امروزه رسانهها با پیامها و نمادهای جهانی به میدان آمدهاند و این سوال اساسی مطرح است که آیا گسترش ارتباطات بر آینده حاکمیت ملی دولتها موثر است؟
تنوع و گسترش رسانههای ارتباطی در عصر کنونی که به عصر ارتباطات شهرت یافته است، باعث شده همه انسانها در هر کجا هم در دسترس رسانه باشند و هم بهرسانه دسترسی داشته باشند. اگر زمانی جستجو میکردیم کتاب یا مجلهای را انتخاب و آن را به حریم خانهمان ببریم، اینک ماهواره و اینترنت و شبکههای اجتماعی جزولاینفک زندگی ما شده و چارهای جز راهدادنشان به حریم زندگیمان نداشته و نداریم. ماهواره و اینترنت و شبکههای اجتماعی به حاکمیت یک فکر و یک فرهنگ در جهان مدد میرسانند. از آنجا که ماهواره و اینترنت محصول غرب است، طبیعی است که این فکر و فرهنگ هم غربی است.
در این عرصه جایگاه ما که باورها و ارزشهای دیگری داریم، کجاست؟ و در این رویارویی فرهنگی چقدر میتوانیم نقش ایفا کنیم؟ بیتردید آینده از آن کسانی است که خود را برای آن آماده کردهاند.
گسترش وسایل ارتباطی از نقش دولتها در تسلط حاکمیت ملی کاسته، چراکه هر فردی میتواند بدون مداخله دولت به تماشای برنامههای تلویزیونی دیگر کشورها بنشیند و به این ترتیب نظریه «دهکده جهانی» به واقعیتی ملموس مبدل میشود. در حقیقت، اکنون اطلاعات و دادهها، خود مولفهای از قدرت شدهاند و در درازمدت این قدرت در انحصار دولتها باقی نخواهد ماند بلکه بتدریج ملتها نیز با دست یافتن به منابع اطلاعاتی، در قدرت هم با دولتها مشارکت خواهند داشت، زیرا انقلاب ارتباطات زمینه را برای انتقال اطلاعات به تمام نقاط زمین مساعد کرده است، بدون آن که مرزهای جغرافیایی و سیاسی با دولتهای حاکم و دستگاههای کنترل کننده آنها بتوانند از این کار ممانعت کنند.
با گسترش وسایل ارتباطی، تأثیرات زیر در مسائل جهانی به وجود آمده یا در حال پیدایش است. با عنایت به این تحولات، نقش ماهواره در مبارزه و جنگ روانی بیشتر روشن میشود:
1ـ کاهش نقش دولتها در تسلط بر اتباع خود
2ـ ایجاد تغییرات فرهنگی، اجتماعی و روانی در میان ملتها
هیچکس نمیتواند آثار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برنامه تلویزیونی را که به آن سوی مرزها ارسال میشود، به طور دقیق پیشبینی کند. اکنون خود کشورهایی که تحت پوشش برنامههای تلویزیونی دیگر کشورها درآمدهاند، تغییراتی را در ساختارهای اجتماعی خود شاهدند. انتظار میرود در آینده اهمیت مرزهای جغرافیایی از لحاظ امنیتی کمتر شود؛ زیرا با توجه به پیشرفت فناوری جدید و ماهوارهها هر دولتی میتواند از حوادث کشورهای همسایهاش آگاهی یابد.
باتوجه به مطالب فوق، گسترش ارتباطات و پیدایش رسانههای جدید با برد و قدرت و سرعت بالا، حاکمیت ملی دولتها را مورد تهدید قرار میدهد. در این راستا مدیریت جهان، باتوجه به نظریه قدرت در رسانه، در دست کسانی خواهد بود که توانایی بالایی را در تولید و نگهداری پیام و ارائه آن در کمترین زمان و بهترین شکل ممکن به جهانیان داشته باشند. در چنین وضعی حاکمیت ملی، با پیگیری یک خط مشی مبتنی بر عقلانیت، و با احترام به ارزشهای انسانی و جهانی، سعی خواهد کرد زمینهای را فراهم کند که خود و شهروندانش در عرصه ارتباطات جهانی به شیوهای مطابق با ارزشها و اصول خود مشارکت کنند. از قِبَل چنین مشارکتی، جهانیان نیز میتوانند از غنای ارزشها و اصولی که پیشتر کارکرد منطقهای داشتند، بهرهمند شوند.
عدنان ملکی / کارشناس ارشد حقوق عمومی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد