به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مشرق شاید بحث فساد در سینمای ایران بیش از بیست سال است که دارد به انحاء مختلف و هربار توسط فلان بازیگر آسیبدیده و فلان چهره کلافه شده مطرح میشود و هر بار ابتدا موجی از همراهی را درپی دارد و چند هنرمند دیگر با او همراه میشوند و به فاصلهای کوتاه همه یکی یکی عقبنشینی میکنند و اینکه منظورشان بد رسانده شده و ...بعد هم مخالفان آنها وارد گود میشوند و با فضاسازی درباره اینکه چرا به پیکر سینما آسیب میزنید و مگر در بقیه جاها فساد نیست و چرا به سینما پیله میکنید و ...دوباره تمام صداها را خفه میکنند تا دوباره همان خطرها و آسیبها و دلهرهها روی سر چندین و چند بازیگری باشد که دلشان نمیخواهد برای سینما اخلاق و شرفشان را از دست بدهند. جریانی که شاید مهمترینش در سال 91 شکل گرفت و حقایق تلخی توسط بازیگرانی ازجمله پرستو صالحی، ماهایا پطروسیان، امین تارخ، مجید مظفری و ...مطرح شد که البته به سرعت توسط نهادها و دستگاههایی که موظف بودند فساد سینما را مخفی کنند، در نطفه خفه شد. میتوان مدعی شد که اهالی سینما نهتنها بدون حامی و مظلوم نیستند که ازقضا سینما یکی از حوزههایی است که به محض آنکه یکی بگوید بالای چشمشان ابروست مدعی اعاده حیثیت و حفظ آبرو و حتی شلاق میشوند. این بدان معنیست که اگر کسی بخواهد به آنها ظلمی روادارد چندین دستگاه برای رسیدگی به مشکلات آنها وجود دارد و همگی کمربند سفت میکنند به حمایت از سینما و سینماگران.
چرا فساد سینماگران، بیشتر دیده میشود؟
اما با این اوصاف چرا همچنان مشکلات اهالی سینما بیش از همه دیده میشود؟ چرا فساد و خصوصا فساد اخلاقی در سینما، بیشتر از بقیه حوزهها به چشم میآید؟ بیشتر از ورزش و سیاست و اقتصاد و حتی نمایش و موسیقی و .... چرا تا یکی از فساد در سینما حرف بزند صدایش در نطفه خاموش میشود؟ با یک واکاوی و آسیب شناسی ساده میتوان به جواب این سوال رسید.
سلبریتیهایی که دیده میشوند
نهتنها در کشور ما که در همه جای دنیا دوست دارند درباره چهره های سینمایی و تلویزیونی چیزهای مختلفی بدانند، از ارتباطاط آنها باخبر شوند و بدانند که فلانی ازدواج کرده و آن یکی جدا شدهاست. این قبیل گرایشات پیش از انقلاب هم تا بخواهید بوده است. حالا هم طبیعیست که سینما بیش از همه بخشها در معرض دید است. چون بازیگرانش بیش از همه دیده میشوند. بیش از همه شناخته میشوند و مردم آنها را دوست دارند. پس دلشان میخواهد بدانند میان آنها چه میگذرد. دوست دارند درباره آنها بدانند و خبری را که فهمیدهاند به بقیه بگویند. اما از اینجا به بعد حکایت کشور ما که زیربنای اسلامی دارد و با انقلاب اسلامی احیا شده است، با بقیه کشورها و حتی با زمان طاغوت متفاوت است. مردم طبیعیست که دلشان میخواهد از چهره ها و سینماگران بیشتر بدانند اما آیا در این کشور هر روابطی آزاد است؟
اینجا آمریکا نیست
در اروپا و آمریکا هر رابطه ای آزاد است. مسائل جنسی نه تنها برایشان کنترل شده نیست که از افسارگسیختگی آن برای سود بردن بیشتر استفاده میکنند. با این اوصاف طبیعیست که چهره ها خود، از پخش خبر انواع روابطشان با یکدیگر بهعنوان عاملی برای همیشه در بورس بودن یا ازیاد نرفتن استفاده میکنند. یعنی اتفاقا تا اندازه ای بدشان هم نمیاید که در بازه های زمانی مختلف، به واسطه سرک کشیدن رسانه ها در زندگی خصوصی آنها سر زبان بیفتند. در این جوامع هر رابطه ای میتواند مجاز باشد و یا حداکثر بعضی روابط و خیانتها صرفا از سوی بعضی از مردم نکوهش میشود.
پیش از انقلاب هم که روابط نامشروع چهره ها با یکدیگراصلا نه تنها زشت نبود که هر رابطه ای از سوی چهره های آن زمان برایشان ارزش بود و میتوانست جایگاهشان را بالاتر ببرد.
این روابط پس از انقلاب تاحدودی اصلاح شد و این اصلاح تا حدود یک دهه قبل هم ادامه داشت. یعنی هنرمندان و سینماگران چون میدانستند که الگوی مردم و محبوب آنها هستند، در روابط شخصیشان مطابق با قوانین اسلامی کشور رفتار میکردند.
با روی کار آمدن بعضی گرایشات متمایل به سرمایهداری و متمایل به آمریکا و غرب، یکباره عدهای تلاش کردند تا جای ارزش و ضد ارزش را عوض کردند. تلاش کردند تا از بازیگران طاغوت دوباره قهرمان بسازند و روابط و ارتباطات غیرشرعی را عادی سازی کنند و از سوی دیگر عیب گرفتن به این روابط ناسالم را نکوهش کنند.
تا پیش از اصلاحات،اهالی سینما پذیرفته بودند که باید قواعد شرعی و عرفی را در کارشان رعایت کنند. باید در محدوده سینما به قواعد این کشور پایبند باشند. ازسوی دیگر چون مردم و رسانه ها خواه ناخواه بهواسطه علاقه مردم، در زندگی آنها سرک میکشند،باید در زندگی شخصی و خصوصی هم پایبند قواعد شرعی و عرفی باشند.
روابط الگوهای مردم به هیچکس ربطی ندارد؟
از حوالی 15-16 سال پیش، یکباره اوضاع فرهنگ و هنر تغییر محسوسی کرد. جای دزد و پلیس عوض شد. بعضی مسولان سینمایی شروع به جا انداختن این موضوع کردند که روابط خصوصی درون سینمایی چهرهها -چه شرعی و چه غیر شرعی-به هیچکس ربطی ندارد. به شدت با کسانی که حتی درباره اوضاع داخلی سینما مینوشتند یا میگفتند برخورد میکردند و این اوضاع تا آنجا رسید که بی حجاب و با لباس زننده در جشنواره های خارجی حاضر شوند و باز، با برچسب "روابط درون سینما" و " به هیچکس ربطی ندارد" چهره بدی از کشور شهید داده و انقلاب کرده ایران نشان دهند.
آرام آرام با این تمهید دایره روابط خصوصی بعضی سینماگران افسارگسیخته شد. گویی آنها در کشور دیگری زندگی میکردند. به حجاب اعتقادی نداشتند. در مهمانی ها و ارتباطات آنها تماس محرم و نامحرم هیچ اهمیتی نداشت. ازدواج سفید که در واقع همان زندگی غیرقانونی و شکلی از زناکردن است میان آنها رواج یافت. لباسهایی در دورهمی ها میپوشیدند که ساپورتهای بدن نما پیش آنها چیزی نبود و موارد دیگری شبیه این.
با این اوصاف، سینما دو لایه پیدا کرد. لایه رویی که متناسب با قواعد و شرایط کشور بود و لایی درونی و مخفی که منطبق با قواعد اروپا و آمریکا بود.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد