مامور کلانتری موضوع را به گشتیها اعلام کرد و قرار شد، گشت موتوری که به محل نزدیک بود گزارش را بررسی کند. مامور کلانتری وقتی به محل رسید با جسد غرق در خون مردی در فاصله 15 متری کنار خیابان کنار جنگل روبهرو شد. خود را به جسد رساند. رد خون روی سر نشان میداد ضربه به سر مرد جوان باعث مرگ او شده است. در کنار جسد تکه چوب خونین قرار داشت که به نظر میرسید با آن به سر مقتول ضربه وارد شده است.
با تائید گزارش توسط افسر کلانتری، ماجرا به تیم جنایی اعلام شد و سروان میری همراه تیم بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند. سروان حدود ساعت 8 صبح به محل رسید. چند دقیقه بعد از او، تیم تشخیص هویت و دکتر جنایی به آنجا رسیدند.
کارآگاه به بررسی محل پرداخت. جسد متعلق به مردی حدود 30 ساله با شلوار سرمهای و تیشرت آبی بود. پشت سرش شکافی عمیق داشت که نشان میداد، ضربه مرگبار به پشت سرش وارد شده است. قاتل او را از پشتسر هدف قرار داده بود. گلی بودن لباسهایش نیز نشان میداد جسد را روی زمین کشیدهاند.
افسر کلانتری با مشاهده سروان به سمت او آمد و در گزارش خود گفت: مقتول مردی 29 ساله به نام کامران است. بررسیها نشان میدهد او کارگر یک کارگاه چوب بری در همین حوالی است. صبح جسد او را فردی ناشناس پیدا کرد و با کلانتری تماس گرفت. داخل جیب مقتول کیف پول و تلفن همراهش قرار داشت. این منطقه متاسفانه دوربینی ندارد و مشخص نیست در این محل به قتل رسیده یا جسدش بعد از قتل به اینجا منتقل شده است. این محل پاتوق معتادان است و شبها برای مصرف مواد مخدر به اینجا میآیند. فکر میکنم فردی که تماس گرفته هم از معتادان بوده که از ترس خودش را معرفی نکرده است.
سروان سپس سراغ دکتر رفت که او در گزارش خود گفت: حدود 12 ساعت از مرگ میگذرد و ضربه مرگبار به سر علت مرگ بوده است.
کارآگاه بعد از بررسی دوباره صحنه کشف جسد همراه مامور کلانتری راهی کارگاه چوب بری شدند. کارگاه تا محل کشف جسد فاصلهای نداشت و پنج دقیقهای به آنجا رسیدند. وقتی وارد کارآگاه شدند کارگران بدون اطلاع از ماجرایی که برای همکارشان پیش آمده بوده مشغول کار بودند. همه شلوار سرمهای و تیشرت آبی به تن داشتند. فقط چند نفر از آنجا تیشرت سفید یا مشکی داشتند. کارآگاه کارتش را نشان داد و سراغ مدیر کارگاه را گرفت. نگهبان مدعی شد مدیر هنوز نیامده. بعد به مردی که تیشرت مشکی به تن داشت اشاره کرد و گفت: او سرکارگر است.
سروان سراغ او رفت و ماجرای کامران را برایش تعریف کرد. مرد میانسال که از شنیدن این خبر ناراحت شده بود، گفت: کامران از کارگران منظم کارگاه بود. او با محسن ارتباط خوبی داشت. از او تحقیق کنید شاید بتوانید به سرنخهایی دست پیدا کنید.
بعد به مرد جوانی اشاره کرد و گفت: او محسن است.
سروان به تحقیق از محسن پرداخت. کارگر جوان گفت: من و کامران با هم بچه محل بودیم و او اینجا برایم کار پیدا کرد. اغلب شبها با هم میرفتیم. دیشب ساعت هشت شب شیفت کاری تمام شد. لباس عوض کردیم و راهی خانه شدیم. او بعد از مدتها توانسته بود وام بگیرد. به همین دلیل مرا به شام دعوت کرد. بعد شام او را در میان راه پیاده کردم. او خودرویی خریده بود و قرار بود پول را به فروشنده خودرو بدهد. دیگر از او خبر نداشتم تا اینکه از شما شنیدم او کشته شده است.
کارآگاهان با مرور پرونده، دستور بازداشت محسن را صادر کرد.
پاسخ معمای پلیسی خودکشی در باغ
سروان با اشاره به این دو دلیل متوجه شد امین به قتل رسیده است:
1 ـ زیر ناخن مقتول رد طناب سفید بود، اما با طناب سبز خفه شده بود.
2 ـ کشیده شدن جسد روی زمین نشان میداد در محل دیگری به قتل رسیده و جسدش به آنجا منتقل شده است.
در مسابقه شماره گذشته 2301 نفر شرکت کرده بودند که 698 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخهای صحیح عباس زارعی از تهران و غزل ملوان از ایلام به قید قرعه برنده شدهاند.
شما خوانندگان گرامی با اشاره به یک دلیل مشخص کنید کارآگاه چطور به قاتل کامران رسیده است. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.
وحید شکری
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد