انعطافپذیری در مقابل مشکلات اقتصادی، سرعت در تغییر خطوط تولیدی و ارائه محصولات مورد نیاز جامعه برای سهم بازار بیشتر و همچنین سرمایهگذاری اندک برای ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر، از امتیازهای این نوع واحدهای صنعتی است که با درنظرگرفتن دو امتیاز دیگر یعنی قیمت سوخت و نیروی کار ارزان کشورمان جای تردید نیست که باید در حمایت از این واحدها جدیت بیشتری داشته باشیم.
حمایت از این صنایع آنجایی خودنمایی میکند که با بررسی بیشتر از روند تاثیرگذاری این واحدهای صنعتی در تغییر معادلات نرخ بیکاری در مییابیم هرچه صنایع کوچک رونق بیشتری داشته باشند، قطعا نرخ بیکاری در جامعه کاهشی چشمگیرتر خواهد داشت.
این درحالی است که براساس دادههای موجود طی یک دهه گذشته نه تنها روند جذب نیروی ماهر در بخشهای مختلف این واحدهای صنعتی بشدت کاهش یافته و در مرز هشدار قرار گرفته، بلکه به جای توسعه صنایع کوچک، سیستم مدیریت دولتی حاکم بر اقتصاد کشورمان به توسعه و گسترش صنایع بزرگتری که اشتغالزایی پایینی دارند کمک کرده است.
کارشناسان براین باورند که روند ایجاد و فعالیت صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد یک کشور میتواند شاخصی قابل اعتماد از فضای کسب و کار و میزان اشتغالزایی آن جامعه باشد از این رو وقتی به دنبال دستیابی به سیگنالهای منطقی یک کشور از نظر اقتصادی و تعادل عرضه و تقاضای مشاغل نسبت به دیگر نقاط جهان هستیم کافی است میزان و روند ایجاد و فعالیت اقتصادی واحدهای صنعتی کوچک و متوسط را در آن منطقه بررسی کنیم.
رشدی نهچندان خوشایند
آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی نشاندهنده آن است که ارزش افزوده بخش صنعت و معدن طی سالهای 1383 تا 1393 سالانه بهطور متوسط 4/3 درصد بوده است که براساس همین آمار کارگاههای صنعتی در این دوره فقط رشدی معادل 2 درصد را تجربه کردهاند.
تفاوت تقریبا 2/3 درصدی این شاخصها نشان دهنده اشتغالزا نبودن رشد صنعت در ایران یا همان توسعه واحدهای صنعتی بزرگ با تعداد کارگران بیشتر از صد نفر است. واحدهایی که به اعتقاد کارشناسان با توجه به میزان سرمایهگذاری گسترده در آنها، اشتغالزایی قابل توجهی در این واحدها ایجاد نخواهد شد.
البته اگر با دقت بیشتری به این آمار توجه داشته باشیم در خواهیم یافت آن روی سکه آمار ارائه شده تعطیلی واحدهای کوچک و متوسط به دلیل رکود اقتصادی است و شاهد مثال آن نیز افزایش تعداد شاغلان به ازای هر واحد صنعتی است.
دور از واقعیت نیست که بگویم صنایع کوچک ایران درحال آب رفتن است و صنایع بزرگتری که عموما هم توسط دولت اداره میشوند، مشغول بزرگ تر شدن هستند.
تحصیلکردهها در اولویت نیستند
این در حالی است که تغییر رویکرد و تاثیرگذاری واحدهای کوچک صنعتی در اقتصاد ایران فقط منحصر به تعداد شاغلان نبوده و به نوعی ترکیب جذب نیروهای آماده به کار جامعه ایران نیز در آنها کاملا دستخوش تغییرات معناداری شده است.
دادههای موجود از ترکیب اشتغال بخش صنعت آن هم در صنایع کوچک نشاندهنده این است که اشتغال در این واحدها بیشتر معطوف به کارگران ساده و کارگران ماهر غیردانشگاهی شده و بتازگی سهم جوانان تحصیلکرده دانشگاهی در اشتغال بخش صنعت نزولی بوده است.
برآوردها نشان میدهد طی پنج سال آینده به طور متوسط 2/5 درصد به متقاضیان کار در ایران بخصوص جوانان تحصیلکرده افزوده شود و با در نظر گرفتن روند صعودی تعطیلی واحدهای صنعتی کوچک و متوسط به دلیل رکود اقتصادی، چالش نگرانکنندهای پیشروی بازار کار کشور قرار گرفته است که باید از همین امروز به فکر مهار آن باشیم.
23 درصد اشتغال از دست رفته است
گسترش مدیریت دولتی در صنایع تولیدی کشور اگرچه میتواند برخی شاخصهها را در اذهان عمومی مثبت جلوه کند و به قول معروف خوراک خبری مناسبی برای حمایت از فعالیتها و سیاستهای دولت ایجاد کند، اما نباید فراموش کنیم در این بخش لازم است نیمنگاهی هم به روند تعطیلی واحدهای کوچک صنعتی و تولید داشته باشیم؛ چون همان طور که قبلا نیز اشاره شد، تاثیرگذاری این واحدها در شاخص نرخ بیکاری بسیار قابل توجه است.
براساس آمارهای ارائه شده در سال 1383 تقریبا 65 درصد شاغلان کشور در واحدهای صنعتی کوچک و متوسط مشغول به کار بوده و 10 سال پس از آن صنایع کوچک و متوسط فقط 42 درصد از اشتغال ایران را به خود اختصاص دادهاند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد