در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
پس از آن انسان به زمین هبوط کرد در حالی که گوهری به همراه داشت. خداوند با دمیدن روح خود این گوهر را به او عطا کرده بود؛ گوهری که درواقع امانتی بود به ودیعت نهاده شده در وجود انسان تا به وسیله آن بتواند راه بازگشت به سوی خداوند را بازیابد. درواقع انسان از سوی خداوند آمده بود و به سوی او بازگشت میکرد؛ «انا لله و انا الیه راجعون»
این چرخه اصل و اساس زندگی روی این دنیا بوده و هست و انسان برای تکمیل این مهم بوده که به این کره خاکی هبوط کرده است. آنچه گفته شد حقیقتی است که تمام انبیا برای به انجام رساندن آن مبعوث شدند و درباره آن سخنها راندند. اما انسانها تا چه به گفتار آنها جامه عمل پوشاندند و چه کسانی در این راه موفق بودهاند. در پاسخ باید گفت که انسانهایی به دنبال خویشتن واقعی خود بودند و آنهایی که اسیر روزمرگی نشدند، کسانی بودند که ضرورت تغییر را دریافتند و به ندای پیامبران و خداوند لبیک گفتند.
ضرورت نو شدن
این انسانها کسانی بودهاند که پس از یک دوره زندگی دریافتهاند که روزها، ساعات، دقایق و ثانیههایشان را به اشتباه پشت سر گذاشته و همواره در پی آن بودهاند که جبران مافات کنند. این جبران مافات را میتوان به نوعی نوشدگی نامید. چراکه انسان باید آگاه باشد که چه چیزهایی را از دست داده است و با تغییر خود به چه چیزهایی دست مییابد. پس این آگاهی از اشتباه است که میتواند او را به سوی نو شدگی و تغییر بکشاند. انسان با این تغییر باید بداند که رذیلتها و ناپسندیها را به کناری نهاده و به فضیلتها و خوبیها دست یافته است. برای دست یافتن به این منظور در ابتدا او باید ترس از تغییر را از خود دور کند و بداند که تغییرات هرچند با ظاهری ناخوشایند، خوشایند است. در قدم دوم او باید خصوصیات خود را بشناسد و با راهکارهای تغییر و دگرگونی نیز آشنا شود. اگر انسانی بدون شناخت کافی دست به کاری بزند، وضع موجود را از آنچه هست بدتر میکند. امام جواد(ع) فرمودهاند: «هر کس راه انجام کاری را نداند و بدون علم و دانش دست به اقدام بزند فساد و خرابکاری به جای اصلاح به بار میآورد.»
نو شدگی به گواه تاریخ
تاریخ گواه آن است که برخی انسانها چگونه و به چه طریقی درباره تغییر و تحول فکر کردند و آن را آشکار کردند.سنایی غزنوی در قرن پنجم و ششم هجری قمری زندگی میکرد. او توانست با تعمق و تفکر به این آگاهی برسد که باید تغییر کند. در ابتدا او از شاعرانی بود که مدح پادشاهان را میگفت و در ازای مداحی پادشاهان صله و جایزه دریافت میکرد، اما روزی برحسب اتفاق توبه کرد. گفته شده که در آستانه رفتن به حج به حمام رفته بود. در داخل حمام دریچهای به سوی اجاق حمام وجود داشت و او میتوانست از این دریچه صدای یکی از عقلای مجانین به نام لای خوار را بشنود که با شخص دیگری صحبت میکرد. لای خوار در مذمت سنایی سخن میگفت که سرای باقی را به سرای فانی فروخته است: «سنایی مردکی احمق است، لافی و گزافی چند فراهم آورده و شعر نام نهاده و از روی طمع هر روز پیش ابلهی ایستاده و... اینقدر نمیداند که او را برای شاعری نیافریدهاند.» (سنایی، 1375، 12، دیوان حکیم سنایی غزنوی، به اهتمام پرویز بابایی، انتشارات نگاه 1375) این سخنان آتشی بر قلب سنایی زد و او عطای مدح و ثنای پادشاهان را به لقایشان بخشید و به عزلت روی آورد. از این پس بود که اشعار او در ذکر توحید باریتعالی و نعت پیامبر و لعن دنیا بود و رنگ و بوی نویی یافت: «بشنو این پند از حکیم غزنوی // تا بیابی در تن کهنه نوی»
سختیهای موجود در راه نوشدگی
انسانی که از خود احساس رضایت نمیکند و ضرورت تغییر را دریافته است، باید به سختیهای این راه نیز توجه داشته باشد. تغییر و نو شدگی یکشبه رخ نمیدهد و انسان چه روزها و شبهایی باید برای رسیدن به هدف خود تلاش کند، اما سخت بودن این راه دلیل بر کنار نهادن آن نمیشود. مثل انسانی که در پی نو شدگی است، مثل آن سنگی است که بر اثر فشار و زمان به لعل تبدیل گشته است. «گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر / آری شود ولیک به خون جگر شود» در گذشته مردم بر این باور بودند که سنگها پس از طی زمانی طولانی و در اثر فشاری که متحمل میشوند، به لعل یا گوهر بدل میشوند. این باور هنوز هم صحت دارد و در مورد ساخت الماس به کار میرود: الماس به طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی، از یک تا سه میلیارد سال، شکل میگیرد. درواقع الماس و گرافیت دو شکل متفاوت از یک عنصر به نام کربن هستند که فقط از لحاظ ساختار با یکدیگر متفاوتند. گرافیت که سیاه و کدر است، در اثر گذشت زمانی طولانی و فشار به سنگی شفاف به نام الماس تبدیل میشود. درواقع الماس همان گوهر روح است که خداوند در وجود انسان به ودیعت نهاده است. گوهر روح در جسم آدمی که همانند گرافیت تیره و کدر است، محبوس است و تنها پس از تحمل فشارهای بسیار و زمانی طولانی قادر است شفافیت و جلای خود را بازیابد. این فشار همان ضرورت تغییر است که نوشدگی را در بر دارد.
نتیجه
انسانی که دریافته است باید در زندگی خود تغییر و تحولی ایجاد کند، از سختیهای راه نمیهراسد، میداند که تغییر رفتار ناپسند به رفتار پسندیده کاری است صعب و دشوار و آن تغییری است که باید از روی آگاهی صورت بگیرد. آگاهی نیز در بر دارنده شناخت خویشتن خویش است. از اینروست که سنایی گفته است: «تو همی لافی که هی من پادشاه کشورم / پادشاه خود نه ای چون پادشاه کشوری؟» به واسطه تغییر و نوشدگی خردمندانه، انسان قادر است زندگی خود را متحول کند و این کار در روابط خانوادگی و اجتماعی او تاثیرگذار است. این تغییرات آنقدر محسوس است که اطرافیان نیز به آن پی میبرند و رفتارشان نسبت به او تغییر میکند.
هما شهرامبخت / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش