
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
مادرم با گریه شروع به صحبت کرد، اما هق هق گریههایش اجازه نمیداد به خوبی حرف بزند. «من به خاطر خودت این کار رو کردم، ببین سه تا بچه قد و نیم قد داری؛ به خاطر این لعنتی کار درست و حسابی هم که نداری، شکم اینها را چه کسی میخواهد سیر کند؟ به خودت نگاه کن، در عالم هپروت سیر میکنی!» با این حرفها پدرم عصبانیتر شده بود و خواست دوباره مادرم را زیر مشت و لگد بگیرد که خاله ام علی را بغل کرد و نسرین را کشان کشان با مادرم از خانه بیرون برد. من مقابل در خانه ایستاده بودم، من از صدای گریه مادرم در مقابل دوستانم خجالت کشیدم و سرم را پایین انداختم. خالهام با دیدن من در مقابل در گفت: «شیرین جان وسایلت رو جمع کن بیا خانه ما...»
پدرم داشت ما را نگاه میکرد و حواسش به حرفهای خاله و شوهر خالهام نبود که او را نصیحت میکردند تا دست از این کارها بردارد. همین که خاله از مقابلم رد شد، چشمم به پدرم افتاد، در دستش همان وسایل همیشگی بود و با صدای خش داری که نمیدانم به خاطر آن وسایل به وجود آمده بود یا فریاد به شوهرخالهام گفت: «من از لج این هم که شده ترک بکن نیستم. هر کاری میخواهد انجام دهد.»
ما که در یکی از شهرهای جنوبی زندگی میکردیم در حیاط خانهمان کوزه سفالی داشتیم. شوهرخالهام خواست به بابا کمی آب بدهد، اما او با بی حوصلگی و عصبانیت کوزه را هل داد و کوزه با برخورد به زمین شکست و لیوان در دست شوهر خالهام ماند. او هاج و واج به پدرم نگاه کرد، نمیدانست دیگر چه بگوید. حرفهای شوهر خاله ام و نصیحتهای او داشت پدرم را عصبانی میکرد که خالهام آمد و شوهرش را از خانه بیرون برد. وسایلم را جمع کردم و داخل خانه گذاشتم. خواستم از خانه بیرون بیایم که پدرم اجازه نداد، بازهم همان لوله شیشهای و فندک در دستش بود و از چشمهایش عصبانیت را میشد خواند. اما من دلم میخواست بروم خانه خاله، پیش مادر و خواهر و برادرم، به همین دلیل شروع به گریه کردم. آنقدر گریه کردم که دیگر اشک از چشمانم نمیآمد و بابا انگار مرا نمیدید. رفتم جلو تا دلش مثل همیشه بسوزد و اجازه دهد به خانه خاله بروم. اما او با پشت دستی که همان لوله شیشهای را در آن نگه داشته بود، محکم به صورتم زد. لوله شیشهای در صورتم شکست و دردی که بوجود آورده بود باعث شد گریهام بیشتر شود. صورتم میسوخت و من اشک میریختم. نمیدانستم چرا پدرم این همه تغییر کرده بود،تا به حال این طوری عصبانی نشده بود. کلماتی را که به زبان میآورد قابل فهم نبود و متوجه نمیشدم معنی آنها چیست. پدرم هرچیزی که دم دستش بود را با عصبانیت و کلافگی تمام به سمت من پرت میکرد و من در پاسخ فقط میگریستم. گریههایی که تصمیم نداشتند بند بیایند. حوالی ظهر فردا مادرم به خانه برگشت، بابا داخل حیاط کنار من خوابیده بود. آفتاب گرم هم روی سرمان بود. مادرم با عصبانیت به بابا که کنار من خوابیده بود، گفت: «چرا به بچه اجازه ندادی بیاید خانه خواهرم؟ چرا تو حیاط خوابیدید و این موکت چیه رویتان انداختید؟»
بابا که حالش از دیشب خیلی بهتر شده بود، جواب داد: «داخل حیاط خوابش برده بود. من هم کنارش خوابیدم. گفتم سرما نخورد برای همین این موکت را رویش انداختم.» مادر موکت را کنار زد و خواست مرابه اتاق ببرد که سفال شکسته کوچکی را دید که خونین کنار من افتاده است. خون زیادی از سرم رفته بود و من بیجان، از شب گذشته روی موزائیکهای حیاط خوابیده بودم. حتی خودم هم نمیدانستم که مرده بودم...
شیشه، بلای خانوادهها
دکتر مهدی صابری - رئیس بخش معاینات روانپزشکی پزشکی قانونی تهران
شیشه یکی از مواد محرک روان است و برخلاف داروهای مخدر که باعث احساس آرامش و رخوت کوتاه مدت میشود و اساس گرایش به آن نیز همین است، موجب افزایش انرژی، تحرک و حس لذت کاذب میشود. به همین دلیل در مواقعی که فرد نیاز به تمرکز ذهنی بیشتر، انجام کارهای ظریف، افزایش احساس لذت، افزایش سطح هوشیاری یا توان بدنی دارد ممکن است به مصرف شیشه روی آورد و همین احساس انرژی کاذب یا افزایش هوشیاری و لذت، فرد را تشویق میکند که به مصرف شیشه ادامه دهد. استفاده مکرر از شیشه موجب بروز تغییراتی در فعالیتهای شیمیایی مغز میشود و بسته به اینکه فرد مصرفکننده به چه میزان مستعد بروز اختلال روانی باشد آثار گوناگونی را در او ایجاد میکند؛ به این معنا که اگر فرد زمینه اختلال روانی داشته باشد حتی با یک بار مصرف شیشه دچار حالات روانپریشی خواهد شد علاوه بر آن تعدد دفعات مصرف و بالا رفتن مقدار مصرف نیز امکان بروز واکنشهای ناخواسته و شدید روانی را افزایش میدهد. واکنشهای افرادی که به مصرف شیشه وابسته شدهاند به صورت حالاتی از خشم، پرخاشگری، سوءظن، بدبینی، افسردگی، بیتدبیری، عدم آرامش و... بروز میکند که این موضوع رفتارهای غیرطبیعی را در افراد ایجاد میکند و اطرافیان به سهولت میتوانند این تغییرات رفتاری را تشخیص داده و احتمال دهند که فرد به مصرف شیشه روی آورده است. البته مصرف شیشه آثار بد جسمانی هم به دنبال دارد که از آن جمله آثار ناخواسته گوارشی، ایجاد مشکلاتی در گردش خون، فساد دندانها و... است؛ هرچند بغرنجترین و حادترین مساله در مصرف شیشه ایجاد همان علائم روانپریشی در افراد است که باعث جدا شدن فرد از واقعیتها میشود. رفتارها و حرکات اطرافیان برای فرد وابسته به شیشه معنادار میشود. فرد شیشهای از رفتار اطرافیان برداشتهای نادرستی دارد و هر حرکتی برای او معنادار میشود. او از نگاهها یا گفتههای عادی دو نفر برداشت نادرست دارد و همواره احساس میکند دیگران با حرفها یا نگاههایشان او را متهم میکنند. علاوه بر این فرد شیشهای دچار توهماتی میشود که ممکن است تحت تأثیر آن بدون آنکه صدا، شی یا فرد خاصی در محیط باشد آن را احساس کند و بر درستی احساس و تصور خود نیز مصر است. فرد شیشهای تصور میکند افرادی همواره در تعقیبش هستند و رفتارهای او را تحت نظر دارند. او نسبت به وسایل الکترونیک مانند تلویزیون، پریز برق، کامپیوتر یا حتی دریچه کولر حساس است و فکر میکنند این وسایل برای ضبط رفتار و گفتههای او در خانه قرار داده شده است، بنابراین گاه به سمت این وسایل حملهور شده و آنها را خرد میکند.تصورات و واکنشهای افراد شیشهای برای کسانی که با آنان زندگی میکنند بسیار وحشتآور و ترساننده است. آنچه فرد شیشهای به آن عمل میکند فقط یک تصور ذهنی نیست بلکه اعتقاد قلبی اوست و اگر کسی بخواهد او را از انجام اعمال نادرستش منصرف کند بشدت با وی برخورد خواهد کرد.
بنابراین مهمترین علت درگیری روانپریشان شیشه با خانوادههایشان نیز به همین موضوع معطوف میشود.در یک نمونه از معاینات روانپزشکی فردی شیشهای به پزشکی قانونی ارجاع شده بود که فرزند چهار سالهاش را به شکل فجیعی به قتل رسانده بود. در لحظه وقوع حادثه او فرزند خود را به شکل یک عروسک میدیده که باید با پیچ گوشتی حرکات او را تنظیم کند. متأسفانه بر اثر ضربات وارد شده، این کودک خردسال به بدترین شکل ممکن جانش را از دست داده بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد