معاون عملیات اورژانس تهران خبر داد

نجات زن کوهنورد از زیر بهمن +عکس

2 پسر جوان هنگام بازگشت از ماموریت زیر بهمن جان باختند

جان‌باختن تلخ 2 سیم‌بان در سکوت +عکس

چند ساعت بیشتر به مراسم خواستگاری پیام نمانده بود که ناگهان ماموریت مهمی پیش آمد. برف شدیدی که از دو سه روز پیش ارتفاعات کردستان را سفیدپوش کرده بود، حادثه‌ای مرگبار برای پیام محمدی و داریوش شکری دو سیم‌بان 20 و 21 ساله روستای چشمیدر سروآباد رقم زد.
کد خبر: ۱۰۰۰۰۷۲
جان‌باختن تلخ 2 سیم‌بان در سکوت +عکس

کولاک بی وقفه باعث شده بود تا برق چندین آبادی از جمله پاسگاه ژالانه در نزدیکی مرز ایران و عراق قطع شود.

دو سیم‌بان جوان فهمیده بودند که اشکال کار از تیر چراغ برق بالای کوه است، اما نصف جاده زیر چهار متر بهمن محو شده بود و آنها باید مسافت 200 متری را با پای پیاده ‌روی برف‌ها طی می‌کردند تا به تیر برق برسند.

آنها خطر را به جان خریدند و مشکل برق را رفع کردند، اما درست زمانی که 450 خانوار در روستاهای اطراف از شوق روشنایی دوباره لبخند می‌زدند، برف زیر پای پیام و داریوش به حرکت درآمد و حجم سهمگین بهمن در عرض چند ثانیه آنها را به درون خود کشید.

نیروهای راهداری با کمک مردم پس از سه ساعت جست‌وجو، پیکر این دو سیم‌بان را از زیر حجم عظیم برف بیرون کشیدند؛ درحالی که عروس پیام انتظار او را می‌کشید و پدر و مادر داریوش چشم به راه فرزندشان بودند.

جان باختن هنگام انجام ماموریت

پیام و داریوش در همان روزهایی که بیشتر توجه‌ها به شهادت 16 آتش‌نشان پلاسکو و جان باختن چهار کولبر در بهمن سردشت بود، جان خود را از دست دادند تا خانواده‌هایشان از غریبی آنها سخن بگویند.

دایی داریوش با اشاره به این‌که پدر و مادر این دو جوان در غم از دست دادن فرزندانشان هستند، به «جام‌جم» می‌گوید: «دو سه روزی می‌شد که برف شدیدی در منطقه باریده و ارتفاعات کوهستان یکدست سفیدپوش شده بود. روز حادثه ـ صبح 11 بهمن ـ خبر رسید که برف سنگین، برق 14 آبادی اطراف اورامان از جمله سه هنگ مرزی را قطع کرده است. از پاسگاه ژالانه که فقط صد متر تا مرز عراق فاصله دارد هم با شهرداری و فرمانداری تماس گرفتند و این موضوع را تائید کردند. طرف‌های ساعت 11 ظهر، فرماندار و شهردار و دیگر نیروها برای بازدید از محل و بازکردن جاده پربرف،‌ راهی منطقه شدند. پیام و داریوش که سیم‌بان بودند هم سوار پاترول خود شدند تا بعد از بازگشایی راه، مشکل برق را حل کنند. حجم برف اما خیلی سنگین بود. سه چهار متر ارتفاع داشت و نیروها فقط توانستند نصف جاده را باز کنند. اگر قرار به رفع اتصالی برق بود، باید 200 متر روی برف پیاده می‌رفتی تا به تیر چراغ برسی. فرماندار و شهردار به دو سیم‌بان ما گفتند که شرایط خطرناک است و ما خودمان جرات نمی‌کنیم بیشتر پیشروی کنیم، اما پیام و داریوش گفتند که حاضر نیستند برق نصف خانه‌های منطقه قطع بماند. آنها باشجاعت، 200 متر روی برف پیاده‌روی کردند، به تیر برق رسیدند و مشکلش را حل کردند، اما موقع برگشتن، بهمن بالای سرشان ریزش کرد. آنها فقط 70 متر با پاترولشان فاصله داشتند که اسیر بهمن شدند. مردم دیده‌اند که آنها 50 متر روی بهمن فرار کردند، اما ناگهان بهمنی دیگر که 300 متر عرض داشت؛ از بالای سر، رویشان ریخت و آنها را زیر گرفت.» دایی داریوش که غم از دست دادن خواهرزاده‌اش لحن صدای او را اندوهناک ساخته، می‌گوید: «بلافاصله مردم به فرمانداری زنگ زدند. نیروهای راهداری که در محل بودند و سایر مردم هم با هرچه به دستشان می‌رسید و بیل و کلنگ، عملیات نجات را شروع کردند، اما بعد از سه ساعت، پیکر دو سیم‌بان جوان ما از زیر آوار برف بیرون کشیده شد.»

خانواده‌ها باور نمی‌کردند

جان باختن دو سیم‌بان جوان آنقدر ناگهانی و دردآور بود که هیچ‌کس نمی‌دانست چطور باید خبر آن را به خانواده‌هایشان بدهد. پیام محمدی، جوان 20 ساله قرار بود شب حادثه به خواستگاری دختر مورد علاقه‌اش برود. عموی او به «جام‌جم» می‌گوید: «پیکر پیام را به بیمارستان سروآباد برده بودند. همان موقع یکی از پیرمردهای فامیل در آن بیمارستان بستری بود. به بهانه این‌که پیرمرد حالش بد شده، پدر پیام را به بیمارستان بردیم، اما وقتی فهمید پسر خودش در سردخانه است، دنیا روی سرش خراب شد. مادر پیام هم چشمانش انحراف پیدا کرد.»

عموی پیام درباره شرایط دختر جوان نیز می‌گوید: «موقعی که خبر فوت را دادند، او هم در بیمارستان بود. آنقدر حالش بد شد که ما همه حال خودمان را فراموش کردیم. پیام دانشجوی کارشناسی برق دانشگاه پیام نور بود و فقط 20 سال داشت. او سه تا خواهر و یک برادر هم دارد که همه‌شان ازدواج کرده‌اند بجز خواهر ده ساله‌اش. پیام خرجی این خواهر و پدر و مادرش را تامین می‌کرد. نان‌آور خانواده‌اش بود. هرو؛ خواهر ده ساله از وقتی پیام فوت کرده، به وسایلی که او برایش خریده نگاه کرده و گریه می‌کند»

خانواده داریوش نیز شرایط مشابهی دارند. آنها نیز در غم از دست دادن جوانشان هستند و تاب حرف زدن ندارند.

دایی داریوش می‌گوید: «زنگ زدند و گفتند بهمن زیرشان کرده اما سالم‌اند و با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده‌اند. ما پدر و مادرش را خبر کردیم و با هم به بیمارستان رفتیم. نمی‌توانم بگویم چه‌حالی شدند وقتی خبر فوت را شنیدند. آنها هنوز خبر فوت داریوش را باور نکرده‌اند. قرار بود تابستان دنبال عروس برایش باشند. 12ـ 10 نفر از خانواده، اطراف مادر و پدر داریوش هستیم تا آرامشان کنیم. داریوش نان‌آور خانواده بود. او دو خواهر و دو برادر دارد که همه‌شان ازدواج کرده‌اند و مسئولیت تامین هزینه زندگی پدر و مادر به‌عهده داریوش بود. خیلی به کار برق علاقه داشت. دیپلم برق داشت و وقتی پارسال سربازی‌اش تمام شد، چهارماه به شکل افتخاری در شرکت برق روستا کار کرد و بعد استخدام شد. ماهی 800 هزار تا یک میلیون تومان می‌گرفت. آن موقع که می‌خواست سیم‌بان شود، با همه ما مشورت کرده بود، نمی‌دانستیم قسمت این طور می‌شود.»

نباید فراموش شوند

پیام و داریوش نان‌آور خانواده خود بودند و چشم پدر و مادرشان به آنها بود. حالا پیکر این دو در کنار هم، در مزار روستای چشمیدر به خاک سپرده شده است. آنها بیمه بودند، اما موضوع مستمری‌شان هنوز حل نشده است. دایی داریوش می‌گوید: «امیدواریم خانواده این دو جوان فراموش نشوند. آنها سخت زندگی می‌کنند و بیمار هستند. درآمد آنچنانی هم ندارند. فرزندان آنها هنگام انجام ماموریت جان خود را از دست دادند و افتخاری برای کشور شدند. درست همان موقع که داریوش و پیام زیر بهمن ماندند و جان باختند، 500 متر آن طرف‌تر، اهالی روستا از این‌که دوباره روشنایی به خانه‌هایشان آمده، خوشحال بودند. این دو سیم‌بان ما، پلاسکویی در وسعت کوچک‌تر رقم زدند.»

فاتحه‌خوانی در حضور 8000 نفر

پیام و داریوش خاطرات شیرینی را برای اهالی روستاهای اطراف رقم زده‌اند. حضور 8000 نفر در مراسم فاتحه‌خوانی، این موضوع را ثابت می‌کند. دایی داریوش می‌گوید: «روستای ما (چشمیدر) 350 خانوار دارد و هزار متر بیشتر نمی‌شود. روز فاتحه‌خوانی نه‌تنها اهالی روستای ما بلکه از 40 آبادی دور و نزدیک دیگر هم آمده بودند تا با خانواده داغدار همدردی کنند. روستا شده بود عزا و ماتم. خیلی از مسئولان هم آمده بودند.»

او با تعریف خاطره‌ای از مراسم تشییع، حرفش را پی می‌گیرد: «در مراسم فاتحه‌خوانی و تشییع نزدیک 8000 نفر آمده بودند. در بین آنها زنی سالخورده بود که خیلی ناله و بی‌تابی می‌کرد. از او پرسیدم مادرجان، چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ گفت: «چطور گریه نکنم؟ من چند وقت پیش با هزار بدبختی پول جمع کرده و دو کیلو مرغ خریده بودم. آنها را در یخچال گذاشته بودم، اما نیمه شب، برق خانه‌ام رفت. نگران بودم مرغ‌ها خراب شوند. به داریوش زنگ زدم و کمک خواستم. او برای این‌که دل مرا نرنجاند، از خانه‌اش به روستای ما که 50 کیلومتر فاصله دارد آمد و برق خانه‌ام را وصل کرد. او می‌خواست دل مرا نرنجاند. چطور گریه نکنم؟»

عموی پیام، پسری که نشد خانواد‌ اش رخت دامادی را بر تن او ببینند هم می‌گوید: «روز تشییع خیلی شلوغ بود. تا به حال چنین جمعیتی ندیده بودم. حتی از اورامان که چندین کیلومتر با ما فاصله دارد هم آمده بودند. کل کردستان داغدار شده بود. همه از این دو جوان خاطرات خوبی داشتند. یادم می‌آید چند وقت قبل از حادثه برای کاری در ترمینال اورامان بودم. از مسافری پرسیدم آیا این دو سیمبان ما را می‌شناسی؟ کمی که سوال و جواب کردیم، گفت: «آها، همان پیام کوچولوی خودمان را می‌گویی؟ خدا می‌داند که او و داریوش، هر مشکل برقی که ما داشته باشیم، حل می‌کنند. حتی وقتی مشکل از برق خانه خودمان است و وظیفه‌ای در قبالش ندارند.»

یزدان مرادی - حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱۹
بی نام
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمتشون كنه و به خانواده هاشون صبر بده
دانیال
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
خدا رحمتشون كنه،هرچند رحمت شده هستن با اون حضور افراد در تشییع جنازشون
۸۰۰۰ نفر
من بر حسب وظیفه اشتراك گذاری كردم،امیدوارم ادای دین باشه
فرشاد
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
برای شادی روحشون دعا كنیم
نیكو
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمنشان كند .ناراحت شدم چون این دوجوان فداكار با وجود خطر كاری كردند تا دل یك عده از مردم را شاد نمایند اما دراین راه جانشان را از دست دادند واین سخت است. خداوند به خانواده عزیزشان صبر عطا نماید.مارا درغم خویش شریك بدانید
ابراهیم
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خداوند رحمتشان كند و به پدر و مادرشان صبر وتحمل اعطا كند واقعا" تحمل این مصیبت سخت است.. امیدوارم مسیولان منطقه كمك كند تا حقوق این جوانان و خانواده شان ضایع نشود . توجهداشته باشید كه نداری بد دردی است
مددی از خلخال
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا این زحمت كشان منطقه خودشان وكشور عزیزمان را رحمت كنه وبه خانواده محترمشان صبر عنایت كنه
علیرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمت شون كنه
امیدوارم كه دولت ومسئولین خانواده های این عزیزان را فراموش نكند
چون این عزیزان میتوانستند مثل آن مسئولی كه میگفت جرات رفتن به جلو را ندارد ، میتوانستند شانه خالی كنند وبه پاس ایثار وبزرگوایشان قبول مسئولیت كرده وجانشان را در كار دادند
درواقع وظیفه دولت است كه به شایستگی از خانواده محترم این سیمبانان عزیز قدر دانی نموده وآنها را تنها نگذارند
سید روح الله موسوی-تكاب اذربایجان غربی
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا به خانواده این دو عزیز صبر و برای این عزیزان كه برای خدمت به این كشور كار جهادی كردن طلب امرزش و غفران الهی دارم .
مسئولین عزیز خواهش میكنم فقط به مردم خدمت كنید التماس میكنم .
ارتش سرخ
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
اشك ریختم بابت این موضوع
خدا به خانواده شون صبر بده
مسعود
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
...روحشان شاد به حق مولا...مسئولین كمی مسئولیت بپذیرند توروخدا!....سواد واطلاعاتتون در حوزه كاریتون رو افزایش بدید!!!!! كمی بیشتر دغدغه رفاه و سلامت مردم رو داشته باشید...............
زهره
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
چقدر تلخ و ناراحت كننده بود.این دونفر هم هم وطن ما بودند باید دولت مثل حادثه دیدگان پلاسكو به خانواده های این دو عزیز نیز كمك كند
هموطن
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
با سلام و درود به ارواح این دو جوان عزیز فداكار، خداوند به خانواده این دو عزیز صبر عنایت بفرماید و از مسئولین محترم استان كردستان انتظار میرود كه به مشكلات آینده خانواده این عزیزان توجه گردد.
مجید از شاهرود
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
برادران كردستانی ام همه ملت ایران را در غم خود شریك بدانید باعث افتخار مملكتند باید دولت امكانات بیشتری به كردستان مظلوم داده شود.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
یه عده زیادی از كارمندان و مدیران متاسفانه با حقوق مناسب و شیفت كاری كمتر كار میكنند و كار ارباب رجوع را به زور انجام میدهند یه عده هم مثل این دو جوان شجاع با این همه مشكلات با قلب آكنده از صافی وبه دور از ریا خدمت میكنند...
سیمین
Netherlands
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمت كند این دو جوان فدا كار را.
انشالله در اغوش خدا ارام بگیرند.
خدا به خانواده این جوانان صبر عطا فرماید.
روح اله
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
آنها برای مردم رفتند اما بیمه فكر نكنم چیزی به خانواده آنها دهد اینجاست كه اراده ملی میطلبد كه قانون باشد كه باتوجه به اینكه نان آور خانواده بودند حقوق آنها را به پدر مادرشان دهند چون بیمه دنبال این چیزها میگردد تا حقشان را بخورد
خسته دلان
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
دین اینا بر گردن مسولان و مدیران.وسلام
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمتشان كند من هم سیم بان روستایی ام همیشه با چنین شرایطی كار میكنیم با كمترین حقوق شاید مسولین انها را مقصر بدانند انها هم مثل اتش نشانان شهید باید شهید حساب شوند
محمدد
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۱
۰
۰
خدا رحمت شان كند.باتوجه به اینكه حین انجام ماموریت این اتفاق افتاده آیا شهید به حساب نمی ایند؟ مثل عزیزان ازدست رفته در پلاسكو
سهم پزشکان سهمیه‌ای

ضرورت اصلاح سهمیه‌های کنکور در گفت‌وگوی «جام‌جم»‌با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت

سهم پزشکان سهمیه‌ای

نیازمندی ها