کارگردان «کاسپار»، جسارت به خرج داده و با آگاهی از این که بیشک گروه بسیاری از تماشاگران، اثر جدیدش را دوست نخواهند داشت ـ یا دستکم درک نخواهند کرد ـ ساختاری پیچیده و دشوار برای بیان دردهای امروز بشر به زبان فلسفه انتخاب کرده است. سرنوشت غمبار «کاسپار هاوزر» یکی از معماهای حلنشده تاریخ بشری است؛ داستان مرد جوانی که ـ گویا ـ از مشکل عقبماندگی رنج میبرد، اما خود از آن آگاهی ندارد و دیگران ـ حتی والدینش ـ از نگهداری او عاجز یا بیزارند. با وجود این، مشکل جسمانی کاسپار بهانهای است برای پرداختن به مسائلی عمیقتر و دردناکتر. انسانی که بسختی راه میرود و دشوار حرف میزند، به جبر و اختیار همنوعانش، شخصیت تازهای مییابد و آموزشهایی میبیند که نهتنها موجب آرامش و سعادت او نمیشود که روح پاک و معصومانهاش را خدشهدار میکند. وقتی کاسپار ـ انسان ـ کارکردن با جملهها را یاد میگیرد و میفهمد که هر واکنش رفتاری چه معنایی دارد، بر آشفتگی روحیاش افزوده میشود، حال آن که به او گفتهاند «تو صاحب جملهای شدهای که برابر تجاوز جملههای بقیه، میتوانی از خودت دفاع کنی»، ولی گویی این موضوع حقیقت ندارد، چراکه وقتی او برای هواخوری به پارک میرود، بیآن که بتواند با جملهای از خود دفاع کند، معصومانه کشته میشود. مرگ کاسپار یکی از دو درِ حقیقت است که به روی او ـ انسان ـ گشوده میشود. اگر مرگ در این سو منتظر اوست، در سوی دیگر، وقتی به لکنت میافتد، یعنی خوشبخت است. خوشبختی همراه با لکنت، مانند وجدانی است که به زبان نمیآید. همان طور که یکی از کاسپارها تلاش میکند بگوید «هر آدمی باید وجدان داشته باشد» اما بیان واژه وجدان برای او دشوار است. بنابراین «وجدان» به «وجود» تغییر پیدا میکند.در حقیقت هر آدمی باید وجود داشته باشد، ولی ـ انگار ـ داشتن وجدان برای انسان ضروری نیست.این هم دری دیگر به سوی حقیقت است. در دو سمت دارد، پس حقیقت هم دو سمت دارد یا برای نمونه دقت کنید به تکرار واژههای «آزادی» یا «آگاهی» توسط کاسپار دیگر که در گویش او به جیغ و صدایی گوشخراش و نامفهوم تبدیل میشود. انگار آزادی یا آگاهی برای همه به نوعی با شکنجهای روحی همراه است و البته این خشونتها و عذابها اگر موجب حفظ انسانیت فرد بشود، نهتنها ایرادی ندارد که حتی تقدیس میشود و شخص صاحب احترام ویژهای میشود. چنانچه در بخش دوم نمایش، یکی از کاسپار ـ بهار سعوه ـ با اشک و ناله میگوید: «چارچوبها خشن اما عادلانهاند. صندلی کوتاه اما راحت است. گرسنگی دردناکه اما از آن دردناکتر هم هست.»
دوم ـ کارگردانی نمایش کاسپار متناسب با مفاهیم موجود در متن هانتکه و گویای درگیریهای ذهنی و روانی آدمی است. گرچه اجرای معینی از نمایشنامه کاسپار، بیشتر برای تماشاگر خاص و فلسفهدان مناسب است. تماشای کاسپار معینی مانند مطالعه یک کتاب سنگین فلسفی است، اما کارگردان بیآنکه متن یا اجرا را برای عوام ساده کند، نشانههای آشنا و قابلفهمی در نمایش گنجانده که برای آنها نیز مفهوم و گویا باشد. برای نمونه به خاطر بیاورید میزانسن «بهار سعوه» در بخش نخست را که از زیر صندلیها و پای تماشاگران بیرون میآید، با این معنا که وجهه انسانی و وجدان بیدار کاسپار پیش از شکلگیری و تربیت او توسط دیگران، زیر پای همنوعانش لگدمال شده و به سختی تلاش میکند خود را از زیر پای آنها بیرون بکشد. حتی او هرگز نمیتواند روی پا بایستد، بلکه باید روی زمین بخزد و درد بکشد یا خوردن گوشت خام توسط همین بازیگر که کنایه از خون دلخوردن است. از دیگر نقاط قوت نمایش، بازیهای خوب بازیگران و انتخاب موسیقی است. بازیگران به درکی درست و دقیق از لایههای پیچیده روان آدمی رسیدهاند تا وجوه مختلف شخصیت کاسپار را روی صحنه و با اجرای حرکتهای طاقتفرسا اجرا کنند. در بازیهای بهار سعوه و وجیهه لاریجانی میتوانید نشانههایی از توانایی بدن و بیان یک بازیگر حرفهای را مشاهده کنید. گرچه نباید از این امتیاز ویژه نمایش غافل شد که همه بازیگران در نوع خود، خوب و درخشان ظاهر شدهاند و بیکم و کاست در راستای اجرای حرفهای ابعاد وجودی، شخصیتی و فلسفی نمایش و شخصیتها گام برمیدارند. موسیقیهای نمایش به تداوم حس تماشاگر کمک فراوان کرده و پنهانترین لایههای عاطفی او را درگیر فضا و سرشت و سرنوشت شخصیت کاسپار میکنند. در نهایت با وجود تاکید کارگردان بر پرهیز تماشای کاسپار از جانب برخی مخاطبان، توصیه میکنیم همه دوستداران تئاتر و علاقهمندان به ذات حقیقی بشر از نمایش کاسپار دیدن بکنند.
احمدرضا حجارزاده / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد