در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بگذارید امام جماعت این مسجد قدیمی را بهتر به شما معرفی کنیم: حجتالاسلام «یعقوب صفیاری» امام جماعت نمونه تهران در سال 91 در جذب نوجوانان به مسجد، کسی که در طول دوران کوتاه فعالیتش درمسجد جامع هم موفق شده 250 نوجوان را به مسجد جذب کند. روحانیای که معتقد است برای تبلیغ دین باید سراغ نوجوانها و جوانها رفت؛ مخاطبانی که صفحه دلشان مانند زمین بکر و کشت ناشده است و هرچه بکاری در آن میروید. یک روز نهچندان سرد زمستانی راهی شهرک قائمیه اسلامشهر میشویم، مهمان مسجدی که به پاتوق فرهنگی نوجوانهای محل تبدیل شده است. در حیاط مسجد بین هیاهوی نوجوانها میایستیم و با امام جماعت 29 ساله این مسجد، خاطرات روزهای فعالیتش در این مسجد را ورق میزنیم.
مدت زیادی از حضورتان در این مسجد نمی گذرد، اما خیلیها میگویند حال و هوای این مسجد تغییر کرده است.
بله همینطور است. وقتی من وارد این مسجد شدم، اینجا فضایی کاملا سنتی داشت و بافت بیشتر مخاطبان مسجد هم بافت بزرگسال بود. از آنجا که معتقدم فضای مسجد متعلق به همه مردم است، برای این که بتوانیم مسجد را از این فضای سنتی خارج کنیم و به فضایی جدید و بانشاط همراه با نوجوانان و جوانان منطقه برسیم، باید انگیزههای زیادی را در این گروه سنتی ایجاد میکردیم. کار تقریبا زمانبری بود و حدود 5 ماه زمینه سازی این جذب طول کشید. بعد از این مدت، ما وارد مدرسه هم شدیم و با ارتباط خوبی که با دانش آموزان مدرسه برقرار کردیم، توانستیم 250 نوجوان را جذب مسجد کنیم.
جذب 250 نوجوان کار راحتی نیست، چطور این کار را انجام دادید؟
از همان شروع فعالیت، حلقههای تربیتی مختلفی در مسجد تشکیل دادیم. درحال حاضر هر 20 نوجوان دریکی از این حلقهها سازماندهی شدهاند و زیرمجموعه یک سرگروه که عموما از طلبهها یا دانشجوهای موفق دانشگاه هستند فعالیت میکنند. درحال حاضر بچهها هفتهای دو الی سه بار در مسجد حضور دارند، اما ارتباطشان با مسجد در روزهای تعطیل هم ادامه دارد و آنها را به اردوهای مختلف میبریم.
سرگروهها را چطور انتخاب میکنید؟
آنها را خودم انتخاب میکنم، برای این انتخاب هم معیارهایی وجود دارد. مثل این که خودشان عامل به آداب اسلامی و متخلق به اخلاق اسلامی باشند. خودشان در دامان مسجد تربیت شده باشند، تحصیلات خوبی داشته باشند، از سطح تحصیلات خوبی بهره داشته باشند که در نهایت معمولا از بین دانشجوها و طلبههای خوب خود منطقه این سرگروهها انتخاب میشوند.
برای جذب نوجوانها چه تمهیداتی به کار بردید؟
برای جذب این گروه سنی به مسجد باید روی علائق آنها تمرکز کنیم و در نهایت سعی کنیم محیط مسجد را برای آنها به محیطی جذاب تبدیل کنیم. ما برای این کار از ابزارهای مختلفی استفاده کردیم مثل اردو و برنامههای مختلفی که در اردوها اجرا میشوند. یا حتی از طریق همین فضای مجازی البته با استفاده درست و مناسب. ببینید بعضا هستند افرادی که فکر میکنند اگر بخواهند نوجوان و جوان به محیط مسجد جذب کنند، باید حتما از طریق جلسات دینی و... وارد شوند. اما به عقیده من راه بهتری هم هست. تجربه به من نشان داده در قدم اول باید نوجوانها را با این فضا آشنا کرد وقتی بچهها خودشان جذب فضای مسجد شدند، با شور و علاقه در برنامههای مذهبی دیگر هم شرکت میکنند. البته نحوه برخورد با نوجوانها هم خیلی مهم است، به همین دلیل سرگروههای ما ارتباط بسیار خوبی با بچهها برقرار میکنند و این رابطه خوب عامل موثری بوده برای جذب آنها به مسجد. من معتقدم برای ارتباط با نوجوانان فقط باید به زبان خودشان با آنها صحبت کنیم.
سن نوجوانی سن کسب علم و دانش است، برای این هدف هم برنامهای ریختهاید؟
تا جایی که امکاناتمان اجازه بدهد به این مهم هم میپردازیم. برای مثال در ایام امتحانات از یک ماه قبل از شروع امتحانها، واحد علمی ـ تحصیلی مسجد فعال میشود. ما از دانشجوهای نخبه دانشگاه، از اساتید و معلمان نمونه منطقه دعوت میکنیم تا در این کلاسهای تقویتی به بچهها برای پیشرفت در درسهایشان کمک کنند.
شما در ابتدای صحبتهایتان گفتید وقتی وارد مسجد شدید، اینجا فضایی کاملا سنتی داشت، اصلا چه نیازی دیدید به این که مسجد را از آن فضای سنتی خارج کنید؟
ببینید دشمن هدف اصلیاش را در تخریب بنیانهای فکری نوجوانان متمرکز کرده است. اگر نگاه بکنید میبینید شبکههای متعددی در زمینه کودک و نوجوان فعال کرده، بهخصوص در فضای مجازی. به همین واسطه، آسیبهای اخلاقی و فکری زیادی هم سر راه نوجوانان قرار گرفته است. به همین خاطر، من وظیفه خودم دیدم از همین زاویه به قضیه وارد شوم و نوجوانها و جوانها را به مسجد جذب کنم. هدفم هم دادن تفکر مسجدی به بچههاست. این که بیاییم تفکر اسلامی و دینی را در قالب بحثهای تربیتی مطرح کنیم تا بتوانیم نوجوانها را در برابر حملات برنامهریزی شده دشمن ایمن کنیم.
این تفکر مسجدی به چه معناست؟
تفکر مسجدی همان تربیت دینی است، چیزی جدای دین نیست. همان چیزی است که با معیارهای دینی هماهنگی دارد. خروجی تفکر مسجدی، انسانی است که با آداب دینی مودب شده و پایبند قواعد و اصول دین است.
چطور نوجوانها را برای این منظور و اشاعه فرهنگ مسجدی انتخاب کردید؟
یکی از علتهای اصلی این است که من خودم از مسجد و همین هیاتها، جذب حوزه علمیه و طلبگی شدم. حتی بعد از این که وارد حوزه شدم، ارتباطم را با مسجد و هیات قطع نکردم. سال اول طلبگی فرمانده پایگاه بسیج بودم و همین کار را در آنجا هم انجام میدادم. کلا به کار با جوانها و نوجوانها علاقه دارم. خودم هم جوانم و فکر میکنم ارتباط خیلی خوبی این میان برقرار میشود و هر دوطرف حرف همدیگر را بهتر میفهمیم. اعتقادم هم این است که باید به جوانها بها داد. حدیثی از امام صادق(ع) هم که همیشه الگوی من است، میفرماید: « عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلی کُلِّ خَیرٍ» جوانان را دریاب، زیرا که آنان سریعتر به کارهای خیر روی میآورند. همین مساله باعث شده در تبلیغ دین اول سراغ جوانترها بروم.
گفتید خودتان هم از طریق مسجد جذب طلبگی شدهاید، حتما ارتباط خوبی با مسجد محلتان داشتید.
بله دقیقا. آن موقع من در برنامههای مختلف یکی از مسجدهای رباط کریم همیشه شرکت میکردم، دراین مسجد دوست طلبهای داشتم، اولین بار ایشان من را دعوت به طلبگی کردند. من هم در این باره تحقیق کردم. آن موقع سال اول دبیرستان بودم حدودا 14 - 15ساله.
چطور به این نتیجه رسیدید که این راه را انتخاب کنید؟
قبل از این که این راه را انتخاب بکنم تحقیقات زیادی انجام دادم. وقتی وارد حوزه شدم و دیدم طلبهها مشغول مطالعه و مباحثه هستند، از این فضا خوشم آمد. به نظرم این فضا هم از نظر عاطفی جذابیت داشت و هم از نظر منطقی و عقلی. احساس کردم فضای حوزه هم از نظر معنویت نسبت به جاهای دیگر برتری دارد و هم از نظر علمی. همان روزها با طلبههای زیادی هم صحبت کردم و بالاخره وقتی سال اول دبیرستان را تمام کردم، تصمیمم را گرفتم. در آزمون ورودی شرکت کردم و قبول شدم. الحمدالله خیلی هم راضی هستم.
واکنش خانواده در برابر این تصمیم شما چه بود؟
از تصمیم من استقبال کردند. بعد از من یکی ازخواهرانم هم طلبه شد و با یک روحانی ازدواج کرد. امسال هم یکی از برادرهایم طلبه میشوند.
فکر میکنید سبک زندگی شما و اعضای خانوادهتان به عنوان طلبه، با سبک زندگی مردم معمولی متفاوت است؟
نه تفاوت زیادی با سبک زندگی مردم عادی ندارد. شاید اختلافهایی در برخی عرفیات و محدودیتها وجود داشته باشد که این هم نسبت به لباسی است که میپوشند، نسبت به جایگاهی است که دارند. اما در کل آنها هم مثل بقیه انسانها نسبت به حلال و حرام خدا باید مقید باشند. تفاوت در این است که خود طلبهها منادی اسلام هستند. یعنی باید دقت بیشتری نسبت به زندگی شان و نسبت به مسیری که در آن قدم میزنند داشته باشند.
شما در این سالها با نوجوانهای زیادی برخورد داشتید، آنها به درخواست شما برای ورود به مسجد چه واکنشی نشان میدادند؟
خوشبختانه همیشه واکنش مثبت بوده است. ما نوجوانهای زیادی داشتیم که دچار آسیبهای اخلاقی بودند، یا حتی به مسیرهای نادرستی قدم گذاشته بودند، اما از وقتی با فضای مسجد آشنا شدند، تغییر مسیر دادند. بارها من این جمله را از زبانشان شنیده ام که ما مسجدی ندیده ایم که این جوری باشد. همین رمز موفقیت ماست. حتی بعضیها اعتراف میکردند که اگر شما در مسیر ما قرار نمی گرفتید معلوم نبود که مسیر حرکت ما به چه سمتی میرفت.
واحد خواهران را هم فعال میکنیم
برای جذب دختران نوجوان و جوان به مسجد هم تمهیداتی اندیشیدهایم. درهمین رابطه همسرم مدتی است که فعالیتش را در مسجد شروع کرده و در کارهای فرهنگی هم با واحد فرهنگی مسجد ارتباط خوبی دارد. در همین زمینه بنا داریم که واحد خواهران را هم در مسجد فعال کنیم و به این ترتیب مسجد را محل تربیت خواهران نوجوان و جوان قرار دهیم. جالب اینجاست که شرط ازدواج ما همین همراهی با فعالیت های مختلف در مسجد بود و ایشان هم قبول کردند. ایشان وقت زیادی برای مطالعه و برنامه ریزی درباره برنامههای مختلف مسجد می گذارند.
مینا مولایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد