
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جامجم، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه برج میلاد به عنوان کاخ اهالی رسانه جشنواره فیلم فجر، دمای زیر صفر را تجربه کرد؛ البته منظور بیشتر برودت فیلمهای سینمایی به نمایش درآمده در مهمترین رویداد سینمایی ایران است. هیچ فیلمی نتوانست نویسندگان، منتقدان، خبرنگاران و حتی هنرمندان حاضر در سالن مرکز همایشهای برج میلاد را به اشتراک سر ذوق بیاورد و شور و حرارت خاصی را در آنها ایجاد کند. در واقع ممکن است در این روزهای برگزاری تا اینجا فیلمهایی بوده که نقد و نظرات مثبتی را به همراه داشته، اما این رضایت و خوشایندی فقط مربوط به عدهای بود و همین فیلمها شوقی را در افراد دیگر به وجود نیاورد.
البته این وضعیت دستکم تا لحظه نوشتن این گزارش در میانههای روز ششم و در برج میلاد پابرجا بود و هنوز امیدواریهایی درباره فیلمهایی چون«خوب بد جلف» ساخته پیمان قاسمخانی، «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «پشت دیوار سکوت» ساخته مسعود جعفری جوزانی وجود داشت که قرار بود پس از نوشتن این متن، به نمایش درآیند. اما حتی برخی دوستان صاحب نظر و دیگر تماشاگران که این فیلمها و دیگر آثار را در سینماها دیدهاند، درباره موفقیت و شایستگی آنها متفقالقول نیستند.
متوسطِ رو به پایین
اگر از فیلمهای مستند که در ساعت پرت و مهجور 13 و 30 دقیقه به نمایش در میآیند و هنوز وجود این بخش در یک جشنواره عموما داستانی، جای سوال و بحث و بررسی دارد، صرف نظر کنیم، مروری اجمالی داریم به فیلمهای سودای سیمرغ (بخش مسابقه) و چشمانداز سینمای ایران (بخش غیررقابتی) که نمایش آنها از ساعت 15 و 30 دقیقه روز دهم بهمن در کاخ رسانه آغاز شده و هرشب با سئانس 23 تا حدود یک بامداد به پایان میرسد.
«خانه دیگری» ساخته بهنوش صادقی، شروع خوبی برای جشنواره نبود و در مجموع با همه تلاشهای صورت گرفته در جذب تماشاگر، ناتوان ظاهر شد. اما ویژگی فرامتنی مهمی داشت که ما آن را در روز اول جدی نگرفتیم و حالا هرچه از جشنواره سی و پنجم میگذرد و به روزهای پایانی نزدیک میشویم، آن را درک میکنیم. این فیلم متوسط رو به پایین، پیشقراول آثار مشابه دیگری بود که در راه بودند و ما آنموقع نمیدانستیم یا به عبارت دیگر با خوشبینی و خوشخیالی همیشگی و هرساله نسبت به جشنواره فیلم فجر نمیخواستیم آن را باور کنیم. اما در ادامه دیدیم که با یکی از بدترین و ناامیدکنندهترین دورههای این جشنواره معتبر و باسابقه روبهروییم.
«ایتالیا ایتالیا» رنگ و لعاب خوبی دارد و فرمالیستی پیش میرود و تا اندازهای خوشایند نگارنده هم است، اما فیلم همهپسندی نیست و در نگاهی کارشناسانه میتوان ایراداتی به آن وارد کرد. این فرمگرایی و توجه بیش از حد بهظاهر، اشکالی است که در بیشتر فیلمهای این دوره به چشم میآید و فیلمسازان به جای اینکه قصهای مبتنی بر باطن جذاب روایت کنند، به پیرایههای بیرونی متوسل میشوند. مثل فیلم انزوا که گرچه سعی میکند قصهای جذاب و سرراست روایت کند، اما باز اسیر بازیگوشیهای بیهوده و بیکاربرد تصویری میشود. شاید تا اینجا و میان آثاری که من دیدهام، «نگار» ساخته رامبد جوان توانسته باشد تناسبی نسبی میان این فرمگرایی با مفاهیم موردنظر فیلم، برقرار کند. هرچند پیرو چیزی که در بالا نوشتم، این نظر شخصی من است و اتفاقا نگار، مخالفان جدی هم دارد و باز فیلمی نیست که همه واحد و یکصدا آن را دوست داشته باشند.
اِو (خانه) ساخته اصغر یوسفینژاد، نقدهای مثبتی از طرف برخی منتقدان داشت، اما ذات آن هنر و تجربه است و نمیتوان به عنوان یک فیلم شاخص داستانی و قصه گو در جشنواره فجر و بعد اکران عمومی روی آن حساب باز کرد. همینطور «کوپال» ساخته کاظم ملایی که آن هم فضای خاصی دارد و اتحادی میان تماشاگران آن در دوست داشتن وجود ندارد.
آزاد به قید شرط، چراغهای ناتمام، دریاچه ماهی و ماه گرفتگی هم اگر از عنوان ضعیف برای آنها استفاده نکنیم، در دسته همان فیلمهای متوسط رو به پایین جا میگیرند. سوفی و دیوانه و دعوتنامه هم اکثرا با نقد و نظرهای منفی مواجه شدند و جالب اینکه تقریبا اتفاق نظر هم در این زمینه وجود داشت. آثاری که برخی مخاطبان در سینمای رسانه، نتوانستند در مقابل آنها ایستادگی کنند و در برخی جاها جلوی نارضایتی خود را بگیرند.
شماره 17 سهیلا، تابستان داغ، ماجان، آباجان، فِراری، بدون تاریخ بدون امضا و مادری، فیلمهایی بودند که در این چند روز و در سینمای رسانه طرفدارانی داشتند، اما به همان نسبت هم با نقد و نظر مخالف روبهرو شدند.
میماند فیلم ویلاییها اولین ساخته منیر قیدی (منشی صحنه باسابقه سینما) که تقریبا موردتوجه بیشتر اهالی رسانه و هنرمندان قرار گرفت و در این چند روز در اظهارنظرات مکتوب و شفاهی از آن قدردانی میشود. شاید مهمترین اظهارنظر از آنِ مسعود فراستی باشد که اعلام کرد این فیلم ارزش دیدن را دارد؛ اتفاقی که بندرت میافتد و فراستی به عنوان منتقدی سختگیر و بدبین، کمتر پیش میآید از فیلمی تعریف کند. با این حال دیده شدن ویلایی ها، بیش از کیفیت خودش به خاطر ضعف مفرط دیگر فیلمها و متوسطالحال بودن این دوره جشنواره فیلم فجر است. ویلاییها گرچه به دلیل موضوع و مضمون دفاع مقدسی و ساختار استانداردش واجد ارزش است، اما فیلم کاملی نیست و ضعفهایی دارد که آن را درنهایت در سطح فیلمی متوسط رو به بالا نگه میدارد. فیلم باوجود سعید ملکان به عنوان تهیهکننده، قابلیت تبدیل شدن به ابد و یک روزِ جنگی را داشت، اما این اتفاق برای آن نمیافتد. البته نامزدی فیلم حتی با همین وضع در برخی رشتههای مسابقه محتمل است و اگر فیلم دیگری، وسط این متوسطها قد علم نکند، هیچ بعید نیست که بخت اصلی دریافت جایزه بهترین فیلم هم باشد.
جشنوارهای متوسط
یکی از نکات جالب توجه و البته تاسف بار سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر این است که تا اینجا، دستکم در میان فیلمهای به نمایش درآمده در برج میلاد، با هیچ بازی چشمگیری از سوی بازیگران نام آشنا روبهرو نشدیم که به وجد بیاییم و در همان لحظات تماشا و در ذهنمان، یک سیمرغ بلورین را برای او متصور باشیم و کنار بگذاریم. بازیهای خوب البته کم نبوده؛ مثل حامد کمیلی و سارا بهرامی در ایتالیا ایتالیا، زهرا داوودنژاد در شماره 17 سهیلا، نگار جواهریان در نگار، ترلان پروانه و محسن تنابنده در فراری، امیرعلی دانایی و جمشید هاشم پور در انزوا، فاطمه معتمدآریا در آباجان و ثریا قاسمی در ویلاییها، اما هیچ بازیگری نتوانسته توقع و انتظارات را به همان شکل متحد و مشترک برآورده کند. به هرحال آنچه مسلم است و فارغ از کیفیت، در مراسم اختتامیه به هرحال بازیگران عزیزی به عنوان بهترین انتخاب میشوند، اما ضمن تبریک پیشاپیش بدانند و آگاه باشند که در چه دوره متوسطی از هر نظر، این موفقیت را به دست میآورند.
خسته نباشید واقعا!
راستش آدم وقتی این فیلمهای متوسط و متوسطِ رو به پایین را میبیند، هم نسبت به اکران سال آینده کمی ناامید و بدبین میشود و هم یک خسته نباشید جانانه نثار اعضای محترم هیات انتخاب میکند! البته میدانیم که هر انتخابی، مشمول حرف و حدیث و نیش و کنایه رسانهای میشود و قرار هم نیست هر فیلمی که فرم شرکت در جشنواره فجر را پر میکند، وارد این رویداد شود، اما اجازه بدهید که ما با دیدن این فیلمها، سوالاتی اساسی از هیات انتخاب در ذهنمان نقش ببندد و مثلا بپرسیم ملاک و معیار انتخاب این آثار ضعیف و متوسطالحال چه بود و واقعا آیا اینها از برخی فیلمهای دیگری که شما آنها را نپسندیدید، بهتر بودند؟! و اگر جواب این باشد که داشتههای سینمایی ما همینها هستند و بهترین گزینهها برای حضور در جشنواره انتخاب شدهاند، بفرمایید فاتحهای نثار سینمای ایران کنیم!
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با دبیری محمد حیدری تا پایان هفته ادامه دارد و ما همچنان منتظریم فیلمهایی پیدا شوند و این سطح متوسطالحالی را به وضعیتی بهتر ارتقا دهند.
دورههای باصفا یادش بخیر
سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، حتی ایستاده در غبار و ابد و یک روز هم ندارد، چه برسد به فیلمهایی مثل بچههای آسمان، آژانس شیشهای، من ترانه 15 سال دارم و جدایی نادر از سیمین. ابهت و اهمیت هر دوره جشنواره به فیلمهای شاخص و نامهای بزرگش است. حالا که به میانه راه این دوره رسیدهایم و بیشتر آثار به نمایش درآمدهاند، به نظر میرسد جشنواره امسال فیلم فجر، بدون فیلم خیلی مهم و ماندگار باشد که همه (یا دستکم بیشتر تماشاگران) یکصدا آن را دوست داشته باشند.
علی رستگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد