بیگانه پرستی تجزیه طلبان فرقه دموکرات

آیت‌الله میرزا محمد ثقه‌الاسلام1 برادر شهید ثقه‌الاسلام تبریزی در خاطرات خود اطلاعات ارزشمندی از اقدامات ضد ملی و بیگانه پرستی فرقه دموکرات ارائه می‌دهد که گزارش جمیل حسنلی را تکمیل می‌کند:
کد خبر: ۷۲۶۱۸۶
بیگانه پرستی تجزیه طلبان فرقه دموکرات

«از جمله قضایایی که در دوره متجاسرین (پیشه‌وری) سال 1324 شمسی در زمان استیلای قشون روسیه شوروی در آذربایجان روی داد بدواً مقداری اسلحه از قبیل تفنگ و فشنگ و غیره در اطراف شهر و دهات ریختند و دهاتی‌ها را مسلح کردند و نظرشان تجزیه کردن آذربایجان و الحاق نمودن به روسیه شوروی بود و هر یک با انواع مختلفه به اهالی فشار می‌آوردند.

روزی آقای حاج عظیم‌خان با مشهدی علی آقای شربت‌زاده پیش اینجانب آمدند و از من تقاضایی کردند که جمعی از علما و تجار و اعیان و احزاب را اینجا دعوت نماییم و در مقابل تمنای اینها آنچه لازمه است جوابی با حضور اهالی داده شود. بنده هم حاضر شدم. از آقایان علما حضرت آقای حاج میرزا خلیل آقا مجتهدی و حاج میرزا باقر آقا قاضی و جمعی از تجار مبرز و اعیان و اشراف شهر تبریز به منزل اینجانب دعوت شدند و جمعی هم از سران فرقه دموکرات‌ها از جمله آقایان حاج میرزا علی شبستری و دکتر جاوید و آقازاده ارومیه و آقای رفیعی و غیره حضور داشتند. وقتی که دیدم که این مجلس با سکوت می‌گذرد بدواً با دکتر جاوید صحبت می‌کردم و ایشان تمنا و تقاضایشان این بود که آذربایجان تجزیه و به روسیه شوروی ملحق گردد و آقای رفیعی مقدماتی برای تجزیه کردن مذاکره کردند و از مأمورین دولت پاره شکایاتی می‌کردند. در این اثنا بنده سر مجلس رفتم و اظهار کردم چنانچه شکایتی از مأمورین دولت هست این باعث نمی‌شود که ما مملکت خودمان را ترک کنیم و از ایرانیت دست بکشیم و جزو دولت روسیه بوده باشیم. در این هنگام آقای رفیعی بنای تکلم گذاشت و از حرکات ژاندارم‌ها و سایر مأمورین شکایت کرد و بنده عرض کردم که اجحاف و تعدی مأمورین دولت موجب نمی‌شود که ما وطن خودمان را ترک گفته و به دولت اجنبی ملحق باشیم و در ضمن پاره مطالبی که بر ضد مصالح مملکت مطرح می‌شد بنده به هر یک آنان جواب قانع‌کننده می‌دادم و پس از چند لحظه مجلس متفرق شد و قضایا کاملاً معلوم گشت انتهی.

بعد از دو سه روز از طرف ایالت، میرزا یوسف‌خان و اشرفی که جزو مأمورین آنجا بودند ما را به ایالت بردند و منظور ایشان متفرق ساختن و داغون نمودن قشون آذربایجان بود و مقصودشان این بود که ما برویم با تیمسار سرتیپ درخشانی که آن موقع لشکر آذربایجان در اختیار ایشان بوده و فرماندهی لشکر تبریز را در عهده داشتند مذاکره کنیم که این همه قشون آذربایجان را منحل و متفرق نمایند. در همین حال ما چند لحظه در ایالت نشستیم هنوز از خود پیشه‌وری خبری نبود بعد معلوم شد که در خیابان شهر و یا در جای دیگر می‌باشد. بالاخره نیامد در این هنگام آقای الهامی (فرزند مرحوم حاج ساعدالسلطنه) با چکمه وارد اطاق شد و اظهار کرد که دهاتی‌ها در اطراف شهر ریخته و درصدد هستند که با اسلحه غفلتاً به شهر هجوم آورده و غارت کنند. بنده عرض کردم که آخر محرک اصلی کیست و از طرف کدام دست‌های مرموز این همه تفنگ و فشنگ و اسلحه و غیره را به دست این همه دهاتی‌ها داده و آنان را مسلح و مجهز نموده‌اند؟ پس از این‌که این مطالب را به پایان رسانیدم پا شدیم با همراهی حاج‌میرزا خلیل آقا مجتهد به خانه مراجعت کردیم پشت سر ما آقای رفیعی و آقای صدقیانی به بنده منزل تشریف آوردند و عمده منظور فرمانده قشون آذربایجان بود ملاقات کنیم.

بنده و آقای صدقیانی جواب دادیم که یک نفر هم از شما (یعنی از اتباع پیشه‌وری) همراه ما برود و هر چه صحبت می‌شود معین گردد و تکلیف کردیم خود آقای رفیعی همراه ما بیاید قبول نکرد و گفت بروم یک نفر کسی دیگر بفرستم. تا یک ساعت منتظر شدیم خبری از وی نشد بعد آقای صدقیانی برخاست و به منزل خود رفت. فردای آن روز که قشون آذربایجان (تحت فرماندهی سرتیپ درخشان مقیم تبریز)‌ مرخص شدند آن وقت معلوم شد که این آقایان فرقه دموکرات‌ها قبلاً خودشان با یکدیگر تماس حاصل و شبانه ملاقات و مذاکرات و صحبت‌هایی به عمل آورده‌اند که فردای آن روز طرف صبحی تمامی قشون (مقیم آذربایجان) را مرخص و سربازان هر یک به محل خود به طرفی داغون و رهسپار شدند...»

منبع:

1. آیت‌الله میرزا محمد ثقه‌الاسلام تبریزی برادر شهید آیت‌الله میرزاعلی ‌ثقه‌الاسلام تبریزی می‌باشد که در عاشورای 1330 هجری قمری توسط روس‌ها به شهادت رسید.(آیت‌الله میرزامحمد ثقه‌الاسلام تبریزی، سوانح عمر یا آثار تاریخی، تبریز، چاپخانه رضایی، 1340شمسی/ 1380قمری، صص 144ـ141.)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها