به گزارش «واس» دوحه امروز، دوشنبه پاسخ رسمی خود را به امیر کویت تحویل خواهد داد.
در همین چارچوب بناست وزیران خارجه عربستان، مصر، امارات و بحرین روز چهارشنبه در قاهره درباره پاسخ قطر و احیانا گام بعدی اقدام علیه دوحه تصمیم گیری کنند.
گمانه زنی درباره پاسخ قطر
1- رد صریح شروط سیزدهگانه.
از مواضع مقامات مختلف قطری در روزهای اخیر پیداست، دوحه خواستههای جبهه سعودی را نخواهد پذیرفت. چنانکه پیش از تمدید 48 ساعته مهلت کشورهای عربی به قطر، وزیر خارجه قطر بار دیگر از ایستادگی در برابر مطالبات غیرواقعی عربستان خبر داد.
محمد بن عبدالرحمن آل ثانی که در ادامه سفرهای خارجی از آمریکا راهی ایتالیا شد، صبح یکشنبه در دیدار با «آنجلینو الفانو» همتایی ایتالیایی خود در رم تصریح کرد: «ما در منطقهای امن و باثبات قرار داریم، درخواستهای عربستان را انجام نمیدهیم و از مداخله نظامی این کشور نیز نمیهراسیم.»
وزیر دفاع قطر هم عصر روز یکشنبه در مصاحبه با شبکه انگلیسی اسکای نیوز تاکید کرد که دوحه در صورت هرگونه مداخله نظامی از خود دفاع خواهد کرد.
«خالد بن محمد العطیه» همسایگان عرب قطر را به پیگیری طرح کودتا و اسقاط حکومت در دوحه متهم کرد و گفت: «این (کودتا) قبلا هم اتفاق افتاده است. در سال 1996 تلاش برای کودتای سخت صورت گرفت، در سال 2014 تلاش برای کودتای نرم انجام شد و در سال 2017 نیز درحال تلاش برای کودتای نرم هستند.»
این بیان وزرای خارجه و دفاع قطر که از آغاز طرح شروط سیزده گانه بارها تکرار شده است، نشان میدهد قطر بنای تسلیم دربرابر فشار 4 کشور عربی را ندارد، و میخواهد با ایستادگی بر مواضع خود و رد اتهامات جبهه سعودی، طرف را به تعدیل مطالبات غیرواقعی خود وادارد.
علت مواضع صریح قطریها در برای شروط جبهه سعودی را باید در مطالبات حداکثری این جبهه از قطر یافت. چنانکه تسلیم در برابر این خواستهها به معنای تغییر هویت و تمامی راهبردهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی اعتقادی امیرنشین قطر است. در واقع جبهه سعودی در مطالبات سیزدهگانه خود خواستار هضم قطر کامل قطر در رهبردهای عربستان و به نوعی استعمار سیاسی این کشور شده است.
به عبارت دیگر شروط جبهه سعودی برای دولت قطر به معنای مرگ واقعی و از دست دادن تشخص منطقهای - بینالمللی است که در دو دهه گذشته و با اتخاذ سیاستهای متقاوت و مستقل مقامات دوحه اتخاذ شده است.
2- تلاش برای گشودن باب مذاکره.
احتمال دیگر پیشروی قطر، پرهیز از رد مستقیم و کامل شروط جبهه سعودی، تلاش برای تعدیل این شروط و پیشنهاد مذاکره برای تفاهم بیشتر است. مطابق این احتمال، دوحه میتواند با استقبال از میانجیگری کویت، بحران را از موقعیت «بالا و پایین» به موقعیت برابر و همسطح تغییر دهد، و با گشودن باب مذاکره، در فرایندی زمان بر، شرایط را برای جایگزینی عقلانیت سیاسی به جای عصبیت فراهم کند.
3- تفکیک بین شروط سیزدهگانه با پذیرش گزینشی برخی شروط و رد برخی شروط دیگر.
دوحه در صورت اتخاذ این تاکتیک میتواند بازی را به زمین رقیب بکشاند و در صورت اصرار جبهه سعودی، حریف را به رویکرد تحکمی، و انعطاف ناپذیر در حل بحران متهم کند.
به عنوان مثال دولت قطر میتواند از شروط قطع روابط با چهار گروه حزبالله لبنان، اخوان المسلمین، القاعده و داعش؛ بر قطع روابط با داعش و القاعده تصریح کند، اما روابط با حزبالله لبنان و اخوان المسلمین را با تعدیل و تغییری همچنان حفظ کند.
یا در شروط مربوط به ایران و ترکیه، پارهای تغییرات را در مناسبات نظامی بپذیرد، اما بر ادامه مناسبات سیاسی و اقتصادی اصرار ورزد.
موضوع تعطیلی کامل شبکه الجزیره نیز با تغییر نسبی و تعدیل رویکرد رسانهای آن قابل حل و فصل است. و سایر شروط هم چنان اهمیتی ندارند که پذیرش آنها تاثیری تعیین کننده در راهبردهای کلان سیاسی قطر داشته باشد.
طبعا پاسخ تفکیکی به شروط سیزدهگانه جبهه سعودی، زمانی هر چند کوتاه را در فاصله ارزیابی و اعلام موضع این جبهه در اختیار قطر قرار میدهد، که میتواند تنفسی برای قطر جهت ادامه رایزنیها پدید آورد، و دیپلماسی فعال خود را برای تغییر فضا و افزایش امید به حل و فصل سیاسی بحران گسترش دهد.
4- پذیرش کامل و قطعی شروط 4 کشور عربی.
نظر به احتمالات چهارگانهای که در باره پاسخ قطر در این یادداشت مطرح شده است، شاید دورترین گزینه پیش روی دوحه، گزینه چهارم، یعنی پذیرش کامل و قطعی شروط 4 کشور عربی باشد - چون بنا به آنچه گفته شد – پذیرش شروط حداکثری جبهه سعودی به معنای هضم کامل قطر در عربستان عقبگرد از هویت و راهبردهای مستقل دوحه در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی است.
از این احتمال گذشته، سایر گزینهها نیز هر یک تبعات و شرایط خاصی را پیش روی دوحه قرار میدهد، که توجه به این شرایط خاص علت اصلی پیچیدگی و کندی روند تصمیمسازی برای مقامات قطر به شمار میآید.
اینکه جبهه سعودی با پیشنهاد مذاکره مستقیم به جای رد یا قبول شروط سیزدهگاه و یا پاسخ تفکیکی دوحه موافقت خواهد کرد، یا هر یک از این دو گزینه را مترادف با گزینه اول، یعنی رد کامل شروط سیزدهگانه می داند، پرسشی است که در فرایند تصمیمسازی در دوحه تاثیرگذار است.
ادامه تهدیدهای جبهه سعودی با هدف تسلیم قطر
آنچه شرایط تصمیمسازی را برای قطر دشوارتر میکند، ادامه تهدیدها و بزرگنمایی عواقب مخالفت قطر با شروط سیزدهگانه جبهه سعودی است.
در جدیدترین موضعگیری، انور عشقی، رئیس مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی جده؛ قطر را به اخراج از شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و حتی شورش مردم تهدید کرد.
عشقی سخنان خود را به مواضع وزیران خارجه عربستان و امارات متحده عربی مستند کرده و گفته است: «لغو عضویت قطر در شورای همکاری خلیج فارس باعث میشود دوحه روابط ممتازش با دیگر کشورهای این شورا نظیر کویت و عمان را هم از دست بدهد.»
عادل الجبیر و انور قرقاش مسئولان دستگاه دپیلماسی ریاض و ابوظبی دریروز در نشست خبری مشترکاعلام کردهاند که گام بعدی ما در صورت رد شروط سیزدهگانه از سوی قطر «جدایی» است.
انور عشقی گفت: اقدامات بعدی عربستان احتمالا شامل احضار برخی مسئولان سابق و شخصیتهای قطری به دادگاه بینالمللی به اتهام حمایت از تروریسم است و این به نفع قطر نیست.
پیش از این هم سامح شکری وزیر خارجه مصر قطر را تنها بین دو گزینه انتخاب یا رد مطالبات مخیر کرد و گفت: «قطر فقط دو گزینه پیش رو دارد و گزینه سومی در کار نیست. این کشور یا باید از امنیت قومی اعراب حفاظت کند یا به تضعیف این امنیت به نفع قدرتهای خارجی و یا گروه های سرکش ادامه دهد.»
تفاوت خواستههای مصر، فرصتی برای قطر
باید توجه داشت که هرچند بسته مطالبات جبهه سعودی از قطر به صورت یکپارچه و از زبان همه 4 کشور مخالف قطر مطرح شده است، اما هریک از این کشورهای نگاه متفاوتی از فشار بر قطر دارند، و در این میان تمایز دیدگاه مصر از سه کشور عربستان، امارات و بحرین بیشتر نمایان است.
چه آنکه همه اختلاف مصر با قطر در حمایت دوحه از اخوانالمسلمین خلاصه میشود. تبلیغ اندیشههای اخوانی در تلویزیون الجزیره قطر، حمایت آشکار دوحه از جریان اخوانی در انقلاب مصر و ریاست جمهوری محمد مرسی و همچنین پناه دادن قطر به برخی سران و اعضای فراری اخوانالملسمین مصر درحالی است که دولت عبدالفتاح السیسی پس از رسیدن به ریاستجمهوری مصر جمعیت اخوانالمسلمین را در شمار گروههای تروریستی و مجوز آن را لغو کرد و با تسخیر پایگاههای این جمعیت شمار زیادی از سران و هواداران آن را زندانی و محاکمه کرد.
دولت مصر همچنین از دیگر کشورها از جمله اعضای اتحادیه عرب خواست، با قرار دادن اخوان المسلمین در فهرست گروههای تروریستی فعالیت اعضای این گروه را در کشورشان لغو و پناهندگان آن را به قاهره تحویل دهند.
این درحالی است عربستان بر خلاف مصر، مطالباتی عمیقتر از قطر دارد، و میکوشد این کشور را مانند امارات و بحرین به صورت کامل تحت نفوذ هژمونی منطقهای و عربی ریاض درآورد، و دوحه را از رویهای که نماد شکاف در ائتلاف عربی سعودی است باز دارد.
از این منظر، سیاست تفکیک میان شروط سیزدهگانه جبهه سعودی میتواند قطر را به ایجاد شکاف در ائتلاف 4 کشور عربی امیدوار کند. به این معنا که دوحه با پذیرش تعدیل در نگاه خود به جمعیت اخوانالمسلمین، میتواند دغدغه مصر را کاهش دهد، و فضا را برای مذاکره به جای تهدید و تقابل باز کند.
قطر پیش از این هم گامهایی در جهت تامین نظر قاهره برداشته و در تابستان 93 هست نفر از اعضای اخوانالمسلمین را به درخواست قاهره از خاک کشورش اخراج کرد.
کلام آخر
بحران قطر نمونهای کامل و جدید از شکنندگی ائتلافهای عربی است. این بحران نشان داد که سران کشورهای عربی همچنان تحت تاثیر منطق قبیلگی، عصبیت، خودمحوری قرار دارند، و نمیتوانند میان منافع فردی و منافع جمعی ائتلافهای خود ارتباطی منطقی و معنا دار برقرار کنند.
به همین دلیل ائتلافهای عربی به ویژه اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس در چهار پنج دهه گذشته به جای اینکه فرصتی برای توسعه و تحکیم همکاریها و جستجوی راههای تقریب منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و سیاسی اعضا شود، به میدانی برای رقابت قدرت، دسته بندیهای داخلی و تنازع در قوا تبدیل شده است. امری که نتیجه آن تشدید واگرایی در این دو مجموعه عربی بوده و به اصلیترین مانع در تقویت اشتراکات سیاسی، اقتصادی و امنیتی میان اعضا تبدیل شده است.
در این چارچوب عربستان سعودی متاثر از ایدههای بلند پروازانه پسر سلمان - که در یک کودتای تدریجی مسیر ولیعهدی را، دو ساله طی کرده است – آینده جهان عرب را به سودای سروری آلسعود گره زده است.
طبعا ساز مخالف قطر به معنای پریشانی همه خوابهایی بود که شاهزاده جوان و جویای نام سعودی با هزینههای گزاف مالی و نظامی در پی آن بود.
به همین دلیل برخلاف مصر، شاید مقامات سعودی به چیزی جز تسلیم کامل قطر راضی نباشند، چه با پذیرش بدون قید و شرط شروط سیزدهگانه، چه با تشدید فشارها برای انزاوی قطر، و چه با توسل به کودتا علیه قطر.
در واقع هدف ریاض در بحران قطر ترمیم شکست ناشی از مخالف خوانی دوحه با ائتلاف جدید سعودی – آمریکایی و ایجاد ناتوی عربی است. هر چند شکست این ائتلاف نه ناشی از مواضع قطر، که محصول بافت غیرواقعی و ساختگی ائتلاف سعودی – آمریکایی، رفتار تحکمآمیز آلسعود، و نادیده گرفتن رقابتهای سنتی و واقعی میان کشورهای مختلف عربی است.
یوسف اسماعیلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد