صاحبنظران علم ارتباطات، شایعه را جانشین خبر میدانند و میگویند اگرچه شایعه نمیتواند کسی را قانع کند، اما چون چیزی را مطرح میکند که مردم انتظار شنیدنش را میکشند، براحتی به میان اخبار نفوذ میکند و پذیرفته میشود.
برخی دیگر، شایعه را محصول تلاش جمعی عدهای برای توجیه وضع دشوار خودشان میدانند و میگویند هرگاه موضوعی که برای افکار عمومی «مهم» است در هالهای از «ابهام» باشد و رسانههای رسمی و «خودی» به هر دلیل درباره آن، دچار «کمگویی» یا «دیرگویی» شده باشند، مردم از مجاری و رسانههای غیررسمی، اطلاعاتی را که انتظارات آنها را برآورد کند که به احتمال قوی هم درست نیست، دریافت خواهند کرد و این آغاز شایعه است.
در این زمینه «شیبوتاتی» از صاحبنظران این حوزه معتقد است شایعه بر اثر رابطه ضربدری «اهمیت» و «ابهام» درباره پدیدهای به وجود میآید و هرچقدر میزان «اهمیت» و «ابهام» آن زیادتر باشد احتمال بروز شایعه در آن زمینه نیز بیشتر میشود.
(صددرصد شایعه ابهام صددرصد× امر صددرصد مهم) که در حوادث اخیر تبریز و مهاباد موضوع مورد شایعه هم اهمیت زیادی برای مخاطبانش داشت و هم متاسفانه ابهامش کم نبود و از این رو شایعه بهوجود آمد و «بهمنوار» بزرگ و بزرگتر شد.
میتوان گفت بر شایعه، قانون «بهمن» و «گلولهبرفی» حاکم است و هرچه بیشتر نقل شود، هم شاخ و برگ زیادتری میگیرد و هم میزان پذیرش آن بیشتر میشود، چراکه خود مردم در پرورش و انتقال آن دخیل هستند و از آنجا که در سایه ارتباطات میان فردی و کلامی به وجود میآید و رشد میکند و در این نوع ارتباطات معمولا دو طرف (فرستنده و گیرنده) تا حدودی همدیگر را میشناسند و به هم اعتماد بیشتری دارند و به نوعی «خودی» تلقی میشوند، زود پذیرفته میشود.
روزگاری مردم تصور میکردند با آمدن رسانه و رواج و گسترش آن بازار شایعه کساد خواهد شد، اما باید گفت تا زمانی که «امر مهمی» در «ابهام» باشد و رسانهها «کمگویی» یا «دیرگویی» داشته باشند شایعه نیز خواهد بود.
برای مثال در حوادثی که طی یکی دو هفته اخیر در برخی شهرها رخ داد رسانههای «بینفردی» از قبیل تلفنهمراه به کمک شایعهسازان آمدند و امری غیرواقعی را، واقعی جلوه دادند و بعد اتفاقاتی افتاد که نباید میافتاد.
چون تا وقتی مردم در خیابان به صورت جمعی راه میروند یا در یک مجموعه ورزشی به تماشای ورزش مورد علاقهشان نشستهاند، جمعی منطقی و عقلانی هستند ولی هنگامی که شایعهای اول پخش و بعد تکذیب میشود، احساسات این جمع غلیان میکند و این جمعیت که در اصطلاح جامعهشناسی «جماعت»، «جمع» یا «توده» نامیده میشود، بر اثر همین غلیان احساسات، رواج پدیده سرایت و انتقال سریع این احساسات به یکدیگر و احساس قدرت جمعی، به «انبوه خلق» تبدیل میگردد که پیامدهای خاص خود را داشت.
صاحبنظران افکار عمومی بر این باورند در اینگونه موارد باید: 1ـ با استفاده از رسانههای معتبر و رسمی از مساله مورد شایعه ابهامزدایی و مسائل بهطور شفاف مطرح شود. 2ـ از گروههای مرجع و افراد ذیصلاح و صاحب جایگاه بهمنظور شفافسازی و جلب اعتماد عمومی کمک گرفته شود. 3ـ باید با تحلیل علمی و منطقی و مردمپسند، مردم را قانع کرد و...
دکتر محمود اکرامی - معاون سردبیر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد