همزمان «ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه هم از روز شنبه راهی منطقه شد، تا به نمایندگی از پاریس رایزنیها برای حل دیپلماتیک بحران قطر را آغاز کند. پیش از لودریان، همتایان آمریکایی، بریتانیایی و آلمانی وی هم با سفر به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بخت خود را برای جستجوی راه حل برونرفت از بحران قطر را آزمودهاند، اما به نتیجه محسوسی دست نیافتهاند.
فضای کنونی بحران
مهلت 10 روزه چهار کشور عربستان، مصر، امارات و بحرین به قطر برای پذیرش شروط سیزدهگانه، و ضربالاجل 48 ساعته آنها به قطر یکی پس از دیگری به سرآمد، اما همچنان قطر بر عدم پذیرش شروط سیزدهگانه تاکید دارد، درحالی که رفتار کشورهای تحریمکننده قطر نشان میدهد که این کشورها عملا در مواجهه با بحران قطر مستاصل ماندهاند.
مهمترین دلیل این استیصال، حداکثرگرایی در بیانیه اول جبهه سعودی است که با گنجاندن سقف خواستههای خود از قطر، قدرت چانه زنی را از دست داده، و امکان تشدید تدریجی فشارها بر قطر را از میان بردهاند.
به عبارت دیگر جبهه سعودی در نخسیتن بیانیه ضدقطری، خواستار تسلیم محض دوحه به ویژه در حوزه سیاست خارجی شده و هرگونه راه انعطاف برای دسترسی به تفاهم با قطر را مسدود کردهاند. خواستهای که طبعا برای هر کشور مستقلی غیرقابل پذیرش است، و مقامات قطر هم در طول یک ماه گذشته نشان دادهاند که حاضر به پذیرش این تحقیر و مداخله جویی آشکار در امور حاکمیتی خود نیستند.
به همین دلیل جبهه سعودی عملا در بحران قطر، ابتکار عمل را از دست داده و میکوشد با جذب متحدان جدید و ترغیب طرفهای ثالث نظیر آمریکا، قطر را به تسلیم وادار کند؛ و یا به شکلی آبرومندانه از بحران خارج شود.
نکته قابل توجه در بحران قطر، واکنش متقابل قطر به اتهام حمایت از تررویسم از سوی جبهه سعودی است. در این چارچوب دوحه خواستار تنظیم و تعریف مکانیزم نظارت بر حمایت مالی گروههای تروریستی شده، و از چهار کشور عربستان، امارات، مصر و بحرین هم خواسته که این مکانیزم را اجرا کنند. طبعا این مطالبه قطر، کشورهای جبهه سعودی را در مخمصهای تازه قرار داده، چه اینکه این کشورها هم باید تعریف تازهای از سیاست خارجی خود در تعامل با گروههای تروریستی انجام دهند.
به همین دلیل «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجی امارات متحده عربی در جدیدترین توئیت خود با اذعان به بن بست راههای تفاهم با قطر نوشته: حقیقت این است که با راه حل سیاسی برای تغییر استراتژی دوحه فاصله زیادی داریم، دورنمائی برای پایان سریع اختلافات میان قطر و چهار کشور عربی وجود ندارد، و ما به طرف قطع رابطه طولانی با قطر پیش میرویم.
در این چارچوب گزینههای پیش روی جبهه سعودی به اقدامات پر خطری نظیر، آغاز جنگ نظامی، کودتای سیاسی، تلاش برای بردن مساله قطر به شورای امنیت سازمان ملل، و تشدید برخورد سیاسی نظیر اخراج قطر از شورای همکاری خلیج فارس محدود شده که دست یازیدن به هر یک از این اقدامات، نه تنها کمکی به حل بحران و بازگرداندن قطر به مسیر همگرایی با جبهه سعودی نمیکند، که موجب دامن زدن به ابعاد غیرقابل مهار در بحران قطر میشود، و دوحه را بیش از پیش از جبهه در حال فروپاشی عربی – سعودی در منطقه دور میکند.
میانجیگری غربی – عربی
روند میانجیگری در بحران قطر، این بار به جهت ابعاد بینالمللی بحران و تاثیر آن بر صفبندیهای منطقهای و فرامنطقهای، ابعاد پیچیدهتری پیدا کرده و تلاشهای کویت و عمان به عنوان دو کشور منطقهای تا کنون برای رفع اختلاف میان طرفین جواب نداده است. به همین دلیل کشورهای غربی با نگرانی از پیامدهای تشدید بحران قطر، تلاشهای وسیعی را برای حل بحران آغاز کردهاند.
سفر وزرای خارجه آمریکا، آلمان، بریتانیا و فرانسه برای رایزنی با طرفهای درگیر در بحران قطر در همین چارچوب قابل ارزیابی است. در این میان نگاه متفاوت آمریکا با اروپا در قبال بحران قطر از ابعاد مختلف قابل فهم است.
از یک سو راهبرد آمریکا در بحران قطر مشخصا بر رویکرد ایرانهراسانه و ایجاد ائتلاف ضدایرانی استوار است، و در همین چارچوب، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از ابتدای بحران قطر در کنار عربستان قرار گرفته و حتی صریحا قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرده است.
ترامپ که همچنان از دستاوردهای اقتصادی سفر 480 میلیارد دلاری خود به عربستان راضی است، اگرچه در بحران قطر هم قرارداد 12 میلیارد دلاری فروش 72 جنگنده اف15 را با دوحه امضا کرده است، اما در نقد روابط قطر با ایران در کنار آل سعود قرار گرفته و میکوشد، با بازگرداندن دوحه به ائتلاف ضدایرانی ریاض، از شکست زودهنگام این ائتلاف جلوگیری کند.
به همین دلیل رئیس جمهور آمریکا به رغم تاکید بر ادامه استقرار پایگاه نظامی آمریکا در قطر، از آمادگی 10 کشور منطقه برای میزبانی از پایگاه نظامی آمریکا و تامین هزینههای آن خبر داده، تا امکان تعطیلی پایگاه نظامی آمریکا در قطر را به مقامات دوحه گوشزد کند.
در واقع دونالد ترامپ با علم به وابستگی کشورهای حاشیه خلیج فارس به امنیت ناشی از حضور نظامی آمریکا و اهمیت پایگاههای نظامی آمریکا برای این کشورها، تلاش کرده از این نیاز به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر دوحه جهت تسلیم در برابر جبهه سعودی استفاده کند.
از سوی دیگر رکس تیلرسون هم در سفر منطقهای خود تلاش وسیعی برای کاهش اختلافات و یافتن راهی برای نزدیک کردن مواضع قطر و جبهه سعودی انجام داده است. تیلرسون بر این باور است که برای تقویت جبهه ضدایرانی و نفوذ واشنگتن در منطقه خلیج فارس، نیازمند وحدت و همراهی همه کشورها از جمله قطر با عربستان است، به همین دلیل رها کردن بحران قطر و پیش رفتن بحران به سمت حذف کامل قطر از جبهه سعودی هرگز در اولویت دیپلماسی منطقهای واشنگتن نیست، و کاخ سفید میکوشد از همه ابزارهای تهدید، ارعاب، حمایت و همراهی استفاده کند، تا بحران قطر را با کمترین هزینه برای راهبرد منطقهای آمریکا مدیریت کند.
مواضع مقامات لندن هم گویای رویکرد همسو، اما محتاطانهتر بریتانیا در بحران قطر است. چنانکه «بوریس جانسون» وزیر امور خارجه بریتانیا از قطر خواسته، نگرانیهای همسایگانش را جدی گرفته و اقدامات بیشتری برای مقابله با گروههای تروریستی انجام دهد. جانسون همچنین با ناخوشایند خواندن تنش میان عربستان و قطر و تلاش برای کاستن تنشها، از نتیجه این بحران که «باعث تقویت روابط ایران و قطر شده است» ابراز نگرانی کرد.
اما اتحادیه اروپا و اعضای اصلی این اتحادیه برخلاف آمریکا و بریتانیا موضعی بیطرفانهتر اتخاذ کرده، و بر مذاکره طرفین برای حل بحران تاکید کردهاند. در این میان وزیر خارجه آلمان هم در موضعی انتقادی تر از جبهه سعودی از قطر حمایت کرد و درخواستهای جبهه سعودی از قطر را تحریک آمیز خواند. در چنین شرایطی سفر ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه به منطقه دارای اهمیت است، و مواضع وی میتواند نگاه متفاوت اروپا به بحران قطر را بیشتر نمایان سازد.
موقعیت قطر در بحران
در چنین شرایطی مقامات قطری با توسعه دیپلماسی منطقهای و بینالمللی تلاش کردهاند، ضمن آشکار کردن ابعاد غیرحقوقی مطالبات جبهه سعودی، به یارگیری در برابر چهار کشور عربی بپردازند.
عقد قرارداد 12 میلیارد دلاری خرید 72 جنگنده از آمریکا یکی از تدابیر سیاسی، اقتصادی و امنیتی دوحه در تجدید پیمان با آمریکاست، که هدف آن جلوگیری از قرار گرفتن کامل واشنگتن در کنار جبهه سعودی بوده است. بعلاوه مقامات قطری تلاش کردند با دیدارو رایزنیهای گسترده با مقامات آمریکایی، از تبدیل شدن تنش با جبهه سعودی به تنش با آمریکا جلوگیری کنند، و ضمن حفظ رویکرد کلی استقلال در سیاست خارجی، تضمینهای لازم برای عدم تقابل با سیاستهای منطقهای آمریکا را به کاخ سفید بدهند.
به همین دلیل مقامات آمریکایی به رغم برخی مواضع تند دونالد ترامپ در شروع بحران قطر از موضعگیری صریح علیه مقامات قطری پرهیز کردهاند، و تلاش کردهاند با اتخاذ موضعی میانه، مانع از حذف کامل قطر از جبهه آمریکایی – سعودی و پیوستن آن به جبهه مخالف شوند. چنانکه رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر به قطر مواضع شفاف دوحه را ستوده و بر شراکت دو کشور در مبارزه با تروریسم تاکید کرده است. طبعا همین نگرانی، به فرصتی برای دوحه تبدیل شده است، تا با گسترش دامنه رایزنیها با کشورهای اروپایی، و منطقهای قدرت و تنوع تصمیمسازی خود را افزایش دهد.
بعلاوه بحران در روابط قطر با 4 کشور عربی، از فضای سیاسی و حاکمیتی قطر فراتر رفته و به بدنه اجتماعی کشیده شده است. به همین دلیل توده مردمی در قطر با رویکرد ملی و ناسیونالیستی در کنار حکومت قطر قرار گرفته و ضمن حمایت از دولت در برابر مداخلات جبهه سعودی، به ابزاری برای چانه زنی دوحه تبدیل شدهاند.
سومین راهبردی که قطر در برابر جبهه سعودی در پیش گرفته است، تلاش برای گسترده کردن حوزه تعامل خود و وارد کردن بازیگران جدید در بحران جاری است. حفظ و بهرهبرداری از روابط با ایران و جلب حمایت ضمنی ایران، گسترش روابط نظامی و امنیتی با ترکیه، و استفاده از ظرفیتهای مناسبات راهبردی با آنکارا، تلاش برای فعال کردن روسیه به عنوان یکی از طرفهای رقابت منطقهای و جلب حمایت اروپا رویکرد دیگری است که قطر در مواجهه با بحران جاری در پیش گرفته است.
نتیجه
شرایط کنونی بحران قطر بیش از هر چیزی گویای بنبست در دو سطح است. بنبست اول در جبهه سعودی که عملا ابتکار عمل را از دست داده و فاقد هرگونه ابتکار عمل، فرصت و برنامه برای به تسلیم واداشتن قطر است. به همین دلیل جبهه سعودی عملا دل به میانجیگریها دوخته را راه گریزی از این بنبست ایجاد کند، و شرایط را برای مجاب کردن قطر و یا دستکم پایان محترمانه بحران فراهم سازد.
و بنبست دوم در تحرکات میانجیگرانه طرفهای مختلف است که عملا به هیچ چشمانداز روشنی منجر نشده است. طبعا سازوکار خروج از این بنبست در گرو تعدیل شرایط طرفین دعوا و کوتاه آمدن هر دو طرف از بخشی از مطالبات خود است، که تا کنون اتفاق نیفتاده، و به نظر نمی رسد، در آینده نزدیک گشایشی در این خصوص صورت پذیرد.
یوسف اسماعیلی / مفسر جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد