اسم صاحبخانه بهادر بود. با بهادر و برادرم مشغول کشیدن مواد بودیم که مادر بهادر از راه رسید و ما را سرزنش کرد و از من و برادرم خواست که خانهاش را ترک کنیم. وقتی مادر بهادر از اتاق بیرون رفت، او به ما گفت که از خانه بیرون برویم. نحوه حرف زدنش با ما خوب نبود و تصور کردیم به شخصیتمان توهین شده است. من و برادرم که از رفتارش ناراحت شده بودیم با او درگیر شدیم و مشاجره بالا گرفت و بهادر با چاقو سعی کرد به ما حمله کند و ما را از خانه بیرون بیندازد. ما هم از خودمان دفاع کردیم و من با چاقو به او ضربهای زدم و فرار کردیم. همان روز به اتهام قتل دستگیر شدیم و تازه فهمیدیم بهادر بر اثر ضربههای چاقو مرده است.
پرونده من بعد از تکمیل تحقیقات در دادسرا و صدور کیفرخواست، از سوی هیات قضایی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد و من به قصاص و برادرم، جمال هم به پنج سال حبس محکوم شد.
حکم دادگاه در مورد پروندهام به تائید دیوان عالی کشور رسید و تشریفات قانونی برای اجرای حکم انجام شد، ولی بعد از انجام همه این تشریفات، مادر بهادر در اجرای احکام حاضر شد و مرا بخشید.
مادر دوستم قبل از گذشت گفت؛ وقتی بهادر را به بیمارستان منتقل میکردیم به من گفت که خون را با خون نمیشویند. وقتی او مرد همه زندگیام را از دست دادم، اما نمیخواهم تو قصاص شوی و به همین دلیل از قصاص میگذرم. مادر بهادر بعد از امضای برگه بخشش در دادسرا غش کرد. میدانم گذشت از خون بهادر چقدر برایش سخت بود.
دیگر از چاقو میترسم و از آن استفاده نمیکنم. اگر خانواده بهادر در حق من لطف نمیکردند و من را نمیبخشیدند، بهعلت استفاده از همین چاقو و کنترل نکردن عصبانیتم الان قصاص شده بودم. وقتی بهادر را میکشتم در حالت روحی مناسبی نبوده و متوجه رفتار خودم نبودم. وقتی که مواد مصرف میکنم دچار حالات روانی میشوم بهطوری که اگر مواد مصرف نکنم نمیتوانم حتی به حمام بروم.
قبلاز زندان شیشه میکشیدم؛ البته مدتی هم متادون مصرف میکردم. با مصرف موادمخدر زندگیام را نابود و مادری را داغدار پسر جوانش کردم. امیدوارم شرمنده مادر مقتول نشوم و زندگی جدیدی را آغاز کنم.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد