حالا آرزو کن تا برایت برآورده کنم؛ اما فقط یک آرزو. مستمند خوشحال شد و گفت: «الهی فدات شم»، جمله را که گفت غول از او جان ستاند؛ چون تعارف را با حقیقت اشتباه گرفت!
قدمتان روی چشم، قربانت شوم، چشمت روشن، خواهش میکنم، فدات و...
پشت بند اینها باید ریشه خانوادگی و دوستان طرف را از بیخ و بن کند تا برسید به چیزی که میخواهید بگویید؛ مثلا از طرف پول قرض میخواهید. بعضی جاها هم که تعارف جواب ندهد حسابی از خجالت هم در میآییم، ورود و خروج در مترو را به یاد بیاورید، هل دادن، فشار، کلمات... پنبهها را باید محکم در گوش چپاند.
نمیخواهیم قدمت و ریشه تعارف را مثل دیگر علوم و فنون بکشانیم به دوره حضرت آدم یا انسانهای عصر حجر! درباره این که تعارف کجا و چگونه از زبان برآمده نظرهای متفاوتی وجود دارد. برخی بر این باورند که ریشه تعارف به مدیحهسرایی شاعران دربار در قرون گذشته بازمیگردد و این مساله به مرور در زبان و فرهنگ مردم عادی نیز رایج شده است. گروهی هم آن را رد میکنند.
کتاب کوچه در باب تعارف چنین نوشته است: دعوت کسی به ورود در خانه خود، دعوت وی مثلا به نشستن در صدر مجلس، اصرار وی به خوردن و نوشیدن و جز اینها. «فرهنگ تعارف در ایران به منزله نوعی زبان در بستر یا زمینه اجتماعی خاص تحلیل میشود... این امر به فرد کمک میکند تا به اشکال مختلف احساس خودش را به دیگری منتقل کند.» این نظر انسانشناس آمریکایی «ویلیام بیمن» است که در کتاب «زبان، پایگاه اجتماعی و قدرت در ایران»، آن را منتشر کرده است. به اعتقاد او «رفتار بین فردی» ایرانی بدون تردید وجهی زیباییشناسانه دارد.
این انسانشناس در توضیح نظریه خود میگوید که نباید منظور گوینده را از مفهوم کلماتی که ادا میکند فهمید، بلکه معنای آن بر اساس تفسیری که دو طرف انجام میدهند مشخص خواهد شد، چرا که بیشتر تعارفهای مردم ایران استعارهها و تشبیهات ادبی است. شاید او نیز اصطلاح «تعارف شاه عبدالعظیمی» را شنیده باشد؛ در شهرری که نزدیک تهران واقعشده مقبره حضرت شاه عبدالعظیم قرار دارد. در قدیم مرسوم بوده زائران تهرانی در روز به زیارت رفته و شبهنگام به منزل خود بازمیگشتند. اهالی این شهر که میدانستند اهالی تهران شب را در این شهر نمیمانند اصرار به ماندن و دعوت آنها به منزل خویش میکردند.
تفاوتهایی بین فرهنگ تعارف در ایران و دیگر ملل وجود دارد؛ مثلا اگر یک فرد خارجی جمله Yours Sacrifice را بشنود کلی شگفتزده خواهد شد، اما اگر به یک ایرانی بگویید «فدات شم» نه تنها مسرور میشود، بلکه او نیز کلمات مشابه را نثارتان خواهد کرد. همچنین در خصوص دست دادن و میزان نگاه داشتن و فشار دادن دست یک نفر در فرهنگ خودمان، نشانی از مهر و دوستی است، اما همین عمل در کشوری مانند انگلستان بویژه در موقعیتهای خاص نوعی تمایل نداشتن به دوستی و حتی خصومت از آن تلقی میشود.
تعارف و جامعه
حسین آقاجانی، جامعهشناس، تعارف را یک کنش متقابل بین انسانها میداند و یادآور میشود تعارف به نوعی یک رابطه فرهنگی است و آن را میتوان از دو منظر مورد بررسی و مطالعه قرار داد؛ اول: تعارف به عنوان کارکرد یک مفهوم آشکار و دوم: تعارف به عنوان نقطه قوت یک ذهنیت و همبستگی مشترک بین انسانها.
برخی کارشناسان به ریشههای اجتماعی دیگر مانند نبود صراحت بیان، نداشتن تحمل انتقاد، خودمحوری، خودخواهی، تقدم رابطه بر ضابطه، پارتیبازی، بیانصافی، کارشکنی، دهنبینی و... به عنوان عواملی یاد میکنند که در نهایت فرد برای برقراری یک نوع تعادل یا ارضای درونی زبان به تعارف میگشاید. باید در موارد ضروری از تعارف کاست و بر مبلغ افزود. تعارف به هر اندازه پا به عرصه مدنیت مینهد به گونهای فرم خود را از دست خواهد داد، چون در قلمرو تکنولوژی فرصتهای کمتری برای اظهار تعارف پیش خواهد آمد.
تعارف، هم کارکرد منفی و هم مثبت دارد؛ حتی عنوان میشود گاهی خجالت باعث میشود بسیاری از آسیبها و جرایم اتفاق بیفتد؛ به عنوان مثال در مواردی که فرد توانایی رد تعارف دیگران را ندارد، آبمیوه آلوده را میخورد و به وادی بیهوشی میرود یا درباره نوجوانان و جوانان این ناهنجاری بیشتر موجب مشکلات رفتاری میشود.
بر اساس پژوهشی که درباره تفاوتهای فرهنگ تعارف در ایران و انگلستان انجام شده نتایج، گویای این است که تعارف در ایران گستردهتر، پیچیدهتر و فراگیرتر از بریتانیا است. در ایران میتوان از این راه حتی وارد «حوزه شخصی» دیگران هم شد، اما در انگلستان این امر به سختی ممکن خواهد بود. به بیانی دیگر و بر اساس نتایج همین پژوهش؛ تعارف در ایران به عنوان یک ضرورت بیشتر جنبه شفاهی و عاطفی دارد. گاهی نیز بیتوجهی به آن با مجازات اجتماعی روبهرو خواهد شد؛ اما در انگلستان تعارف به این اندازه ضروری نیست.
موضوع تعارف به عنوان یک ویژگی فرهنگی ایرانی همیشه مورد توجه سیاحان بوده است. «در همه جا مهماننوازی ایرانیها در حد کمال بود؛ در همان حدی که در افسانهها نقل شده است. در ایران حتی اگر غذایی را که یک رهگذر به شما تعارف میکند رد کنید، او دلشکسته میشود...» این بخشی از سفرنامه هرمان نوردن آمریکایی بود که سال 1308 به ایران سفر کرد.
تعارف خوب یا بد! قضاوت ارزشی درباره این که چه چیزی مؤدبانه است یا نیست فقط از سوی فرهنگ هر جامعه تعریف میشود. به بیان دیگر پدیدههای فرهنگی عناصر انتزاعی و مجزایی از زمینه تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی نیست. درباره تعارف در فرهنگ ایرانی برداشتهای متفاوت و حتی متناقضی میشود؛ از رعایت ادب تا دروغ!
تعارفهای نامتعارف
«بند کفشتیم، گره بزن خفه شیم»، «ما شورش قبیلهای، شما گفتوگوی تمدنها»، «الهی میدون بشی... وانت بشم... دورت بگردم!»، «چرخ کرده نگاتم»، «تو صحرای قلبم تو تنها شتری»، «ما قیژقیژ دیال آپ، شما امواج وایرلس» و... میشود مثالهای دیگر هم آورد، اما همه چیز را که نمیتوان نوشت و چاپ کرد. به هر حال کلام که به ورطه مبالغه افتاد چیزی میشود شبیه به همین جملات؛ این نیز برای خود تاریخی دارد. در ادبیات ما اغراق یا مبالغه از آرایههای ادبی است که در آن درباره کسی چیزی گفته و نوشته میشود که جز در عالم خیال و رویا ممکن نیست؛ این خود موجب خیالانگیز شدن شعر یا یک قطعه ادبی میشود؛ منظور این که تمام عناصر فرهنگی در شکل دادن روابط اجتماعی موثر و دخیل است.
تعارفهای نامتعارف گاهی هم بر عکس میشود، لطفا همانگونه که تعارف را جدی نمیگیرید این واژگان را هم بیخیال شوید؛ چشم دیدنت را ندارم، بروی و برنگردی، خفه شوی و به زمین گرم بخوری و الهی بمیری و...
پا گذاشتن روی پوست موز
«مشرقزمینیها... از همه چیز با اغراق و مبالغه سخن میرانند و به همین جهت علم بیان و فن فصاحت آسیایی مهیب و وحشتناک است.» این را ولتر نویسنده فرانسوی گفته است، اما نمیشود همه چیز و بویژه روابط اجتماعی را صرفا در چارچوبهای تعریف شده گنجاند و لزوما به آنها با عینک «عقل» نگریست. جورج زیمل، جامعهشناس در این باره میگوید: انسان تنها یک موجود عقلانی نیست، بلکه یک هستی انفرادی و اجتماعی با سلایق، عواطف و ایدئولوژیهایش است.
به هر حال ما گاهی آنچنان مجذوب واژگان میشویم که هیچ دوست نداریم واقعیت را آن گونه که وجود دارد بشنویم و باور کنیم، اما جای این پرسش مطرح میشود که آیا همیشه نیازی به تکه پارهکردن این همه تعارف در گفتوگوهای روزمره وجود دارد؟ باید خوب مراقب بود و تعارفکننده را شناخت، گاهی پوست موز هم تعارف میکند که پا روی آن بگذارید! من به همه چیز مشکوکم!
سامان عابری / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد