سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اما مسائل بسیار زیادی در لحظه لحظه زندگیمان وجود دارد که باوجود اینکه حقیقتا آنها را نمیشناسیم، فکر میکنیم بخوبی از آنها آگاهی داریم. به عبارت دیگر نمیدانیم که نمیدانیم و دچار توهم آگاهی و دانش هستیم. گاهی طوری رفتار میکنیم که گویی همه جا بوده و همه چیز را شناختهایم و کولهباری از تجربه با خود داریم. هرجا مشکلی هست، حتما برایش راهحلی داریم. اگر کسی سوالی میپرسد، بلافاصله پاسخی در آستین داریم. به باورها و اعتقادات خود چنان چسبیدهایم که هیچ عقیده تازهای را نمیشنویم و هیچکس جمله: نمیدانم را از ما نمیشنود. راستی چرا ما انسانها گاهی اوقات گرفتار چنین شخصیتی میشویم و تصور میکنیم همه چیز را میدانیم و هرچه ما میگوییم درست است؟
دلیل علمی و روانشناسی
بنابر تحقیقات روانشناسان دانشگاه ییل، معلوم شده است که اینترنت بیش از پیش به منبع اصلی اطلاعات مردم تبدیل شده و افراد با وجود دانش واقعی اندک، با جستجو در اینترنت، تصور میکنند که همه چیز را میدانند و از این فضای مجازی برای تائید باورها و دانستههایشان استفاده میکنند.
از طرفی روانشناسان معتقدند حس دانستن، ویژگی ضروری مغز انسان است و نبود چنین حسی موجب میشود انسان برای یادگیری انگیزهای نداشته باشد و در این زمینه کوچکترین تلاشی هم نکند. اما باید یاد بگیرید که به درست بودن باورها و دانستههایتان صددرصد اطمینان نکنید. به طور مثال به موضوعی فکر کنید که شما به درست بودن آن اطمینان داشتهاید اما فردی دیگر درباره آن موضوع با شما مخالف بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت که احتمالا یکی از شما در اشتباهید. اما هر دوی شما نسبت به درست بودن عقیدهتان مصر هستید.
در مغز مسیرهای عصبی خاصی وجود دارد که موجب میشود ما انسانها موضوعات مختلف را به روشهای خاص خود تحلیل کنیم و از آنجا که مسائل را با روش همیشگی خود بررسی میکنیم، ممکن است فکر کنیم حق با ماست و احساس کنیم بهتر از دیگران میدانیم و وقتی بین این مسیرهای عصبی ارتباط برقرار میشود، از کار انداختن آنها بسیار مشکل است.
از طرفی مغز بر اثر سیستم دوپامین مزولیمبیک ـ سیستم پاداشدهی مغز ـ همیشه احساس میکند همه چیز را میداند. هر زمان از فعالیتی لذت میبریم، سیستم پاداشدهی مغزمان فعال میشود. درست مانند افرادی که از مواد اعتیادآور استفاده میکنند. در حقیقت بین اصرار به همهچیزدانی ما و اعتیاد به مواد مخدر شباهتهایی وجود دارد. در دو حالت سیستم پاداشدهی مغز و در نتیجه لذت بردن فعال میشود.
چه کنیم گرفتار سندرم همهچیزدانی نشویم؟
1- یادگیری
همه ما میتوانیم بسرعت این سندرم را در افراد دیگر تشخیص دهیم، اما گاهی اوقات متوجه نیستیم که خود ما نیز به این ویژگی مبتلا شدهایم. در دوران باستان، مردی که به دانایی و آگاهی معروف بود با سقراط همکلام شد و در پایان سقراط گفت: من بهتر از او هستم. او چیزی نمیداند و فکر میکند که همه چیز میداند. اما من نه میدانم و نه فکر میکنم که میدانم.
سقراط برای اینکه بتواند یاد بگیرد خود را در موقعیتی قرار میدهد که گویی چیزی نمیداند. ما با این روش میتوانیم در برابر مسائل گوناگون موضع نگیریم و قضاوتهای بیمورد انجام ندهیم و به جای اینکه وانمود کنیم همه چیز میدانیم، پیشفرضهای خود را رها کرده و از اطرافیان و عقاید دیگران بیاموزیم و بدین ترتیب ماهیچههای عقلانیمان را ورزش دهیم و روز به روز به عقل و دانش حقیقی خود بیفزاییم.
2- داشتن ویژگی فراشناختی
فراشناختی خصوصیتی است که به موجب آن یاد میگیریم در مورد افکار خود بیندیشیم. با این کار متوجه میشویم که بسیاری از دانستههای ما صرفا تحلیل و تفاسیری هستند که ممکن است صحت و واقعیت نداشته باشند. ویژگی فراشناختی چیزی نیست که طبیعتا در ما وجود داشته باشد یا بسادگی بهدست آید. برای داشتن آن باید تلاش کنیم و افکاری شبیه اینکه این را خوب میدانم و مطمئن هستم را باید کنار بگذاریم.
3- بیزاری از تردید
برخی از افراد بشدت از شک و تردید میترسند. احساس میکنند اگر نسبت به موضوعی تردید به خودشان راه بدهند، درست مانند این است که بهمن به روی سرشان سقوط کرده است و اگرچه انسانهای خودخواه و مغروری نیستند اما بشدت شکنندهاند و به هر ترتیبی که شده میخواهند از خودشان و دانششان حتی اگر توهمی بیش نباشد، دفاع کنند.
4- نگرانی از نظر دیگران
برخی از افراد هم دوست دارند به دیگران نشان دهند که چقدر باهوش هستند و یا از اینکه آنها را نادان معرفی کنند، میترسند و به همین دلیل مدام تلاش میکنند به دیگران ثابت کنند که باهوش هستند و در هر زمینهای تخصص دارند. باید بدانید هیچکس به دنبال این نیست که مدام عقل و دانشتان را ارزیابی کند. مراقب باشید به دام رفتار همهچیزدانی نیفتید.
با افراد مبتلا به سندرم همهچیزدانی چگونه باید رفتار کرد؟
متاسفانه همه جا بویژه در محل کار با افرادی که مدعیاند همه چیز میدانند روبهرو میشویم. زندگی یا کارکردن در کنار این افراد هرگز ساده نیست. آنها همیشه گفتوگوها را انحصاری کرده و عقیده دیگران را نمیپذیرند، شنوندههای خوبی نیستند و بسیار حرف میزنند و حتی بدون دانستن تمام حقایق و توجه به دیگران تصمیمگیری میکنند. به همین دلیل پس از مدتی نارضایتیهای بسیاری را موجب میشوند و محیط کاری یا زندگی به محیطی ناراحتکننده و عذابآور تبدیل میگردد.
اگر با کسی که چنین خصوصیتی دارد، بویژه در محل کار، مواجه شدید راهنماییهای زیر مناسبتان خواهد بود:
1- دلسوزی کنید
اینگونه افراد ممکن است با حرف زدنهایشان شما را برنجانند اما به خاطر بسپارید که طرز تفکر او ممکن است از تردیدهای نسبت به خودش منشأ گرفته و سعی دارد سرپوشی روی آنها بگذارد و یا حتی مشکلات شخصیتی عمیقتری دارد. بنابراین بهجای عصبانی شدن، نسبت به او دلسوزی کنید.
2- دست از نبرد بردارید
برخورد با یک همهچیزدان بسیار خستهکننده است و بیشتر مواقع بهترین واکنش نادیده گرفتن صحبتهایش در زمینههای مختلف، بویژه راهنماییهایی است که به شما میکند. جلوی اظهار نظرهایش را میتوانید با یک جمله ساده: بابت پیشنهادتان ممنون هستم، بگیرید. این روش بمراتب بهتر از به کار گرفتن او در گفتوگوهای تمامنشدنی و نبردی بیامان است.
3- میتوانید او را هدایت کنید
زمانی که بر سر موضوعی خاص گفتوگو میکنید، میتوانید او را به اینکه قرار نیست ما همه چیز را بدانیم، تشویق کنید. مثلا بگویید: نمیدانم، اما بد نیست از کس دیگری بپرسیم. شاید پیشنهادهایی بهتر از ما داشته باشد. با این روش به او نشان میدهید که شما در برابر عقاید دیگران انعطافپذیر هستید و همچنین گفتن من نمیدانم باعث جلب اعتماد او میشود.
4- مستدل صحبت کنید
وقتی در مورد موضوعی صحبت میکنید، حتما شواهدی برای اثبات آن ارائه دهید و همیشه در گفتوگوهایتان منطقی باشید. بدین ترتیب فرد همهچیزدان را خلع سلاح خواهید کرد.
5- شوخطبعیتان را حفظ کنید
معمولا افراد همهچیزدان، بشدت حالت تدافعی به خود میگیرند و گاهی اوقات نیز تهاجمی میشوند. بهتر است با اینگونه افراد طوری رفتار نکنید که گویی در میدان نبرد هستید. به خودتان متذکر شوید که این افراد حقیقتا قصد آزار دادن شما را ندارند و صرفا گرفتار سندرمی شدهاند که برخی مواقع پیامدهایش گریبان خودشان را هم میگیرد. بنابراین با آنها بسیار دوستانه رفتار کنید و گاهی با بیان جملهای طنز به جر و بحثتان پایان دهید.
6- سوالهای کاوشگرانه بپرسید
وقتی فرد همهچیزدان درخصوص موضوعی صحبت میکند و روی صحت گفتههایش تاکید دارد، در حالی که نسبت به او ادب و احترام نشان میدهید، از جزئیات بیشتری سوال کنید و از او بپرسید چرا موضوعی را باور دارد و شاهد اثبات گفتههایشان چیست. این کار به مرور زمان به او یاد میدهد که قبل از صحبت کردن، مدارکی برای اثبات گفتههایش در دست داشته باشد.
psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛