این افزایش دو برابری دانشجو در شرایطی اتفاق افتاده است که به نظر میرسد کیفیت آموزشها قربانی افزایش کمیت شده است. برای اثبات این حرف هم نیازی به محاسبات ریاضی نداریم و آمار فارغالتحصیلان بیکار، خیلی خوب نشان میدهد که کیفیت آموزش عالی به درد بازار کار نمیخورد.
چندی قبل هم کورش پرند، معاون وزیر کار با صراحت به مهر گفت که از هر صد مرد فارغالتحصیل 13 نفر و از هر صد زن نیز 31 نفر بیکار است و هماکنون ۴۰ درصد بیکاران کشور از دانشگاه میآیند که در سالهای آینده بیکاری بدتری را تجربه خواهند کرد.
یعنی از حدود 2/11 میلیون نفر جمعیت دارای تحصیلات عالی یا در حال تحصیل در کل کشور، 7/5 میلیون نفر (4/51 درصد) غیرفعال هستند. به عبارت دیگر، بیش از نیمی از جمعیت فارغالتحصیل یا در حال تحصیل دانشگاهی هیچ نقشی در تولید ندارند. رشد کمی تعداد دانشجو در این ده سال به معنی رشد کمی تعداد دانشگاهها هم تعبیر میشود؛ یعنی در طول این ده سال، تعداد دانشگاهها هم بسیار افزایش پیدا کرده است تا بتواند به رشد دو برابری دانشجو پاسخ دهد، اما حالا بسیاری از همین دانشگاه ها با صندلیهای خالی روبهرو شدهاند.
آنطوری که چند ماه قبل، وزیر علوم به رسانهها خبر داد، هماکنون ۸۰۰ هزار صندلی خالی در دانشگاهها وجود دارد. یعنی هرچقدر در این بازه ده ساله، تعداد دانشجو و دانشگاهها افزایش پیدا کرده است، اما حالا خیلی از همین دانشگاهها با بحران جذب دانشجو روبهرو هستند و اقتصاد خیلی از مراکز آموزش عالی ـ بخصوص دانشگاههای غیرانتفاعی و علمی کاربردی ـ در مرحله ورشکستگی قرار دارند.
افزایش کمی تعداد دانشجو و جدی نگرفتن افزایش کیفیت، باعث شده است که حالا بسیاری از فارغالتحصیلان، حرفی در بازار کار و دنیای صنعت نداشته باشند و تاثیر جدی هم در مسیر توسعه کشور بر جای نگذارند.
این یک بحران دیرینه است
اینکه آموزش عالی ما به مرحلهای رسیده است که حالا 40 درصد بیکاران از دانشگاهها میآیند، بحرانی است که اگر حل نشود، دامنه آن روز به روز وسیعتر میشود.
عبدالله معتمدی، مدیر گروه تحصیلات تکمیلی پردیس دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با جامجم تاکید میکند که این یک مشکل دیرینه است و فقط صحبت این ده سال اخیر نیست. معاون سابق دانشگاه پیام نور بر این باور است که نداشتن امکانات تحقیقی و پژوهشی در دانشگاهها و ضعف مهارتآموزی دانشجویان موجب شده که فارغالتحصیلان ما نتوانند در بازار کار خوش بدرخشند. البته معتمدی معتقد است اگر کیفیت را افزایش تعداد اعضای هیات علمی یا تعداد مقالات علمی فرض کنیم، نظام آموزش عالی ما دچار افت و رکود نبوده، اما در بحث اشتغال فارغالتحصیلان و توانمند کردن آنها، ضعیف عمل کردهایم.
وی بر این باور است که حتی اگر طی ده سال هم رشد کمی دانشجویان را نداشتیم، باز هم اتفاق مهمی در افزایش کیفیت آموزشی رخ نمیداد و این موضوع، یک مشکل زیرساختی است که فارغالتحصیل، مهارت و اعتماد به نفس لازم برای ورود به بازار کار را ندارد.
اگرچه شروع افزایش تعداد دانشجو از سال 82 آغاز شده، اما معتمدی میگوید این افزایش کمی در سال 84 شتاب گرفت و در سال 87 به اوج خود رسید. به گفته این کارشناس نظام آموزش عالی، در سال 89 این افزایش ثابت شد و از سال 92 به بعد هم رفته رفته کمتر شد. معتمدی تاکید دارد که اگر در این ده سال هم افزایش کمی اتفاق نمیافتاد، تعداد بیشتری از دانشجویان مجبور به مهاجرت از کشور میشدند و بنابراین باید به این بخش مثبت قضیه هم نگاه کنیم.
تعداد برابر دانشجویان دختر و پسر
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران که ایرنا منتشر کرده است، تعداد دانشجویان زن و مرد طی ده سال (82 تا 92) یکسان و روند افزایشی در پیش داشته و فقط در سال تحصیلی 87 ـ 1386 و 92ـ1391 تعداد دانشجویان مرد از زن پیشی گرفته است. همچنین سهم دانشجویان زن در دانشگاه دولتی همواره به استثنای سال تحصیلی 87 ـ1386 از سهم دانشجویان مرد بیشتر بوده، اما در دانشگاه آزاد اسلامی سهم زنان روند کاهشی داشته و از 50 درصد در سال تحصیلی 83 ـ 1382 به کمتر از 40 درصد در سال تحصیلی 92 -1391 رسیده است.
به نظر میرسد که مساوی شدن تعداد دانشجویان زن و مرد، با بحث تفکیک جنسیتی برخی رشته محلها هم بیارتباط نباشد، زیرا در غیر این صورت اکنون به احتمال قوی، تعداد دانشجویان زن بسیار بیشتر از تعداد دانشجویان مرد بود. از سوی دیگر، سهم دانشجویان دولتی از 50 درصد در سال تحصیلی83 ـ 1382 به 65 درصد در سال تحصیلی 92 ـ 1391 رسیده است. یعنی طی این ده سال با افزایش 15 درصدی تعداد دانشجویان دولتی روبهرو بودهایم.
مقطع کارشناسی، رکورددار همیشه
براساس این گزارش، سهم دانشجویان براساس مقاطع تحصیلی نشان میدهد همواره سهم دانشجویان در مقطع کارشناسی بیش از سایر مقاطع بوده بهطوریکه طی سالهای 87 ـ 1386 این سهم به بالاترین حد خود یعنی 71 درصد رسیده و سهم دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز از 71/3 به 45/10 درصد طی ده سال مورد بررسی رسیده است.
سهم دانشجویان مقطع دکتری در بازه زمانی 83 ـ 1382 تا 86 ـ 1385 کاهشی و پس از آن سالها افزایشی بوده است، بهطور کلی 2 تا 3 درصد دانشجویان در مقطع دکتری هستند.
تعداد فارغالتحصیلان طی سال تحصیلی 83 ـ 1382 از 360 هزار و 857 نفر به 710 هزار و 957 نفر در سال تحصیلی 91 ـ 1390 رسیده است و سهم فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی در سال تحصیلی 83 ـ 1382 حدود 64 درصد بوده که این روند در دو سال تحصیلی بعد کاهش داشته و در مقایسه با آن سهم فارغالتحصیلان مقطع فوقدیپلم 17درصد افزوده شده است.
افزایش انتظارات با افزایش کمّی تعداد دانشجو
وقتی فردی وارد دانشگاه شده و با مدرک تحصیلی وارد بازار کار میشود، ناخودآگاه سطح توقعاتش بالا میرود و خیلی اوقات به انجام هر کاری تن نمیدهد.
افزایش سطح توقعات و انتظارات از جامعه، برای خیلی از فارغالتحصیلان دانشگاهی اتفاق میافتد و آنها راضی به پذیرش هر شغلی نمیشوند. حالا وقتی جامعه نمیتواند پاسخگوی انتظارات این فارغالتحصیلان باشد و بنا به آمارهای رسمی، 40 درصد بیکاران از همین فارغالتحصیلان تشکیل میشود، آنوقت همین فارغالتحصیل بیکار، دچار سرخوردگی میشوند و احساس میکنند که در ازای این همه سال تحصیل، نهتنها امتیازی نگرفتهاند، بلکه متضرر هم شدهاند.
اما وقتی فردی وارد دانشگاه نمیشود و با همان مدرک تحصیلی مدرسه وارد بازار کار میشود، هم سطح انتظاراتش از جامعه و بازار کار کمتر است و هم اگر شغلی نیز پیدا نکرد، احساس یاس و سرخوردگی کمتری به او دست خواهد داد. نمیخواهیم بگوییم که افزایش تعداد دانشجو، اتفاق بدی است، اما وقتی این افزایش تعداد دانشجو، بی حساب و کتاب باشد، یعنی همراه با افزایش کیفیت آموزشی و مهارت آموزی به دانشجویان نباشد و برای بازار کار آنها فکری نکرده باشیم، آن وقت تبعات روحی و اجتماعی دانشگاه رفتن، بیشتر از دانشگاه نرفتن میشود.
امین جلالوند
جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد