عمده این شرایط که ناظر بر ضرورت قطع رابطه میان قطر و ایران و حزبالله، تعطیلی شبکه جنجالی الجزیره، برچیدن پایگاه نظامی ترکیه، پرداخت غرامت از سوی قطر، قطع رابطه با اخوانالمسلمین و اخراج مخالفان مصر، عربستان، امارات و بحرین از دوحه است، به مفهوم نقض کامل حاکمیت قطر خواهد بود.
دولت قطر که در طول 36 سال گذشته یعنی از زمان شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس سیاستی کاملا متفاوت با سایر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس در پیش گرفته در بسیاری موارد دچار پارادوکس سیاسی شده است.
شورای همکاری خلیجفارس که در سال 1981 با شرکت کشورهای عربستان، کویت، امارات، پادشاهی عمان، قطر و بحرین تاسیس شد، تحت تاثیر سیاستهای تهاجمی عربستان موضعی کاملا غیردوستانه در برابر جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرد.
این شورا که از حمله رژیم صدام علیه ایران جانبداری کرد، در طول 8 سال جنگ تحمیلی حدود 120 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار رژیم سابق بعث عراق قرار داد و موجب شد جنگ صدام علیه ایران ادامه یابد.
صفآراییها در شورای همکاری خلیجفارس پس از پایان جنگ تحمیلی بویژه از زمان اشغال کویت توسط رژیم صدام در سال 1990 کاملا آشکار شد، زیرا کویت و پادشاهی عمان و قطر بهطور آشکار از سیاستهای تهاجمی عربستان فاصله گرفتند.
از همان زمان قطر و پادشاهی عمان سیاست متفاوتی اتخاذ کردند و قطر که سیاست غیرشفاف و کاملا مبهمی در سطح منطقه دارد، تلاش کرد به عنوان چکش تعادل در شورای همکاری خلیجفارس عمل کرده و رفتارهای تهاجمی عربستان علیه محور مقاومت را تعدیل کند.
قطر که ثروتمندترین کشور جهان تلقی میشود، با داشتن 370 میلیارد دلار نقدینگی تلاش کرد به موازات عربستان نقشی فرادستی در منطقه ایفا کند و از نفوذ ریاض در سازمانهای منطقهای جلوگیری و از تاثیرگذاری رژیم آلسعود در جهان عرب بکاهد.
سیاست مستقل قطر، حداقل در حوزه منطقهای، بویژه در مناسبات خود با تهران خشم کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس ازجمله عربستان، امارات و بحرین را برانگیخت و این کشورها یک جبهه مشترک را علیه دوحه بهوجود آوردند.
قطر که برای نفوذ در ساختار قدرت مصر کمکهای رسانهای، مالی و سیاسی گستردهای در اختیار جنبش اخوانالمسلمین مصر قرار داد، خشم ژنرال عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور این کشور را برانگیخت و موجب شد مصر نیز در کنار عربستان، بحرین و امارات قرار گیرد.
این چهار کشور که تلاش کردند از رهگذر محاصره و تحریم قطر، این کشور را وادار به تسلیم کنند، شرایط 13گانهای را برای رفع تحریمهای اعمال شده علیه دوحه تعیین کردند، اما پذیرش این شرایط به مفهوم فروپاشی حاکمیت قطر خواهد بود.
قطر کشوری است که از قدرت تاثیرگذاری فراوانی در منطقه برخوردار است و تحت هیچ عنوان نمیتواند این شرایط را بپذیرد، زیرا پذیرش این شرایط تحمیلی و غیرعملی موجب خواهد شد که قطر تا ابد تحت قیمومیت سیاسی عربستان، مصر، امارات و بحرین قرار گیرد.
اما با توجه به اینکه آسیبپذیری قطر در برابر تحریمهای اعمال شده مصر، عربستان، بحرین و امارات بالاست، بنابراین دوحه ناچار خواهد شد راه سومی را انتخاب کند تا بتواند از این بحران سیاسی بهسلامت عبور کند.
از آنجا که پس از دیدار اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از ریاض و قرارداد نظامی 500 میلیارد دلاری آمریکا با عربستان، اختلاف میان دوحه و ریاض تشدید شد، اما به نظر میرسد این اختلافات کاملا مقطعی، گذرا و قابل کنترل است.
رئیسجمهور آمریکا که یک رشوه 500 میلیارد دلاری در قالب قرارداد نظامی، از عربستان دریافت کرد، اکنون به نقدینگی 370 میلیارد دلاری قطر چشم دوخته است و سعی دارد با تحریک عربستان علیه قطر این کشور را به امضای توافقنامهای مشابه توافقنامه اخیر عربستان با آمریکا، مجبور کند.
پیشبینی میشود قطر در آینده برای شکستن فضای جدید ناچار شود یک قرارداد چندصد میلیارد دلاری با آمریکا امضا کند تا از محاصره خارج شود و بدون پرداختن هزینه سیاسی یا پذیرش شرایط 13گانه عربستان از این بحران نفسگیر بهسلامت عبور کند.
حسن هانیزاده - کارشناس مسائل غرب آسیا
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد