شهامت داشته باشیم

البته از آنجا که همیشه می‌خواهیم از نظر دیگران خوب به نظر بیاییم، به احساسات کسی لطمه نزنیم، در موفقیت دیگران سهیم باشیم و موجب شادی اطرافیان‌مان شویم، نمی‌توانیم رفتار پرجسارتی داشته باشیم.

در حقیقت همیشه به ما گفته‌اند اگر کسی را دوست دارید باید کاری را که او می‌خواهد انجام دهید و این امر موجب شده است در روابط‌مان چندان جسارت و شهامتی به خرج ندهیم. این مقاله در مورد مهارت‌های جسارت نیست، بلکه درباره این است که چگونه به این باور برسید که شما هم حق دارید جسارت داشته باشید.

1 ـ حق دارید رفتار، افکار و احساسات خاصی را در پیش بگیرید و در موردشان احساس مسئولیت کنید

شما می‌توانید اعمال، افکار و احساسات‌تان را ارزیابی کنید و آنها را صحیح بدانید. هر کس خودش بخوبی می‌داند نسبت به موضوعات مختلف چه احساسی دارد و همین مساله هم او را وادار می‌کند مسئولیت تمام رفتارهای خود را به عهده بگیرد. به عبارت دیگر باید خودتان را باور کنید و هویت واقعی‌تان را با گفتن این جمله که «شما کسی هستید که این گونه فکر می‌کند و به روش خودش نسبت به مسائل گوناگون احساس دارد.» تائید کنید. فقط در این صورت است که زندگی واقعی در وجودتان شکل می‌گیرد.

2 ـ مجبور نیستید برای رفتار و اعمال‌تان دلیل بیاورید و آن را توجیه کنید

بیشتر مواقع مردم نهایت تلاش شان را به کار می‌گیرند تا شما را وادار به توجیه اعمال و نحوه افکارتان کنند. آنها می‌خواهند برای رفتار یا عملی خاص دلیلی قانع‌کننده بیاورید تا این که پس از آن به طریقی ثابت کنند در اشتباه هستید. مجبور نیستید برای کارهای خود حتما دلیل بیاورید و این حق شماست که از وارد شدن به جر و بحث‌های بیهوده امتناع ورزید.

3 ـ مسئول رفع مشکلات دیگران نیستید

دوست داشتن دیگران به این معنا نیست که باید مشکلاتشان را هم حل کنید. در واقع هر کس موظف است خودش به مشکلاتش رسیدگی کند. شما صرفا می‌توانید به آنها کمک کنید که مسئولیتشان را به عهده بگیرند.

4 ـ حق دارید تغییر عقیده بدهید

صرف این ‌که در گذشته انتخابی داشته‌اید به این معنا نیست که مجبورید الان هم همان انتخاب را داشته باشید. گاهی اوقات اطرافیان‌تان از تغییر می‌ترسند و از آن متنفر هستند و شما را هم مجبور می‌کنند به روش آنها زندگی کنید، اما گذرزمان انسان را عاقل‌تر می‌کند و چه‌بسا دوست داشته باشید درخصوص برخی مسائل تغییر عقیده بدهید و این حقی است که باید از آن دفاع کنید.

5 ـ حق دارید اشتباه کنید و مسئولیتش را هم بپذیرید

یعنی این ‌که هیچ کس مجبور نیست کامل و بدون نقص باشد. هرگاه اشتباهی مرتکب شدید باید عذرخواهی کنید و درصدد جبران برآیید، اما مجبور نیستید تا آخر عمر احساس گناه کنید. البته همچنین حق دارید تصمیم بگیرید که آیا کارتان واقعا اشتباه بوده است.

6 ـ حق دارید نگران تائید دیگران نباشید

این کار واقعا سخت، اما بسیار مهم است. برای این‌که بتوانید کسی باشید که می‌خواهید، مجبور نیستید دائم وقت‌تان را برای راضی نگهداشتن دیگران صرف کنید. از خودتان بپرسید: «اگر مدام تائید دیگران را نداشته باشم چه اتفاقی برایم می‌افتد؟ آیا زندگی‌ام خیلی سخت می‌شود؟» در واقع اگر بخواهید برای هر حرکتی که انجام می‌دهید تائید دیگران را داشته باشید زندگی برایتان سخت‌تر خواهد شد.

7 ـ حق دارید غیرمنطقی به نظر برسید

فقط به دلیل این‌ که دیگری نمی‌تواند احساس یا اعمال شما را درک کند به این مفهوم نیست که نباید آن احساسات و عقاید را داشته باشید.

اغلب ما نمی‌دانیم چرا در مورد موضوعی خاص عقایدی متفاوت با دیگری داریم یا چیزی از زندگی می‌خواهیم که به نظر غیرمنطقی می‌رسد، اما در اعماق وجودمان، آن موضوع را آن گونه حس می‌کنیم و معمولا با گذر زمان می‌توانیم به حقیقت احساسات مان پی ببریم، اما اطرافیان معمولا دلیل و مفهوم خواسته‌هایمان را بلافاصله می‌خواهند بدانند. بنابراین شما حق دارید هر طور که مایلید بیندیشید حتی اگر از نظر دیگران غیرمنطقی باشد.

8 ـ‌ حق دارید بگویید: نمی‌فهمم

گاهی اوقات دیگران سعی می‌کنند به گونه‌ای با شما صحبت کنند که به اجبار با آنها موافق باشید. مثلا هنگام صحبت کردن می‌گویند: «تو می‌دانی چرا این کار را می‌کنم یا چرا این را می‌گویم» و هدفشان این است که شما را وادار کنند بدون هیچ گونه تحلیلی حرفشان را قبول کنید. البته شما هم مجبور نیستید با آنها بحث کنید، اما مجبور هم نیستید وانمود کنید آنها را می‌فهمید یا با آنها موافق هستید.

Psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند