جلوس کوروش به سلطنت ایران و بهروز معاون سازمان برنامه و رئیس دفتر انفرماتیک نیز سال فرضی تولد کوروش را پیشنهاد کردند که هر کدام محاسن و معایبی را نیز در برداشت.[18] سرانجام با موافقت شاه سال جلوس کوروش که مصادف با به سلطنت رسیدن وی در شهریور 1320 نیز میشد به عنوان مبدأ تاریخ شاهنشاهی پذیرفته شد و مقرر گردید بدون تغییر روز و ماه با افزایش عدد 1180 به سال شمسی، تاریخ شاهنشاهی به دست آمده، محاسبات انجام گیرد. بدین ترتیب آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320ش به عنوان دو هزار و پانصدمین سال سلطنت کوروش در نظر گرفته شد و تعداد سنوات سلطنت وی نیز بدان اضافه میگشت. یعنی سال 1354 شمسی، سال 2534 شاهنشاهی (خورشیدی و جمشیدی) خوانده میشد.[19] از آنجا که شاه اعلام رسمی این پیشنهاد را خطری برای سلطنت خود می دید، به صورت نمادین این پیشنهاد از سوی شورای عالی برگزارکننده بزرگداشت ملی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی به شاه پیشنهاد شد و پس از موافقت ظاهری شاه، جهت رسمیت بخشیدن به این تاریخ آن را به مجلسین شورا جهت تصویت در 24 اسفند، مصادف با زادروز رضاشاه، ارائه کردند.[20] پس از آن با تشکیل جلسه مشترک مجلس شورای ملی و سنا تغییر مبدأ تاریخ رسمی کشور به شاهنشاهی تصویب شد و تمامی سازمانها ملزم به استفاده از تاریخ جدید گشتند.[21] از آنجا که این طرح در اواخر سال به تصویب رسیده بود مقرر شد به علت چاپ تقویمهای سال جدید از آغاز سال نو در مکاتبات دولتی و سازمانهای ملی تاریخ شاهنشاهی مورد استفاده قرار گیرد و از سال بعد (1356ش) در کلیه تقویم ها و مکاتبات، تاریخ شاهنشاهی رعایت شود.[22]
جهت اجرای این طرح برنامههایی نیز تدارک دیده شده بود. شروع بحث از سوی مراجع علمی همچون انجمن تاریخدانان؛ توجیه افکار عمومی مردم ایران (برجسته کردن سال قمری به عنوان تقویم مذهبی و بیاعتبار ساختن سال شمسی)، منطقه (ناشناخته بودن تقویم شمسی به لحاظ اسلامی) و جهان (تقویت فرهنگ ایرانی و تأکید بر هویت ایرانی)؛ توجیه مردم از طریق رسانههای گروهی به صورت متناوب؛ معرفی تقویم شاهنشاهی به عنوان شکل تکاملیافته نیت رضاشاه در لزوم داشتن یک تقویم علمی و ملی؛[23] اعزام جوانان دیپلمه جهت تدریس تاریخ شاهنشاهی به روستائیان و مردم نقاط دورافتاده از جمله این موارد بود.[24]
بازتابهای تغییر تقویم به شاهنشاهی
تاریخ شاهنشاهی از آغاز سال 1354ش در حالی به کار گرفته شد که چهار سال قبل، این تاریخ در قالب دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی جشن گرفته شده بود و اکنون با تغییر یافتن محاسبات به سی سال قبل یعنی 1320ش عقب رفته بود.[25] از سوی دیگر شخص شاهنشاه تا مدتها در تطبیق تاریخ شمسی با شاهنشاهی دچار مشکل بود و به جای آن از تاریخ میلادی استفاده می-کرد.[26] این اقدام بازتابهای متفاوتی در جامعه به همراه داشت.
موافقان طرح
صرف نظر از افراد وابسته به رژیم پهلوی و طراحان آن، که بکارگیری تاریخ شاهنشاهی را احیای فرهنگ و هویت ایرانی و معرفی قدمت تمدن کهنسال شاهنشاهی به غربیها میدانستند،[27] گروهی از ملیگراهای ایرانی که سعی در احیای پیشینه ایرانی داشتند و مظاهر اسلام و به تعبیر آنها اعراب در ایران را نشانه تحقیر ایران و ایرانی میدانستند نیز با این طرح موافق بودند.[28]
مخالفان طرح
این افراد را به چند دسته میتوان تقسیم نمود. گروههای مذهبی، علما و مراجع موضعگیریهای مختلفی از خود نشان دادند. آنان معتقد بودند برخلاف گفتهها که این اقدام را گامی جهت احیای فرهنگ ایرانی و هویت ایرانی و نشان دادن آن به جهان غرب میدانند، اقدامی جهت اسلامزدایی است، چرا که رژیم پهلوی بیشترین ضربه را از سوی گروههای اسلامی و مراجع تقلید دیده بود و اکنون که شاه خود را قدرتی بلامنازع میدید با کمک مشاوران داخلی و خارجی در صدد زدودن هر گونه آثار اسلامی بود.[29] تصور شاه این بود که با خارج ساختن پایگاههای معنوی اسلامی قدرتهای مقاوم علیه رژیم سست شده و نهضتی با عنوان اسلامی به وجود نخواهد آمد.[30] ممنوعیت بکارگیری تاریخ هجری شمسی و نیز قمری که مبدأ آن اسلامی بود و آن را بزرگترین اهانت به اسلام، پیامبر اسلام(ص) و مسلمین میدانستند،[31] مقدمه بودن ممنوعیت بکارگیری تاریخ هجری برای سایر اقدامات اسلامزدایانه همچون تغییر تعطیلی روز جمعه به عنوان تعطیل هفتگی دنیای اسلام[32] از جمله دیگر دلایل این گروه برای مخالفت بود. خطر تغییر تقویم توسط بسیاری از روحانیون و گویندگان مذهبی به اطلاع مردم رسید که بسیاری از آنان دستگیر یا ممنوعالمنبر شدند.[33] برخی از مراجع نیز ضمن عدم رضایت از این امر سکوت اختیار کردند.[34] آیتالله شریعتمداری با ارسال نامهای به هویدا مراتب نگرانی مراجع مذهبی را از این مسأله اعلام کرد، اما هویدا با مصاحبهای که به دستور شاه توسط وی صورت گرفت اعلام کرد که مردم میتوانند از هر دو تاریخ قمری و شاهنشاهی استفاده نمایند (هر چند در عمل استفاده از تاریخ هجری هیچ اعتباری نداشت[35]) و بدین ترتیب توانست برخی از مخالفان را که مناسباتی سازشکارانه با رژیم داشتند را آرام سازد.[36] آیت الله گلپایگانی از دیگر مراجعی بود که فردای همان روز تصویب ضمن ارسال تلگراف به رؤسای مجلسین شورای ملی و سنا در اعتراض به تغییر تاریخ و نیز تعطیلی درس و برگزاری سخنرانی به آگاهسازی مردم نسبت به خطرات اسلامزدایانه آن اقدام نمود.[37] آیتالله خمینی نیز که در آن زمان در نجف به سر میبرد، ضمن اعتراض به اقدام رژیم پهلوی این اقدام را محکوم کرده، خواستار آن شدند که از هر فرصتی در خطابهها و تظاهرات، اعمال غیر اسلامی و غیر انسانی شاه تذکر داده شود.[38] برخی دیگر از دانشمندان همچون محیط طباطبایی نیز به لحاظ علمی آن را مورد نقد قرار دادند.[39] روشنفکران و طبقه تحصیلکرده جامعه نیز گروه دیگری از مخالفان بودند که به علت عدم سابقه افتخارآمیز برای تاریخ شاهنشاهی، هیچ افتخاری برای آن قائل نبودند.[40]
سرانجام تاریخ شاهنشاهی
بکارگیری تاریخ شاهنشاهی یک سال و نیم بیشتر به طول نیانجامید. با گسترده شدن اعتراضات مردمی نسبت به اقدامات رژیم که برخی تصمیم شاه درباره تغییر رژیم را دارای نقش مهمی در به هم خوردن نظم عمومی جامعه میدانند.[41] شاه با تغییر مداوم دولت-های وقت سعی در اصلاح امور داشت.[42] دولت مهندس جعفر شریف امامی رئیس مجلس سنا که در 5 شهریور 1357ش مأمور تشکیل کابینه گردید، برای جلب رضایت عمومی دست به اقدامات مختلف از جمله منحل نمودن آثار ضد اسلامی همچون تعطیلی قمارخانه ها، لغو نظام تکحزبی، .... و از جمله لغو تاریخ شاهنشاهی و بکارگیری مجدد تقویم هجری نمود، اما نتیجه مورد نظر را در پی نداشته، قیام مردمی سرانجام در بهمن 1357ش منجر به پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در ایران گردید.[43]
________________________________________
[1] . ملکزاده، رحیم؛ گاهشماری، تهران، دانشگاه پیام نور، 1385، چاپ دوم، ص 42.
[2] . همان، ص 62.
[3] . رستمی، فرهاد؛ پهلویها (خاندان پهلوی به روایت اسناد)، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، چاپ دوم، جلد 3، صص 167ـ169.
[4] . رجال عصر پهلوی، سید ضیاء الدین طباطبایی به روایت اسناد ساواک، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، چاپ اول، صص نوزده تا بیست و دو.
[5] . مدنی، سید جلال الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1361، جلد 1، صص 99 و 100.
[6] . الموتی، مصطفی؛ ایران در عصر پهلوی، لندن، پکا، 1369، چاپ دوم، جلد 1، ص 296.
[7] . مکی، حسین؛ تاریخ بیست ساله ایران، تهران، علمی، 1374، جلد 6، صص 224، 225، 287 ـ 279.
[8] . همان، ص 324.
[9] . رستمی، فرهاد؛ پیشین، ص 169.
[10] . مکی، حسین؛ پیشین، ص 278.
[11] . همان، صص173 و 174.
[12] . منصوری، جواد؛ سیر تکوینی انقلاب اسلامی، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، 1379، چاپ سوم، صص 236 و 237 و نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی؛ تاریخ تحولات سیاسی ایران: بررسی مؤلفه های دین ـ حاکمیت ـ مدنیت و تکوین دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص 511ـ 513.
[13] . منصوری، جواد؛ پیشین، ص 237.
[14] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، طرح نو، 1372، ص 224.
[15] . منصوری، جواد؛ پیشین، صص 294 و 295.
[16] . مدنی، سید جلال الدین؛ پیشین، صص 308 و 309.
[17] . بهنود، مسعود؛ از سید ضیا تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند 1299 تا 22 بهمن 1357، بیجا، بینا، 1369، چاپ دوم، ص 665.
[18] . رستمی، فرهاد؛ پیشین، صص 167ـ 171.
[19] . همان، صص 171 و 175 و 184.
[20] . همان، صص 183 و 181 و 188.
[21] . بهنود، مسعود؛ پیشین، ص 665 و منصوری، جواد؛ پیشین، صص 294 و 295.
[22] . رستمی، فرهاد؛ پیشین، ص 175.
[23] . همان، صص 179 ـ182.
[24] . بهنود، مسعود؛ پیشین، ص 666.
[25] . همان و منصوری، جواد؛ پیشین، ص 295.
[26] . مازندی، یوسف؛ ایران، ابرقدرت قرن، به کوشش هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1373، ص 559 و معتضد، خسرو؛ هویدا: سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده، جلد دوم، تهران، زرین، 1378، چاپ دوم، ص 892.
[27] . مازندی، یوسف؛ پیشین، ص 561 و پهلوی، محمدرضا؛ پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، ناشر، 1371، چاپ ششم، ص 224.
[28] . موسوی تبریزی، حسین؛ خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی، تهران، عروج، 1384، دفتر اول، صص 329 و 330.
[29] . منصوری، جواد؛ پیشین، ص 294 و امام خمینی(ره)؛ صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1379ش، جلد 3، صص 171 و 317 و جلد 4، ص 241 و جلد 12، ص 24 و موسوی تبریزی، حسین؛ پیشین، ص 329 و حکیمی، محمدرضا؛ ص 117.
[30] . مدنی، سید جلال الدین؛ پیشین، صص 308 و 309.
[31] . فلسفی، محمدتقی؛ خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 406 و دوانی، علی؛ نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، چاپ دوم، ج 5 و 6، ص 476 و امام خمینی(ره)؛ پیشین، جلد 3، ص 324 و نوری همدانی، حسین؛ پیشین.
[32] . دوانی، علی؛ پیشین، ص 475.
[33] . همان.
[34] . موسوی تبریزی، حسین؛ پیشین.
[35] . دوانی، علی؛ پیشین، ص 476 و موسوی تبریزی، حسین؛ پیشین.
[36] . بهنود، مسعود؛ پیشین و موسوی تبریزی، حسین؛ پیشین.
[37] . دوانی، علی؛ پیشین و موسوی تبریزی، حسین؛ پیشین.
[38] . امام خمینی(ره)؛ پیشین، جلد 3، ص 324.
[39] . نوری همدانی، حسین؛ اسلام مجسم علمای بزرگ اسلام، جلد اول، انتشارات مهدی موعود (عج)، 1383، ص 343 و حکیمی، محمدرضا؛ تفسیر آفتاب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 116.
[40] . سولیوان، ویلیام و سر آنتونی پارسونز؛ خاطرات دو سفیر اسراری از سقوط شاه و نقش آمریکا و انگلیس در انقلاب ایران، مترجم محمود طلوعی، تهران، علم، 1375، چاپ سوم، ص 344 و حسینیان، روح الله؛ چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (1356ـ 1343)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 417 و 418.
[41] . شوکراس، ویلیام؛ آخرین سفر شاه سرنوشت یک متحد آمریکا، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1369، چاپ پنجم، ص 350.
[42] . فردوست، حسین؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1370، چاپ سوم، جلد 1، صص 569 و 570.
[43] . هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ پیشین و فردوست، حسین؛ پیشین، ص 569 و سولیوان، ویلیام و سر آنتونی پارسونز؛ پیشین،ص 344.
پژوهشکده باقرالعلوم http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43615
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد