قربانی هم یادآور یک رویداد بزرگ است؛ رویدادی که ابراهیم، این بزرگمرد تاریخ آن را رقم زد و به تبعیت از ابراهیم، هزاران هزار مرد و زن در طول تاریخ، اسماعیل خود را به قربانگاه بردند تا فدای هدفی مقدس کنند. اسماعیل با این نگاه نهفقط یک شخص تاریخی، بلکه یک معنای بزرگ است.
اسماعیل یک حقیقت همیشه زنده است. اسماعیل به بیان عرفای بزرگ اسلامی، نفس ما با همه تعلقاتش است، اسماعیل، خود ماییم.
بنابراین قربانی کردن برای حاجی، یک رسم ساده نیست، بلکه مقتضی یک تحول وجودی است و حاجی پس از قربانی کردن قرار است در وجود معبود، «نیست» شود، چنانکه ابراهیم چنین بود، او که به مثابه قهرمان عرصه ایمان، به پدر ادیان بزرگ ابراهیمی بدل شد، در وجود خود «منیت» و «نفسانیتی» باقی نگذاشت. براساس آنچه در کتابهای آسمانی آمده، عشق ابراهیم به پسرش بیش از عشق هر پدری به فرزندش بود، چراکه او پس از سالها ناامیدی و یاس از داشتن فرزند، صاحب فرزند شده بود. بنابراین اسماعیل برای ابراهیم همچون حیات پس از موت بود.
اسماعیل برای ابراهیم، یک امید به جاودانگی، پس از ناامیدی از حیات بود. اسماعیل برای ابراهیم، مساوی بود با همه آنچه او را به این جهان پیوند میزند و خدا خواست ابراهیم(ع) از همه تعلقات این جهانیاش بگذرد و ابراهیم چنین کرد.
قربانی نشدن اسماعیل، در انتهای داستان، اتفاق سادهای نیست؛ بلکه پس از این واقعه، نه ابراهیم، ابراهیم قبل بود و نه اسماعیل، اسماعیل قبل، روح هر دو در این واقعه، به شکلی استثنایی پالایش شده بود و اسماعیلِ بیرون آمده از قربانگاه، دیگر مساوی نبود با نماد همه تعلقات دنیوی ابراهیم(ع)، بلکه اسماعیل پس از این واقعه مساوی بود با «باقیات صالحات» ابراهیم؛ یعنی فرزندی که از نسل او، برترین و پاکترین انسانهای تاریخ متولد شدند و پیام توحید و عدالت را جهانی کردند.
در عمل قربانی، بناست اسماعیلمان، یعنی نفسمان را از صافی عبور داده و پالایش کنیم، نفس ما پس از عمل قربانی، بناست منشأ خیر و صلح برای ما و جهان شود.
حسین برید - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد