خواننده معروفی که باموتور مسافر کشی می کرد/عکس

جام جم نوا: «پرواز همای» با نام پیشین سعید جعفرزاده احمد سرگورابی از خوانندگان جوان و رو به رشد موسیقی اصیل ایران است که همراه با گروه مستان که مجموعه‌ای از نوازندگان سازهای ایرانی هستند، سبک تازه‌ای از موسیقی سنتی را ارائه می‌دهند.
کد خبر: ۷۵۵۳۳۲
خواننده معروفی که باموتور مسافر کشی می کرد/عکس

سعید جعفرزاده احمد سرگورابی (نام و نام خانوادگی او توسط خودش و با اجازهٔ پدرش به منظور فارسی بودن نام و فامیلش به «پرواز همای» تغییر یافته است)، ۲۰ بهمن ماه ۱۳۵۸ در احمد سرگوراب شفت بدنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در آنجا سپری نمود او دیپلم خود را از هنرستان کمال الملک رشت (مرکز استان گیلان) کسب کرد و با علاقه فراوان به او در رشته شعر آواز وآهنگ وارد دانشگاه آزاد تهران شد و با ساز تخصصی سه تار و پیانو تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان رساند.
در زمینه هنر آواز، شاگرد اساتیدی همچون فریدون پوررضا، سید کمال الدین عباسی، هنگامه اخوان، کریم صالح عظیمی را دارد و همچنین در باب زمینه شعر و ادبیات فارسی از اساتیدی همچون علیقلی محمودی بختیاری، حبیب نبوی، منصوره ثابت زاده، محمود طیاری و دکتر اصغر دادبه بهره مند گردید.
در سایت این خواننده موسیقی اصیل، شرح حال جالب زندگی‌اش چنین آمده است:
پرواز همای در 20 بهمن 1358 در روستای دورافتاده ای بنام احمد سرگرابی در گیلان ایران زاده شد . پدر و مادرش کشاورز بودند. او به همراهی برادرانش همراه با پدر کشاورزی میکردند و همچنان به مدرسه میرفتند. او از 8 سالگی به نقاشی روی آورد و پدرش با دیدن هنرش از او حمایت میکرد و از 10 سالگی چکامه سرودن را آغاز کرد.
آواز خواندن او زمانی آغاز شد که در 12 سالگی همراه برادرش شبهای نزدیک به نوروز به خانه همسایه ها میرفتند و بنا به رسم گذشتگان نوروز خوانی میکردند و پول میگرفتند. اگر چه در زادگاه او هیچ گاه جایی برای آموختن هنر نبود ولی او همیشه در مدرسه سرگرم تلاشهای هنری بود و همراه با دوستانش گروه نمایش (تئاتر) راه انداخت و بارها بروی صحنه نمایش بازی کرد. در 15 سالگی به هنرستانی در شهر رشت راه پیدا کرد تا هنرش را علمی دنبال کند و از آنجا بود که توانست به کلاس موسیقی راه پیدا کند و آواز بخواند. از آنجایی که پدرش توانایی کمک کردن به او را نداشت تصمیم گرفت که به تنهایی به پایتخت سفر کند و درسش را در هنر ادامه دهد به تهران رفت و وارد دانشگاه موسیقی گشت ودر کنار موسیقی ادبیات را نیز از استادان بزرگ پارسی فرا گرفت.
روزها میگذشت و او برای آنکه بتواند هزینه دانشگاهش را پرداخت کند کار میکرد. زمانی نقاشی هایش را در خیابان میفروخت، زمانی در ساختمانهای شهر کارگری میکرد، زمانی در خیابانها دستفروشی میکرد و زمانی با موتور مسافرکشی میکرد. شبها در خانه های دوستان و گهگاهی در پارکها میخوابید و برای رسیدن به هدفش از هیچ چیزی هراس نداشت. ستارش را در دست میگرفت و در انجمنهای ادبی و شب شاعران سرودهایش را با آواز میخواند و همچنان از آنها درسها می آموخت . (بهارنیوز)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰
افسانه کوهنوردی ایران

گفت‌وگو با افسانه حسامی‌فرد، اولین کوهنورد زن تاریخ‌ساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت ‌هزاری‌ها

افسانه کوهنوردی ایران

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها