حکومت عباسیان منقرض شده و دولتهای دیگری در ایران آن زمان به قدرت میرسند. تصویر این تغییرات در قصاید شاعران آن زمان منعکس است (من بسیاری از این قصاید را فیلمهای کوتاه تاریخی مینامم) در اروپا آغاز نوزایی علمی به استیلای اسکولاستیسیم پایان میدهد، صنعت چاپ کتاب و تاسیس دانشگاهها و دانشکدهها علم را از انحصار ارباب کلیسا خارج میکند و دورهای شگفت را در تاریخ بنیان میدهد که نشانههای تغییرات اجتماعی را نیز بروشنی در آنها میتوان دید.
به قول مورخی: «اروپاییها در عرض 400 سال سیطره استعماری خود بر کشورهای آسیایی و آفریقایی، نتوانستند به اندازه یکدهم تغییراتی که تلویزیون در رفتار و اندیشه این ملتها ایجاد کرد، لباس و فرهنگ ایشان را تغییر دهند.»
قدرت رسانه تلویزیون مثالزدنی است، اما سرمنشأ این قدرت کجاست؟ پاسخ یک کلمه است؛ تأثیر.
فرآیند تاثیرگذاری تلویزیون ساده مینماید: ابتدا تلویزیون از مخاطبان خود تاثیر میگیرد، عناصری از زبان، پوشش و فرهنگ رفتاری، فکری و زیستی ایشان تقلید میکند (درست مثل صیادی که صدای پرنده را تقلید میکند تا او را به سوی خود بکشاند) پس از اینکه مخاطب، به سوی تلویزیون آمد، مرحله دوم آغاز میشود: تاثیرگذاری. به همین سادگی. البته بدیهی است که تاثیرگذاری در گرو شناخت دقیق مخاطب است: که بوده؟ چگونه بوده؟ و چگونه است؟ و دوست دارد چگونه باشد؟ رسانه ملی این ظرافت را دریافته، اما باید بکوشد آن را دقیق و بموقع به کار ببندد: تاثیرگذاری در مخاطب موشکاف ایرانی مستلزم این است که خود را تمام و کمال در آینه رسانه ببیند: اینکه، که بوده و اکنون کیست؟ اگر این دو رکن در تولیدات رسانه ملی باشد، آن گاه به آسودگی میتوان به این اندیشید که مخاطب فردا، باید چگونه باشد.
امید بهشتی/ قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد