به گزارش جامجم، 19 فروردین 76، مرگ زنی 50ساله در خانه باغش به کلانتری قلهک اطلاع داده شد. او با اصابت ضربه چاقو به قتل رسیده و قاتل یا قاتلان، مقادیری طلا و جواهراتش را به سرقت برده بودند.
پسر مقتول به کارآگاهان گفت: «مادرم 18سال پیش از پدرم جدا شد و تنها زندگی میکرد. من، دو خواهر و برادر دارم که در آمریکا و انگلیس هستند. خودم هم بتازگی به ایران برگشتهام. امشب وقتی از بیرون به خانه آمدم، جسد مادرم را غرق در خون دیدم. وسایل خانه به هم ریخته بود و قاتلان، طلاهای مادرم را سرقت کرده بودند.»
با ثبت این اظهارات شکی نماند که قتل به دست چند سارق اتفاق افتاده است. آنها از شرایط خانه و ساعت ورود و خروج پسر مقتول باخبر بودند و بدون آسیب زدن به در ورودی، وارد خانه شده بودند. این موضوع باعث شد تا دایره تحقیقات به آشنایان مقتول محدود شود. سرانجام مشخص شد پسر مقتول پس از برگشتن به ایران، نگهبان باغ را اخراج کرده است.
او در این باره به کارآگاهان گفت: «وقتی به ایران برگشتم تا با مادرم زندگی کنم، دیگر نیازی به نگهبان نداشتیم. برای همین عذرش را خواستم. نام او سعید است.»
کارآگاهان به سعید مظنون شدند و او را دستگیر کردند. مرد جوان نیز پرده از راز قتل برداشت و گفت: «وقتی اخراج شدم، نقشه سرقت از خانه مقتول را به سه نفر از دوستانم گفتم. روز حادثه، همراه آنها وارد باغ شدیم، اما مقتول ما را دید و شناخت. درگیر شدیم و یکی از همدستانم به نام کامران او را با ضربه چاقو کشت.»
طولی نکشید کامران 32 ساله نیز دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و گفت: «پسر مقتول معمولا دیروقت به خانه برمی گشت. از سعید هم شنیده بودم پول و طلای زیادی در خانه وجود دارد. وقتی وارد باغ شدیم، مقتول ما را دید. درگیر شدیم و با چاقو ضربهای به او زدم. سپس طلاها را دزدیدیم و متواری شدیم، اما پلیس سه ماه بعد دستگیرم کرد.»
با درخواست دو نفر از اولیایدم، کامران به قصاص محکوم شد، اما نامشخص بودن خواسته فرزند سوم مقتول باعث شد تا حکم صادره اجرا نشود و کامران 20 سال بلاتکلیف در زندان بماند.
سرانجام، کامران خواستار اعمال ماده 429 قانون مجازات اسلامی در حق خود شد. مرد 52 ساله، صبح دیروز در حالیکه به بیماری سل مبتلا شده از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده منتقل شد و گفت: «من از جرمی که مرتکب شدهام، پشیمانم و در تمام این 20سال خودم را سرزنش کردهام. در این مدت به بیماری سل استخوان مبتلا شدم و در حال مرگ هستم. یکی از فرزندان مقتول نه اعلام رضایت کرده و نه قصاص خواسته به همین دلیل بلاتکلیف در زندان باقی ماندهام. از قضات میخواهم شرایط آزادیام را فراهم کنند.»
در پایان دادگاه، قضات وارد شور شدند و قرار وثیقه 300 میلیون تومانی برای متهم تعیین کردند. او در صورت تامین این قرار تا زمانیکه اولیایدم درخواست واحدی داشته باشند از زندان آزاد میشود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد