در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این در حالی است که توسعه این بخش تنها در گرو افزایش تولید نیست و توجه به سرمایهگذاری هدفمند و اصولی در صنایع وابسته به آن میتواند نقش قابل توجهی در تحقق اهداف تعیین شده برای بخش کشاورزی کشورمان داشته باشد، چون بسیاری از محصولات بخش کشاورزی فسادپذیر هستند و اگر در صنایع پایین دستی برنامهریزی اصولی و دقیقی نداشته باشیم، اهداف و سیاستهای تعیین شده در این بخش به نتیجه نخواهد رسید.
از این رو جامجم گفتوگویی با کاوه زرگران، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و صنایع غذایی اتاق بازرگانی تهران داشته که در ادامه میخوانید.
ایران در بخش صنایع تبدیلی کشاورزی چه جایگاهی دارد؟
براساس برآوردهای انجام شده و آمارهای موجود، حدود 11 درصد از تولید ناخالص داخلی کشورمان مربوط به بخش کشاورزی است که در دنیای امروز سهم بزرگی محسوب میشود، اما نکته اینجاست که با توجه به این که کشور ما در بخش کشاورزی دارای مزیت نیست، این سهم میتواند نشانهای از توسعه نیافتگی دیگر بخشها در اقتصاد ایران تعبیر شود. به این دلیل که کشورهای موفق بیشتر در بخشهایی که دارای مزیت هستند، سرمایهگذاری میکنند.
با این شرایط، سرمایهگذاری در صنایع غذایی برای ایران امتیاز خواهد بود؟
بله؛ در حال حاضر میزان صادرات محصولات خام کشاورزی ما رقمی قابلتامل است. اگر کالاهایی که از کشور صادر میشود، در غالب محصولات فرآوریشده و با ارزش افزوده بیشتر صادر شوند، طبیعتا ارز آوری بیشتری خواهند داشت و اشتغال بیشتری ایجاد میکند. در یکی دو سال اخیر، اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده و دولت با تخصیص یارانه صادراتی به برخی کالاها سعی کرده به افزایش صادرات کمک کند. آمار گمرکات کشور نیز نشان میدهد، این سیاست در عمل موفق بوده است.
امتیاز ایران در صنعت غذا چیست؟
ایران کشوری 80 میلیون نفری است. امروز نقش مواد غذایی در ایران علاوه بر برطرف کردن نیازهای غذایی، یک برنامه تفریحی نیز محسوب میشود؛ یعنی رستوران رفتن برای مردم ایران نوعی تفریح و سرگرمی محسوب میشود که باعث افزایش مصرف میشود. میتوان گفت ما کشوری 80 میلیونی هستیم که مصرف مواد غذاییمان بیش از 80 میلیون است.
از طرفی ما در همسایگی خود حدود 400 میلیون نفر جمعیت داریم که کشورهایی هستند که غالبا واردکننده مواد غذایی هستند؛ مثل افغانستان، پاکستان، عراق و روسیه که این موضوع نیز امتیاز بزرگی برای صنعت غذایی ما محسوب میشود. ما با سه کشور اول ارتباط صادراتی داریم ولی این ارتباط با روسیه بسیار ضعیف است. سال 2016 کشور روسیه حدود 27 میلیارد دلار مواد غذایی وارد کرده است که تنها 152 میلیون دلار آن از ایران بوده و سهم بسیار اندکی محسوب میشود.
همکاریهای خارجی و همچنین استفاده از سرمایههای خارجی چه نقشی در توسعه صنعت غذای ایران دارند؟
میتوان گفت صرفا ورود سرمایه خارجی به صنایع تبدیلی برای بسیاری از واحدهای تولیدی جذابیت زیادی ندارد. این شرکتها بیشتر علاقه دارند نگاه شرکتهای بزرگ دنیا را درباره کسب و کار حوزه خود بدانند. شرکتهای بزرگی داریم که به لحاظ مالی محدودیتی ندارند، ولی با خارجیها همکاری میکنند. دلیل این مساله آن است که تفکر و نگاه تولیدکنندگان خارجی را از وضعیت فعلی خودشان به روزتر میدانند. تولیدکنندگان ما بیشتر دنبال استفاده از تجارب این کشورها در تدوین استراتژی، مدیریت بهرهوری، مدیریت عملیات و مدیریت بازاریابی هستند، زیرا آنها در فرآیند توسعه یافتگی جلوتر از ما حرکت میکنند.
آیا با توجه به کمبود منابع آبی، سرمایهگذاری در کشاورزی منطقی است؟
ایران کشوری نیمهخشک است و ما با محدودیت منابع آبی مواجه هستیم. با توجه به این موضوع باید درباره تولید برخی مواد خام در کشور بازنگری صورت بگیرد. باید ببینیم آیا تولید بسیاری از محصولات کشاورزی با آب ارزان و صادرات آب مجازی به کشورهای دیگر (در قالب آب مجازی در دل محصولات کشاورزی) توجیه اقتصادی دارد یا خیر. متوسط قیمت فروش برخی محصولات خام صادراتی نشان میدهد درآمد نهایی حاصل از فروش آنها حتی کمتر از قیمت فروش آب مصرف شده در آنهاست. بنابراین ما آب را بسیار پایینتر از قیمت واقعی آن میفروشیم که دراین زمینه میتوان به بحث تولید و صادرات گندم اشاره کرد.
چرا صنایع تبدیلی ایران در بخش کشاورزی با توجه به حجم تولید محصول کشاورزی متناسب نیست؟
کشور ما به لحاظ ظرفیت فرآوری صنایع تبدیلی پتانسیل بالقوهای دارد و این ظرفیت حتی بسیار بیش از محصولات آماده فرآوری است. ما در برخی حوزهها ظرفیت مازاد نیز داریم، اما استفاده نشدن از این ظرفیتها ناشی از سیاستگذاریهای دولتی است.
برخی کارشناسان بزرگترین نقطه ضعف صنعت غذای ایران را بستهبندی میدانند. آیا شما هم با این نظر موافق هستید؟
خیر. صنایع غذایی ایران به لحاظ بستهبندی با عقبماندگی مواجه نیست و به لحاظ فناوری و دانش روز در زمینه بستهبندی فاصلهای با سایر کشورهای دنیا ندارد، اما چیزی که در این زمینه تولیدکنندگان را با مشکل روبهرو کرده، بحث قیمتگذاری دستوری است. این محدودیت سبب شده، تولیدکنندگان در زمینه استفاده از فناوریهای جدید به دلیل بالا رفتن قیمت موادغذایی با مشکل روبهرو باشند.
روش بستهبندی با اتمسفر اصلاحشده علاوه بر این که به ماشینآلات گرانتری نیاز دارد، میزان استهلاک را نیز بالا میبرد. از طرفی در پروسه تولید هزینه هر بسته افزایش پیدا میکند که نظام قیمتگذاری کالاها این اجازه را به تولیدکنندگان نمیدهد. به طور کلی زمان زیادی است که با نظام قیمتگذاری و سرکوب قیمت جلوی تولید محصولات باکیفیت در کشور گرفته شده است. با وجود این، ما در همه بخشهای صنعت، واحدهای بسیار توانمندی در زمینه بستهبندی داریم. اواخر خردادماه میزبان اعضای بخش کشاورزی اتحادیه اروپا بودیم. آنها در بازدید از کارخانههای منتخب ایران از سطح بالای تکنولوژی بستهبندی در کشور ما بسیار حیرت کرده و باور نمیکردند، ایران حتی در کارگاههای متوسط از چنین فناوری بستهبندی استفاده کند.
تعداد افراد شاغل در صنعت غذای ایران چند نفر است؟
طبق آخرین آمار تعداد افراد شاغل در صنایع غذایی ایران تقریبا 400 هزار نفر (برای واحدهای بالای 10 نفر کارگر) است که 16 درصد از کل اشتغال بخش صنعت را شامل میشود. البته با توجه به تعداد کارگاههای خرد و صنعتی در صنایع غذایی، سهم اشتغال این زنجیره با احتساب حلقه بعدی توزیع بیشتر خواهد بود.
نظر شما درباره خام فروشی محصولات کشاورزی چیست؟
دلیل این مساله، مدیریت بد خود ماست. این مدیریت بد سبب شده، کشور ما موقعیت انحصاری خود در تولید این محصولات را از دست بدهد. زمانی ایران تنها تولیدکننده زعفران و پسته دنیا بوده، ولی این شرایط دیگر برای ما مهیا نیست و کشورهایی دیگری نیز وارد این بازارها شدهاند. این مساله سببشده تا صادرات این اقلام بر حسب تقاضا و نیاز خریدار صورت گیرد. کشور ما هنوز هم بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده زعفران دنیاست، ولی به عنوان مثال کشور افغانستان چند سالی است، به تولیدکننده زعفران در منطقه تبدیل شده است. در پنج سال گذشته و در پی سیاستهای کاهش کشت خشخاش در افغانستان، تولید زعفران این کشور 16 برابر شده که رشد قابل ملاحظهای است. در سالهای قبل، کشور عربستان بزرگترین مصرفکننده زعفران ایران بوده، ولی شرایط به گونهای پیش رفته که ما به دلایل سیاسی بازار این کشور را از دست دادهایم. اکنون این کشور، عمده زعفران خود را از اسپانیا خریداری میکند که خود از خریداران عمده زعفران ایران است. ایران به 50 کشور زعفران صادر میکند ولی عمده این صادرات به کشورها اسپانیا، امارات و هنگکنگ است که طالب واردات فلهای زعفران از ایران هستند. ما در شرایطی قرار داریم که باید به تقاضا پاسخگو باشیم و اگر نخواهیم این اقلام را به صورت فلهای صادر کنیم، بازار را از دست خواهیم داد. خرید برخی اقلام به صورت فلهای برای بعضی کشورها نوعی سیاست حمایتی از تولید داخل محسوب میشود. به عنوان مثال در کشور ما برای حمایت از تولید چای داخلی، صرفا اجازه واردات چای به صورت فلهای (بستهبندی بزرگ) وجود دارد.
با توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی، صنعت غذا چه اهمیتی در این سیاستها دارد؟
یکی از نکات اصلی در سیاستهای اقتصاد مقاومتی بحث خوداتکایی به تولید داخل و ایجاد اشتغال است و ما در همه حوزههای مواد غذایی امکان خود اتکایی به محصولات تولید داخل را داریم و خوشبختانه هیچ نیازی به واردات کالا نداریم. پتانسیلهای بسیار زیادی در این حوزه به وجود آمده که با کمک دولت و برنامهریزی بلندمدت میتواند افزایش پیدا کند. بخش صنایع غذایی، یکی از پراستعدادترین بخشها برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، زیرا تقریبا ماده غذایی وجود ندارد که ما در داخل کشور توان تولید آن را نداشته باشیم. با وجود این، تولید روغن و آرد و حتی شیرینی و شکلات در ایران میتواند ارزان تر از بسیاری از کشورها انجام شود، ولی به دلیل بالا بودن قیمت تمامشده مواد خام کشاورزی در داخل، امکان رقابت در بازار جهانی از کشور ما گرفته شده است. به عنوان مثال در مورد گندم اگر دولت اجازه دهد، بخش خصوصی گندم را به قیمت جهانی روز 665 تومان از کشاورز بخرد و یارانه کشاورز به طور جداگانه به او پرداخت شود، دیگر قیمت ماده خام با یارانه کشاورزی در سیستم خرید تضمینی با یکدیگر مخلوط نمیشود. این موضوع سبب میشود قیمت مواد خام ما به متوسط قیمت جهانی نزدیک شود و مواد فرآوری شدهای مثل آرد و شیرینی و ماکارونی از قدرت رقابتی بیشتری در بازارهای بینالمللی برخوردار شوند.
بجز از قیمت مواد اولیه فکر نمیکنید دلالی، واسطهگری و احتکار، قیمت محصولات را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بله. قیمت مواد اولیه یک عامل است و موارد دیگری هم در قیمت تمام شده محصولات دخالت دارد، اما دلیل اصلی وجود واسطهها در نظام توزیع ایران، نبود زیرساخت مناسب هم در نظام توزیع و هم در نظام خردهفروشی است. به عنوان مثال در مناطقی مانند منطقه پنج تهران حدود 700 واحد خردهفروشی مواد غذایی (بقالی) وجود دارد، در حالی که اگر طرح تفضیلی شهر بدرستی طراحی شده بود، باید چیزی حدود 10 تا 15 فروشگاه بزرگ (شبیه هایپرمارکت) وجود داشت تا مردم بتوانند عمده خرید خود را از آنها انجام دهند.
در این حالت، دیگر نیازی نبود که کارخانهها چنین شبکه گسترده پخش مویرگی را با هزینههای سرسامآورش ایجاد و هزینه هنگفتی برای پخش در کوچه پسکوچههای شهر تهران پرداخت کنند و فروشگاهها نیز دوباره حاشیه سود را به قیمت خود اضافه کنند. پروسه فعلی پخش مویرگی سبب افزایش هزینه توزیع کارخانهها و همین طور افزایش هزینه سربار فروشگاهها میشود و در نتیجه حاشیه سود فروشنده و توزیعکننده در ایران بیش از دو برابر استاندارد جهانی است. طبق قانون سازمان حمایت نیز حداکثر حاشیه سود دریافتی توسط توزیعکننده و خردهفروش باید 15درصد باشد. این ساختار بد سبب ایجاد نظام واسطهای در ایران شده است. بعلاوه بعضی تولیدکنندگان متوسط و کوچک که شرکت پخش ندارند، مجبور هستند کالاهایشان را در کارخانه به واسطهها بفروشند که این سبب به هم خوردن نظام توزیع میشود.
روند اشتباه توزیع که به آن اشاره کردید، در تنظیم بازار چه تاثیری دارد؟
در بحث کالاهای اساسی و محصولات فرآوریشده صنایع غذایی مثل برنج و روغن، تنظیم بازار این اقلام در ایران با توجه به فصول مختلف و رویدادهای مختلف نوساناتی دارد. مثلا در ماه رمضان به رغم تلاشهای دولت برای تنظیم بازار، قیمت این اقلام افزایش مییابد یا بعد از تعطیلات نوروز، شاهد ارزانتر شدن کالاها هستیم. این موضوع سبب شده، عدهای به صورت مقطعی از این شرایط استفاده کنند و تجارت خود را بر پایه احتکار شکل دهند. این پدیده در بازارهای دیگر نیز دیده میشود و دلیل اصلی آن نبودن ارتباط مناسب بین تولیدکننده و مصرفکننده است.
آیا بورس کالا در زمینه کنترل قیمت برخی محصولات غذایی موفق عمل کرده است؟
خرید مواد خام از بورس کالا برای متقاضیان، مشکلاتی به همراه داشته است که سبب شده این طرح کارآیی لازم را نداشته باشد. به عنوان مثال برای برخی کالاها مانند شکر کف عرضه تعیین شده است که این میزان خرید برای واحدهای کوچک و متوسط تولیدی بالاست و کل انبار آنها را اشغال خواهد کرد. بعلاوه خرید از بورس کالا عموما توسط کارگزار انجام میشود. این محدودیتها سبب شده، واحدهای کوچک و متوسط و اصناف تک واحد عمدتا تمایل داشته باشند از بنکدارها و واسطهها خرید کنند. خرید نقدی نیز یکی دیگر از مواردی است که سبب میشود، متقاضیان تمایل کمتری برای خرید از بورس کالا داشته باشند.
عرضه اقلام در بورس کالا مستمر نیست. طبیعتا کارخانهای که پیوسته مواد خام خریداری میکند، نیاز دارد خرید خود را از تامینکنندهای انجام دهد که به طور پیوسته این کالا را عرضه کند. به عنوان مثال، کارخانهای که برای تولید روغن به طور مستمر نیاز به خرید روغن خام دارد، باید از تامینکنندهای خرید کند که به طور مستمر قادر به عرضه این کالاست. مشکل دیگر، تعیین محل تحویل کالاست که بعضا از جانب فروشنده تعیین میشود و در بعضی مواقع، فاصله بسیاری تا انبار خریدار دارد. از این رو هزینه حمل بالایی را به خریدار تحمیل میکند. خرید از بورس کالاهای کشاورزی هنوز بدرستی در کشور ما نهادینه نشده و مشکلاتی دارد که باید برطرف شود.
اهمیت سرمایهگذاری در صنایع تبدیلی
بخش کشاورزی برای تمام کشورهای دنیا بخشی استراتژیک و مهم محسوب میشود و توانمندی و خوداتکایی در این بخش برای دولتها اهمیت زیادی دارد. با وجود این، در روند توسعه یافتگی اقتصادهای بزرگ، سهم این بخش از کل تولید ناخالص داخلی روندی کاهشی داشته و بخشهای صنعت و خدمات به ترتیب بیشترین سهم را در GDP این کشورها دارند.
به عنوان مثال، حدود یک درصد کل ارزش افزوده کشور آمریکا مربوط به بخش کشاورزی است و بخش صنعت و خدمات به ترتیب 20 و 68درصد سهم از کل GDP این کشور را دارند. برای کشور برزیل نیز همین حالت وجود دارد؛ یعنی کشاورزی فقط حدود 5 درصد از GDP این کشور را تشکیل میدهد. این درحالی است که هر دوی این کشورها در بخش کشاورزی مزیت دارند. کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه امروز بیشتر روی بخش خدمات متمرکز هستند.
عماد عزتی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گو با دکتر محمدهادی همایون روند«ظهور» را از آغاز تاریخ تا بازه کنونی بررسی کرده ایم
عزیز حسنویچ، مفتی اعظم کرواسی در گفتوگو با «جامجم»مطرح کرد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد