روزنامه خندان

جدیدترین تصمیم کبری در تبریز !

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۹۸۴۹۶
جدیدترین تصمیم کبری در تبریز !

آرمان : جدیدترین تصمیم کبری در تبریز!

یک روز کبری با خودش تصمیم گرفت که یک تصمیم جدید بگیرد، از آنجایی که آن روز، روز جمعه بود و اتفاقی رخ نداده بود، کبری تصمیم گرفت تا تلویزیون را روشن کرده و با تماشای فوتبال در تلویزیون تصمیم جدیدی اتخاذ کند. به همین دلیل پس از تماشای بازی تیم‌های فوتبال تراکتورسازی و نفت تهران و تماشای نگاه تماشاگران تبریزی از پیروزی سپاهان و تساوی تیم‌شان که منجر به از دست رفتن قهرمانی شده بود، گوشی تلفن را برداشت و یک راست با رئیس سازمان لیگ تماس گرفت و خطاب به او گفت«چرا نتیجه بازی سپاهان رو مساوی اعلام شد؟» آقای تاج هم در جواب کبری خانم گفت:«آخه چرا باید خبر کذب اعلام کنیم؟» کبری خانم هم جواب داد:«اینطوری نه سیخ می‌سوزه نه کباب، یعنی ما نخستین لیگ فوتبالی می‌شیم که تیمی که قهرمان نشده بیشتر از تیمی که قهرمان شده، خوشحالی می‌کنه، این بده؟ تو اصلا میدونی شم مدیریتی چیه؟» آقای تاج هم جواب میده:«عجب!!! کبری خانم چطوره اعلام کنیم، اتفاقاتی در بازی‌های دیگه افتاده که همه تیم‌های لیگ قهرمان شدن؟ اینطوری کلاً همه خوشحال میشن و هیچکس سر ناراحت بر بالین نمی‌گذاره» کبری خانم هم جواب داد:«دیگه بسه، همین کار رو بکنید.» با اتفاقاتی که روز جمعه در استادیوم یادگار امام تبریز رخ داد؛
الف: لیگ ما تبدیل به نخستین لیگ فوتبالی در جهان شد که پس از سوت پایان بازی‌های هفته آخر، دو تا تیم جشن قهرمانی گرفتند، باور کنید اگر دست دوستان بازتر بود، این شرایط را برای همه تیم‌ها برقرار می‌کردند،
ب: بیچاره تونی اولیویرا قیافه‌اش بین«خشم فرو خورده» و «بغض توی گلو» شده بود، اما تونی جان غصه نخور، فوتبال همینه،
ج: اصلا این دوستان را جدی‌تر بگیریم، پس فردا لیگ فوتبال را تعطیل می‌کنند و پیش از شروع و برگزاری مسابقات به هر تیم یک جام قهرمانی بدهند؛
د: داخل پرانتز عرض کنم که فقط هنرنمایی آقایان گودرزی و خادم می‌توانست ‌سازو کار تماشای بی‌خاصیت‌ترین شهرآورد پایتخت را فراهم کند، بچه‌ها متشکریم!
در پایان هم لازم است بگوییم اتفاق تبریز یک بی‌تدبیری محض بود، بالا غیرتاً موضوع را دوباره کش ندید و دست از حاشیه‌سازی بردارید، از سازمان لیگ هم انتقاد نکنید، دوستان شم مدیریتی‌شان تا همین جا خوب بوده و نباید توقع داشته باشیم که فوتبال آماتور و مدیریت آماتور آن، نتیجه حرفه‌ای بدهد! بی‌خیال بازی اشکنک داره سر شکستنک داره!

قانون : اول؛مگس‌های سفید‌

ازقدیم گفته‌اند مهمان حبیب خداست و باید مهمان را ‌گذاشت روی سر و حلوا حلوا کرد. ما هم که همیشه حرف قدیمی‌ها مثل آن گوشواره آبی‌هایمان که خیلی دوستش داریم، آویزه گوش‌هایمان است، مهمان‌ها را می‌گذاریم روی سرمان و هی می‌گوییم حلوا حلوا. حالا اینکه با حلوا حلوا گفتن آیا دهان شیرین می‌شود یا نه دیگر موضوع بحث ما نیست و ما به آن نمی‌پردازیم. شما هم نپردازید.
بله، می‌گفتیم؛ ما اصولا آدم‌های مهمان‌نواز و مهمان دوستی هستیم به طوری که وقتی مثلا یکی از اقوام زنگ می‌زند و اعلام می‌کند که می‌خواهند خانوادگی این آخر هفته سرافرازمان کنند و رفع دلتنگی نمایند، اول خیلی سفت و سخت قربان صدقه‌شان می‌رویم که ای وااای! تا به حال کجا بودید که ما دلمان از ندیدن تان شرحه شرحه شده است. بعد با صدایی گرفته و مغموم که کاملا واضح است چقدر ناراحتیم، ابراز بدبختی می‌کنیم که درست در همین آخر هفته درگیر برنامه‌ای هستیم که از سه سال پیش برنامه ریزی شده و ما نمی‌توانیم نباشیم و در کمال شوربختی از دیدار شما محروم می‌مانیم. البته در همان مکالمه گوشزد می‌کنیم که به زودی در یک فرصت بهتر خودمان آنها را دعوت می‌کنیم، چون این دل طفلکی‌مان بیش از این توان تنگ شدن ندارد. و خب پر واضح است که یادمان می‌رود چنین مکالمه و چنین وعده‌ای را.
ما ذاتا آدم‌های سورپرایز کنی نیز هستیم. یعنی خیلی علاقه داریم دوستان و آشنایانمان را سورپرایز کنیم. حالا هر کسی این سورپرایز را به نوعی انجام می‌دهد. یکی ممکن است یک ماسک وحشتناک بگذارد روی صورتش و بپرد توی صورت کیس مورد نظر و قاه قاه بخندد و دیگری هم ممکن است خیلی قشنگ و مهربانانه با گل و هدیه و بستنی کیس خوشبخت مورد نظر را سورپرایز کند. در بهترین حالت کسی را به مناسبت تولدش ممکن است سورپرایز کنیم که ذوق ناشی از این سورپرایز قابل وصف نیست و در بدترین حالت هم وقتی سر زده قصد مهمانی رفتن و رفع دلتنگی می‌کنیم. در این حالت اندوهی که به کیس مورد نظر وارد می‌کنیم می‌تواند کمرش را از هستی ساقط کند. حالا اینکه از کجا بفهمیم صاحبخانه در خانه تشریف دارد و ما پشت در نمی‌مانیم هم راه دارد. راهش هم این است که چک کنیم و ببینیم صاحبخانه مورد نظر در وایبر و تلگرام آنلاین هستند یا نه! یا اینکه جدیدا در فیسبوک پستی گذاشته‌اند؟ یا مثلا اینستاگرام شان چه خبر است. برای کسب اطمینان بیشتر هم می‌توانیم لوکیشن‌شان را چک کنیم و وقتی از آنلاین بودن و فعال بودن صاحبخانه در فضای مجازی با خبر شدیم و لوکیشن‌شان را هم کشف کردیم، می‌رویم و صاحبخانه را خوشحال می‌کنیم از دیدن مان. آنها هم هی ما را که مهمان هستیم، می‌گذارند روی سرشان و می‌گویند، حلوا حلوا! خلاصه که این جور موجوداتی هستیم.
در آخر لازم است که خاطر نشان کنیم، همه این فضایل اخلاقی را گفتیم و از مهمان نوازی‌مان سخن‌ها راندیم که بگوییم به گفته محمدعلی شاعری، رئیس ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران، مگس‌های سفید حالا حالاها مهمان تهرانی‌ها هستند. ما هم که مهمان نواز، مگس‌ها را می‌گذاریم روی سرمان و می‌گوییم؛ حلواااا...حلوااااا‌‌‌

شرق : اخلاق آردی

مثل این است که به ما بگویند امشب عروسی‌ات است. خب می‌دانید ما چقدر خوشحال می‌شویم؟ خب آخر شب بگویند شوخی کردیم و عروسی پسر همسایه‌تان است. ما باز هم خوشحال می‌شویم. نمی‌دانید چرا؟ چون هم پسر همسایه‌مان خوشحال شده، هم ما نیفتادیم توی تله. همه می‌دانند عروسی هرچقدر هم شیرین و بامزه و قشنگ و خوش‌حالت باشد، اما صبح‌به‌صبح واقعا آدم باید بیدار بشود و برود نان بخرد و این یعنی فاجعه. قهرمانی هم همین‌طور است. از فردای قهرمانی آدم درگیر مسائل قهرمانی است. خب چرا؟ همین الان توی شورای شهر تهران چندتا قهرمان وجود دارند که هرکاری می‌کنند و هرچیزی بالاوپایین می‌شود، توی شهر مردم می‌گویند از قهرمانان ما بعید بود و این رفتار ورزشی نیست و نمی‌شود شورای شهر جلو تک‌خوری را نگیرد. بعد هم ما تحقیق کردیم دیدیم برخی مدیران که موفق شدند بدون دخالت دست تلفن و موبایل و آنتن، حتی آب توی لوله تبریز را قطع کنند تا فقط سپاهان مزه پسته گز آردی را نچشد، قرار است در لیگ بعدی طوری تلفن و موبایل و آنتن تلویزیون و حتی آب توی لوله‌ها را قطع کنند که همه تیم‌ها در همه شهرها قهرمان اعلام شوند و این کم‌کاری نیست. اگر به عمق جریان فکر کنید، بغض می‌کنید.

کیهان : چتر نجات!

گفت: روزنامه‌های وابسته به دربار آل‌سعود نظیر «الحیات» و «عکاظ» و «شرق‌الاوسط» از ایران خواسته‌اند برای حل بحران یمن پا درمیانی کند.
گفتم: چرا وقتی که جیک‌جیک مستونشون بود، فکر زمستونشون نبود؟!
گفت: اما، حالا که بعد از آنهمه رجزخوانی به بن‌بست رسیده و نتوانسته‌اند هیچ غلطی بکنند.
گفتم: یکی از همین روزنامه‌ها به طور تلویحی به بن‌بست عربستان در جنگ اشاره کرده ولی آن را یک تجربه نامیده است!
گفت: تجربه‌ای که پایان آن، مرگ آل‌سعود است چه فایده‌ای دارد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو در جریان یک رزمایش با چتر نجات از هواپیما بیرون پرید ولی چترش باز نشد... با خود گفت؛ خدا را شکر که مانور است!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها