جام جم سرا: هنوز از خواب بعدازظهر بیدار نشده بود که یکی از دوستانم به دیدنم آمد. آرام صدایش کردم: «پسرم، پاشو دیگه مهمون داریم، خاله اومده خونمون». تا جلوی در اتاق آمد و دوباره برگشت،. نیم ساعتی گذشت، رفتم ببینم چه میکند که دیدم روی تخت نشسته و آرام گریه میکند.