اقامت ملکی در اروپا و آموختن زبانهای آلمانی و فرانسه و همچنین مطالعه کتابها و نشریات گوناگون، تاثیر بسزایی در او برجای نهاد. ملکی در آلمان با دکتر تقی ارانی و دوستانش آشنا شد و ثمره این آشناییها ارتباط وی با محافل روشنفکری بود. البته فعالیت این روشنفکران از دید پلیس رضاخانی مخفی نماند و 53 نفر از این افراد منجمله ملکی دستگیر و بازداشت گردیدند که بعدها به گروه 53 نفر مشهور شدند.2
پس از شهریور 1320 که رضاشاه سقوط کرد و از ایران اخراج شد ملکی و یارانش از زندان رهایی یافتند و روسها که شمال ایران را اشغال کرده بودند، حزب توده ایران را که هسته اصلی آن عمدتا از گروه 53 نفر تشکیل میشد بنا نهادند. گرچه ملکی یکی از اعضای فعال حزب فوق محسوب میشد ولی نسبت به بسیاری از مسائل سیاسی و تئوریکی با دوستانش در حزب اختلافنظر داشت که مهمترین آنها مساله ارتباط با شوروی و دستور گرفتن از مقامات مسکو بود.
شکست فرقه دموکرات آذربایجان در آذر 1325 نخستین ضربه جدی به قدرت حزب توده بود و بروز تشنجات و اختلاف فکری در میان رهبران حزب، در سال 1326 منجر به انشعاب خلیل ملکی و عدهای دیگر از اعضا از حزب مذکور گردید.3تز آنها «کمونیسم منهای مسکو» بود که مارشال تیتو نیز در اروپای شرقی پرچمدار آن بود.
با تبلور نهضت ملی ایران حول محور ملی شدن نفت در سراسر کشور، همه نیروهای ملی و از جمله انشعابیون حزب توده جذب این مبارزه شدند و تشکل نوینی یافتند. سال 1330 ملکی با همکاری مظفر بقایی، حزب زحمتکشان ملت ایران را بنیاد نهاد و روزنامه شاهد نیز ارگان حزب اعلام گردید. این حزب نخستین تشکل قدرتمندی بود که توانست در برابر حزب توده ایران به رقابت برخیزد. مبارزه علیه دربار، حزب توده، حمایت از دولت مصدق و روند ملی شدن صنعت نفت در راس اولویتها و اهداف سیاسی حزب یادشده قرار داشت. اتحاد و همراهی گروه ملکی و بقایی در حزب، تا 30 تیر 1331 ادامه یافت ولی به علت مواضع جدید بقایی علیه دکتر مصدق، ملکی از بقایی جدا شد و از آن به بعد حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری مظفر بقایی به جبهه مخالفان دولت دکتر مصدق پیوست و حزب جدید (نیروی سوم) به رهبری خلیل ملکی فعالیت خود را در حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با انگلیس و سیاستهای استعماری شوروی ادامه داد.4
با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و دستگیری ملکی، فعالیت علنی نیروی سوم نیز همچون دیگر احزاب و نیروهای سیاسی به پایان رسید. ملکی پس از آزاد شدن از زندان فلکالافلاک خرمآباد، با تشکیل جلسات هفتگی در منزل خویش به تحلیل مسائل حزبی، سیاسی و اجتماعی ایران پرداخت5 و اقدام به انتشار مجلهای به نام نبرد زندگی کرد که پس از مدتی با فشار ساواک به علم و زندگی تغییر نام داد. این مجله کانونی برای نشر اندیشههای سیاسی و اجتماعی نیروی سومیها محسوب میشد.
سال 1339 ملکی جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران را بنا نهاد که در جریان وقایع 15 خرداد سال 1342 طی اعلامیهای مقاومت روحانیون را در برابر استبداد ستود و رسما از قیام مردم حمایت نمود. دو سال بعد ملکی به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی دستگیر و به سه سال زندان محکوم گردید.
به دنبال بازداشت و محاکمه ملکی، مراجع مختلف رسمی و غیررسمی بینالمللی طی نامههای متعددی از شاه ایران و سایر مقامات مملکتی تقاضای عفو وی را نمودند که با توجه به بیماری ملکی و احتمال فوتش در زندان با پیشنهاد عفو او موافقت و سال 1345 از زندان آزاد گشت. او بعد از آزادی به شدت تحت کنترل ساواک بود و به همین جهت مقالات خود را با اسامی مستعار (م. مهر) و (م. مهرگان) در نشریات کشور منتشر میساخت. خلیل ملکی سرانجام در بیست و یکم تیرماه 1348 درگذشت و در مسجد فیروزآبادی واقع در شهرری مدفون گشت.
ویدا معزینیا
پانوشتها:
1 - غلامرضا علیبابایی، فرهنگ تاریخی، سیاسی ایران و خاورمیانه، ج 30، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1374، ص 295.
2 - ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، تهران، اینشتین، 1373، صص 373-375.
3 - محسن مدیر شانهچی، احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیستها، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375، صص 101 - 104.
4- عزتالله نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز: نوید شیراز، 1380، صص 85 - 89.
5 - امیر پیشداد، همایون کاتوزیان، گردآورندگان، یادنامه خلیل ملکی، تهران: انتشار،1370، ص93.