بهگزارش جامجمآنلاین حدود 16 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) گذشته بود و گروههای مسلح چپ، همچنان به اقدامات خشن خود علیه انقلاب ادامه میدادند. هرچند در مبارزه با رژیم ستمشاهی گروههای چپ و چریک مانند فدائیان خلق و سازمان مجاهدین خلق نیز با روشهای خاص خود مشارکت داشتند، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی آنها بهدنبال حذف رقبا به شیوهای مسلحانه و سلبی بودند تا بتوانند خود را تنها مدعی انقلاب ایران معرفی کنند. اما انسجام مردمی و فقدان حمایت افکار عمومی از این گروهها، در کنار تیزهوشی پیروان امام خمینی (ره) مانع اصلی در زیاده خواهی های منافقین شد .
درنتیجه این گروهها برای انتقام دست به اقداماتی دیگر زدند. آنها گمان میکردند با شهادت و ترور مقامات میتوانند، نظام اسلامی را از درون ویران سازند و شرایط برای بهدست گرفتن قدرت توسط آنها مهیا شود. از این رو ترور مقامات و شخصیت های انقلابی وارد فاز جدیدی شد که نتیجهاش شهادت صدها تن از مقامات ارشد نظام بود.
روزهای قبل از حادثه
تنها یک روز قبل از حادثه هفتم تیر، آیتالله خامنه ای، امام جمعه وقت تهران و نماینده امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع، در مسجد ابوذر توسط رهروان فرقان که بازمانده گروه فرقان بودند، ترور شد ،اما این ترور نافرجام بود. این حادثه با بهکارگیری بمبی در ضبط صوت در کنار میز سخنرانی آیتالله خامنهای تعبیه شده بود، صورت گرفت. پیش از این نیز در 4 خرداد 1358، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس در منزلاش توسط همین گروه مورد سوءقصد قرارگرفت. اما در یکی از سوءقصدهای موفق توسط گروه فرقان، شیخ مرتضی مطهری، عالم برجسته انقلاب در 12 اردیبهشت 1358 به شهادت رسید. این حوادث غمبار همزمان با بحران تسخیر لانه جاسوسی و جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، کشور را در موقعیت حساس و بغرنجی قرار داده بود که هرگونه اشتباهی میتوانست به سقوط جمهوری اسلامی و حتی تجزیه کشور بیانجامد.
عزل بنیصدر با اکثریت آرا
خرداد 1360 یکی از ماههای پرحادثه پس از انقلاب بود. به فرمان امام خمینی(ره)، بنیصدر از فرماندهی کل قوا خلع شد و عزل رئیس جمهور در دستور کار مجلس شورای اسلامی نیز قرار گرفت. اتحاد بنیصدر با مجاهدین خلق زمینه را برای آشوبهای خیابانی و تلاش برای ساقط کردن نظام فراهم آورد. در ۲۶ خرداد ۱۳۶۰، دو فوریت طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای ارزیابی کفایت سیاسی رئیسجمهور وقت (ابوالحسن بنیصدر) در مجلس به تصویب رسید. طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت و پس از پنج روز با رای اکثریت نمایندگان عدم کفایت ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری تصویب شد.
عزل و برکناری ابولحسن بنیصدر باعث تظاهرات و شورش روزهای 30 و 31 خرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق و حامیان آنها، گروهکهای پیکار و رنجبران و اقلیت فدایی در خیابانهای تهران شد. در این دو روز، مجاهدین به درگیری با پلیس و نیروهای امنیتی پرداختند. چند روز پیش از ۳۰ خرداد نیز، اسدالله لاجوردی دستور بازداشت مسعود رجوی و موسی خیابانی را صادر کرده بود؛ ولی نیروهای امنیتی نتوانسته بودند مخفیگاه وی را شناسایی کنند و وی همچنان رهبری مجاهدین تحتامر را بر عهده داشت و با دادن بیانیههایی اعلام موضع میکرد. در همان روز نیز این سازمان با انتشار بیانیهای ورود به فاز مبارزه مسلحانه با حکومت جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. اعلام رسمی مبارزه مسلحانه مجاهدین که با عنوان منافقین شناخته میشدند، هشداری جدی بود که احتمال خرابکاری های بزرگ توسط آنها را بالابرد. با اینحال به نظر میرسد سازماندهی قوی سازمان منافقین و نفوذ نیروهای آن در داخل مجموعههای حکومتی مانع شناسایی و برخورد یکپارچه علیه آنها شد که در نهایت به ترور مقامات برجسته نظام ختم گردید.
روایت شاهدان عینی از حادثه
روایتهای مختلف اما تقریبا یکپارچهای از انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در خیابان سرچشمه تهران وجود دارند. روزنامه کیهان در شماره روز بعد از حادثه اینگونه به شرح واقعه می پردازد:
"حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد، که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید. صدها نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانسها بیامان در رفت و آمد بودند، یکی از شاهدان عینی انفجار که شدیداً میگریست گفت: آقایان دکتر باهنر، نبوی، محمد هاشمی، میرسلیم، چند لحظه قبل از انفجار بمب سالن را ترک کردند. در این لحظه بسیاری از مردم در جستجوی آیتالله بهشتی بودند و یکی از پاسداران گفت که آخرین بار ایشان و حجتالاسلام محمد منتظری را در مقابل سالن دیده است، لیکن نیم ساعت بعد گفته او نیز به شهادت رسیده است."
در روز هفتم تیرماه 1360، مقرر شدهبود تا جلسهای با حضور اعضای اصلی حزب حول موضوعات تورم و انتخابات ریاست جمهوری شکل گیرد. منافقین سعی کرده بودند تا توسط عامل نفوذی خود «محمدرضا کلاهی» تا آنجا که ممکن است، مسوولان و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی را به این قتلگاه بکشانند و در این انفجار از بین ببرند. اما برخی از مسوولان و شخصیتهای برجسته نظام از جمله محمدعلی رجایی (نخست وزیر)، دکتر محمد جواد باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری، آیتالله مهدویکنی، آیتالله علی قدوسی، حبیبالله عسگر اولادی و ... به دلایلی در جلسه حضور نداشتند یا قبل از انفجار جلسه را ترک کرده بودند.
آخرین سخنرانی
با این حال پس از قرائت قرآن، آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و رئیس حزب جمهوری اسلامی، بعنوان سخنران پشت تریبون قرار گرفت، ولی آن سخنرانی، آخرین سخنرانی ایشان شد. انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تاریخ هفتم تیرماه 1360 منجر به شهادت آیتالله بهشتی دبیرکل حزب و 72 تن از یاران امام که اکثر آنها مسوولیتهایی را در اداره امور کشور بر عهده داشتند شد و در نهایت مشخص شد که عامل اصلی بمبگذاری کسی نیست به جزمحمدرضا کلاهی صمدی، عضو سازمان مجاهدین خلق که با نفوذ در میان نیروهای انقلابی و عضویت در حزب جمهوری اسلامی، کیف حاوی بمب را در ساختمان حزب جایگذاری کرده بود. یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد و طی اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اعلام مشخصات وی از مردم برای دستگیری او درخواست کمک شد :
" ... در تحقیقات مشخص شد که این عمل وحشیانه توسط سازمان آمریکایی مجاهدین خلق تدارک دیده شده و یکی از افراد مؤثر در این جنایت فردی است به اسم محمد رضا کلاهی که مشخصات نامبرده بدین شرح اعلام میگردد : محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد 1338 دارنده شماره شناسنامه 1251 ، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد واقع در خیابان جمهوری اسلامی، خیابان گلشن، که نامبرده در حین وقوع حادثه متواری شده است ."
سخنگوی سپاه نیز در مصاحبهای به بیان جزئیات حادثه و کلاهی پرداخته بود: " ... بمبگذاری از ناحیه سازمان مجاهدین خلق ، این گروه وابسته و مزدور آمریکایی صورت گرفته است. شکل و نحوه کار هم به این طریق بوده که بوسیله یک عامل نفوذی به نام محمد رضا کلاهی که در میان کارکنان حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود ... این بمبگذاری صورت میگیرد ... این بمبگذاری خیلی ساده و به نوعی بوده که هر کسی میتوانسته این کار را انجام بدهد. به جهت این که فرصت کافی داشته و یکی از بمبها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر در کنار ستونی از سالن کار گذاشته ...کلاهی در ارتباط با همان سالن کنفرانسها و به عنوان یک کارمند ساده معمولی و ساده کار میکرده است ."
خشم و خروش میلیونی مردم علیه آمریکا
در نهایت پس از حادثه جانسوز هفتم تیر که به شهادت بزرگمردانی چون آیتالله بهشتی، انجامید، روز نهم تیرماه 1360 تشییع پیکرهای شهدای 7 تیر با حضور انبوه مردم در صفحه اول مطبوعات همراه با تصاویری گویا، اینگونه انعکاس یافت: " خشم و خروش میلیونی مردم علیه آمریکا در تشییع جنازه 72 شهید بزرگ انقلاب ." روز بعد عناوین اصلی صفحه اول چنین بود: " امام: امواج شکننده ملت هر کمبودی را جبران خواهد کرد " ، " موج انزجار و تنفر مردم مسلمان از آمریکا و منافقین سراسر ایران را فرا گرفت."
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد