جدال برادران روی پرده سینما

جمله «قیصر کجایی که داداشتو کشتن؟» که از زبان فرمان شنیده می‌شود، محرک اصلی قصه فیلم مشهور تاریخ سینمای ایران و یکی از ساخته‌های محبوب مسعود کیمیایی است. بعد از این و آن اتفاق قبلی یعنی مرگ خواهر قیصر و فرمان است که شخصیت اصلی از جنوب به تهران برمی‌گردد و برای انتقام خون برادر پاشنه ورمی‌کشد و سراغ برادران آب منگل می‌رود. گرچه هیچ وقت، فرمان و قیصر در فیلم با هم روبه‌رو نشدند، اما این رابطه صمیمانه و عاشقانه برادرانه در طول فیلم بخوبی احساس می‌شود.
کد خبر: ۱۰۳۳۴۹۲
جدال برادران روی پرده سینما

رابطه برادری در سینمای ایران و جهان نمونه‌های شاخص دیگری هم دارد. ما هم تصمیم گرفتیم به بهانه اکران فیلم‌های «برادرم خسرو» و «نقطه کور» که رابطه برادری در آن پررنگ است، در گزارش سینمایی امروز جام‌جم، نگاهی فهرست‌وار به این موضوع داشته باشیم، اما نکته حائزاهمیت و قابل اشاره این است که کمتر پیش می‌آید شاهد رابطه خوبی میان برادرها باشیم و عموما جدال‌های گفتاری و رفتاری بین آنهاست که به چشم می‌خورد و اتفاقا یکی از عناصر پیش‌برنده درام و قصه است. یکی از رویکردهای سینما بویژه در کشور و جامعه‌ای که خانواده نقش پررنگی در آن دارد یا دست‌کم باید این‌طور باشد، پرداختن به خانواده در قالب قصه‌های جذاب است. نمایش رابطه برادری هم یکی از انواع مهم پرداخت به این موضوع است و سینما می‌تواند در قالب داستان‌هایی جذاب، نقش تعیین‌کننده‌ای در تحکیم این ارتباط داشته باشد، هرچند به دلیل جذابیت‌های دراماتیک، سینما ترجیح می‌دهد کمتر سراغی از برادران خوب و آنهایی بگیرد که رابطه مثبتی با هم دارند و بیشتر میل به نمایش رابطه مخدوش اخوان دارد. شاید به این دلیل که اولین رابطه برادری این جهان یعنی هابیل و قابیل هم رابطه مهربانانه و عاقبت بخیری نبوده است، هرچند به نظرم حتی از نمایش گفتار و رفتار پرخاشگرانه برادران در سینما هم می‌توان، لقمان حکیم‌وار برداشت مثبت و به نفع تحکیم بنیان خانواده را نتیجه گرفت و بهتر است بگذاریم هر کار بدی که برادران در فیلم‌ها بویژه آثار سینمایی ایران در قبال هم انجام می‌دهند، همان‌جا روی پرده سینما باقی بماند و راهی به زندگی و رابطه‌های برادری ما پیدا نکند.

برادر خوب، برادر بد

ابد و یک روز، ساخته سعید روستایی یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ایران درباره رابطه برادری است. رابطه مرتضی (پیمان معادی) و محسن (نوید محمدزاده) در فیلم طوری پیش می‌رود که بتدریج نقش و جایگاه آنها نزد اعضای خانواده و بویژه خواهرها تغییر می‌کند. ابتدا تقریبا همه خانواده، به محسن فقط به عنوان برادری معتاد و بی‌مصرف نگاه می‌کنند و روی برادر بزرگ‌تر که چرخ اقتصاد خانواده را می‌چرخاند، نظر مثبتی دارند، اما محسن تلاش می‌کند واقعیت برادرش را به همه از جمله سمیه نشان دهد. نوید (مهدی قربانی)، برادر کوچک خانواده هم نقش مهمی در وجود روزنه امید در این خانه چرک و سیاه دارد.

برادر یک بیمار آلزایمری

کیومرث پوراحمد فیلم کفش‌هایم کو؟ را با نیتی خوب درباره بیماران مبتلا به آلزایمر ساخت، هرچند فیلم در اجرا به سمتی رفت که نمی‌توان از آن به عنوان بهترین کارهای این فیلمساز یاد کرد. حبیب (رضا کیانیان) یک کارخانه‌دار قدیمی است که خانواده (همسر و دخترش) سال‌هاست او را ترک کرده‌اند و به خارج رفته‌اند و او از جایی به بعد دیگر خیلی چیزها را به یاد نمی‌آورد. مجید مظفری در این فیلم نقش برادر کیانیان را بازی می‌کند، اما برادری است که چندان برادری نمی‌کند و گرچه در لحظاتی نسبت به برادر بیمارش مهربانی‌ها و دلسوزی‌هایی هم دارد، اما تلاشی برای پیوند دوباره و تحکیم زندگی برادرش نمی‌کند و حتی در جاهایی نیت سویی هم دارد.

دعوا در آن‌سوی آتش

نوذر (خسرو شجاع‌زاده) و عبدالحمید (سیامک اطلسی) در آن‌سوی آتش ساخته کیانوش عیاری، دو نفر از غریب‌ترین برادرهای تاریخ سینما هستند. نوذر که از زندان آزاد می‌شود، سراغ برادرش عبدالحمید می‌رود تا سهم خود را از فروش خانه به شرکت نفت بگیرد، اما عبدالحمید می‌گوید که هیچ پولی برای آنها باقی نمانده و این آغاز و درواقع ادامه جدال‌های دو برادر است. کشمکشی پوچ، بی‌سرانجام و مصیبت‌زده که آینه‌ای از جدال‌های رنج‌آلود برادران درگیر نزاع است، از همان‌ها که سرنوشت بعضی از آنها به صفحه حوادث روزنامه‌ها هم ختم می‌شود. دعوای بی‌برنده این دو برادر در فاصله کمی از شعله‌های آتش پالایشگاه و در میان گل و لای و در پیش چشمان مادر فلک‌زده (پروین سلیمانی) با همراهی موسیقی دانوب آبی، یکی از ماندگارترین پایان‌های فیلم‌های سینمای ایران است.

برادران گل و بلبل

در فیلم «مادر» ساخته ماندگار، اصیل و ایرانی زنده‌یاد علی حاتمی، ترکیبی از برادران و خواهران مختلف را می‌بینیم که به نوعی هرکدام نوعی از اعضای خانواده ایرانی را با خلق و خو و روحیات متفاوت نمایندگی می‌کنند. بویژه رابطه برادران، اهمیت خاصی در این فیلم دارد؛ از رابطه آمرانه برادر بزرگ‌تر، محمد ابراهیم (محمدعلی کشاورز) با برادر معلول ذهنی، غلامرضا (اکبر عبدی) تا رابطه قهرآلود محمدابراهیم با جلال‌الدین (امین تارخ) و باز رابطه دافعه‌محور محمدابراهیم با برادر ناتنی عرب، جمال (جمشید هاشم‌پور). با این حال باز این قدرت عشق و حکومت مهر مادر (رقیه چهره‌آزاد) است که برادران ناخرسند و دور از یکدیگر را به آشتی و همراهی فرامی‌خواند و آنها با لبخند و همراهی موسیقی ارسلان کامکار غبار از آغوش اخوت می‌تکانند و برادرانه به هم پناه می‌برند. این برادری و همبستگی، قابل تعمیم به پیوند برادری مردان ایرانی از نقاط مختلف این سرزمین است، با وجود تفاوت قومیتی و اختلاف‌نظرها و سلیقه‌ها.

نمکی، شیرین‌ترین برادر

رابطه نمکی، یک فرد معلول ذهنی (مهدی فخیم‌زاده) و سلیمان (حسین گیل) یکی از آن نمونه‌های خوب و دوست‌داشتنی برادرها در سینمای ایران است. سلیمان به دلیل بیکاری و فقر، همراه نمکی به شهر می‌آید و به خانه برادر دیگرشان مراد (خسرو امیرصادقی) می‌رود تا بلکه کاری پیدا کند. در این میان آزار و اذیت‌های مراد و مردم، نمکی را برآشفته می‌کند و باعث درگیری‌ها و مداخله‌های سلیمان هم می‌شود. فخیم‌زاده به عنوان کارگردان، در میان این هیاهوها، بویژه در صحنه‌های پایانی، لحظات خوب و تاثیرگذاری برای نمایش مهر برادری پیش روی تماشاگر قرار می‌دهد.

از دعوا تا آشتی

در هیاهوی آن همه ماجرای اجاره‌نشین‌ها، کمدی اجتماعی درخشان داریوش مهرجویی، از توجه به رابطه برادری هم غفلت نشده است. عباس آقا سوپرگوشت (عزت‌الله انتظامی)، مباشر نادرست و پر از دوز و کلک قصه، می‌خواهد آپارتمان قدیمی و کلنگی را که او و عده‌ای دیگر در آن ساکن هستند، تصاحب کند و در این راه حتی با برادر مهندس خودش، با بازی رضا رویگری هم سر نزاع دارد و وقتی کسی به برادر خودش هم رحم نکند ـ متاسفانه از این نمونه‌ها در واقعیت کم هم نیستندـ، دیگر وای به حال بقیه. صحنه دعوای برادرها از صحنه‌های مشهور فیلم است. البته باز در اینجا حضور مهربانانه و میانجیگرانه مادر (حمیده خیرآبادی) است که پسرانش را به آشتی و صلح دعوت می‌کند.

هر دو برادرم خسرو!

نکته جالب درباره دو فیلمی که این روزها با موضوع برادری در سینماها اکران می‌شود، این است که کاراکترهای اصلی دو فیلم اسم خسرو دارند. در برادرم خسرو ساخته احسان بیگلری، خسرو (شهاب حسینی)، فردی مبتلا به بیماری اختلال دوقطبی است که بناچار باید مدتی را در خانه برادر دندانپزشک و منضبطش، ناصر (ناصر هاشمی) سر کند. این همجواری باعث بروز دردسرهایی می‌شود و بتدریج مرز سلامت و بیماری را جابه‌جا می‌کند. در نقطه کور هم خسرو (محمدرضا فروتن) نقش فردی را بازی می‌کند که پس از روزهایی طولانی از محل کارش به خانه برمی‌گردد، اما نسبت به همسرش تردیدهایی دارد. محسن کیایی در این فیلم نقش برادر فروتن را بازی می‌کند و سعی می‌کند با وجود بحران مالی در زندگی خودش، با روحیه شوخ و شنگش سهمی در کاستن تنش زندگی مشترک برادرش داشته باشد.

علی رستگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها