
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
کدام جنبه بازیگری و فیلمسازی را دوست دارید؟
بخش غیرقابل پیشبینی بودن آن را. زمانی که بازی در فیلمی را شروع میکنید، نمی دانید چه اتفاقاتی در راه است و تا کجا میروید. شرایط شما را به مسیری میبرد که شاید انتظارش را نداشتهاید. به همین دلیل، تجربه کار در فیلمها متفاوت است و هیچ وقت شبیه هم درنمیآید. بخش هیجانانگیز کار هم در همین جاست. هیچ محدودیتی وجود ندارد و نمیدانید حاصل کار چه خواهد شد.
مشهور شدن را چگونه میبینید؟
نمیدانم دربارهاش چه باید بگویم. از هشت سالگی در حرفه بازیگری بودهام و با آن سروکار داشتهام. یکباره به آن نرسیدهام و سالهای زیادی با آن زندگی کردهام. برای همین، احساس و حس خاصی نسبت به آن ندارم. شاید چون همیشه همراهم بوده است، آن را مثل بقیه احساس نمیکنم.
موسیقی هم کار میکنید. هیچ وقت احساس نکردید در آن رشته موفقتر خواهید بود؟
خدا را شکر می کنم که موسیقی همراهم بوده است. فکر میکنم با آن تبدیل به بازیگر بهتری شدهام. برعکس آن هم صادق است. بازیگری هم کمکم کرده تا موزیسین بهتری باشم. دانستن موسیقی و پایه نتها، شما را در ارائه یک کاراکتر بهتر کمک میکند. براساس نتها، پایه و اساس شخصیت کاراکترهای موردنظر را میسازید و خلق میکنید.
نمیخواهید به عنوان کارگردان، پشت دوربین قرار گیرید؟
کارگردان کسی است که خودش را رو میکند و چیزی برای پنهان کردن ندارد. جایی هم برای پنهان شدن ندارد. اما بازیگری این گونه نیست. در مقام بازیگر میتوانی بگویی: خب، این کاراکتری است که دارم بازی میکنم. من که آن را ننوشتهام، کارگردانش که نیستم، تدوینش که با من نیست و.... به عنوان یک بازیگر، میتوانید پشت چیزهای زیادی پنهان شوید و از خود سلب مسئولیت کنید. وقتی کارگردان هستید، مسئولیت همه چیز با شماست. اما در کار بازیگری این طور نیست!
برایتان مهم است خواستههای دیگران را اجابت کنید؟
هیچ استعدادی در کشف تفکرات و خواستههای دیگران ندارم. برای همین، واقعا نمیدانم مردم یا اطرافیانم چه میخواهند. هر بار هم که تلاش میکنم حدس بزنم چه میخواهند، نتیجه کار فاجعه میشود. به همین دلیل، اصلا به سراغ این موضوع نمیروم.
با درام «رانندگی» به صورت بازیگر محبوب منتقدان درآمدید.
هنگام بازی در این فیلم، سخت مریض بودم. هنوز هم نگاه های کارگردانش نیکلاس ریندینگ رفن را به یاد دارم. کاملا عصبی و نگران بود و میترسید مبادا کار فیلمبرداری با مشکل روبهرو شود. خاطرم هست، با نوک انگشتانش به روی زانویش میزد و میگفت: چیزی نیست. داستان ما درباره رانندهای است که در سطح شهر میراند و به موسیقی گوش میکند. احساس میکنم خیلی او را اذیت کردم. زمان ساخت فیلم فکر میکردم قرار است یک کار ابرقهرمانانه خلق کنیم. اتفاقات خوبی زمان فیلمبرداری رخ داد. با آن که رانندگی یک درام اجتماعی است، اما تصورم این است که یکی از آن فیلمهای ابرقهرمانانه را بازی کردهام.
نقشها و فیلمهایتان را چگونه انتخاب میکنید؟
همیشه یکی از آن پروژههایی وجود دارد که روحتان را تسخیر کند و بخواهید کار کنید. به این فکر میکنم که باید یک فیلم کوچولوی جمع و جور بازی کنم که به دل تماشاگران بنشیند و بخواهند آن را ببینند. مردم میخواهند فیلم را براساس آنچه هست، تماشا کنند، نه براساس بازاریابی و تبلیغات آن. نمیخواهم یک بازیگر پرکار باشم و پشت سر هم، فیلم تازه روانه پرده سینما کنم. مریض میشوم و فکر میکنم حال تماشاگران را هم بد کند. تعداد کمتری فیلم خوب، خیلی بهتر از تعداد زیادی فیلم معمولی و بد است. با پرکاری در یاد و خاطره تماشاچی نمیمانید. این فیلم خوب و نقش خوب است که باعث ماندگاری میشود.
معمولا کم گفتوگو میکنید. چرا؟
مصاحبهها را دوست ندارم، زیرا برای هر پرسشی که پرسیده میشود، جوابی ندارم. پاسخی برای تمام کارهایی که کردهام ندارم، اما گفتوگوکنندگان برای تمام پرسشهای خود جوابهای دقیق و مشخص میخواهند. این کار چیزی شبیه اجبار و فشار است.
بازی در فیلمهای مستقل کم خرج دلیل خاصی دارد؟
قبل از هر چیز بگویم که اصلا با فیلمهای پرخرج و بلاک باستر مشکلی ندارم و مخالفشان نیستم. فیلمهای مستقل را دوست دارم، چون در دل خودشان پرسشهایی را مطرح میکنند و این ادا و ادعا را ندارند که همه چیز را میدانند. بعضی از فیلمهای بزرگ و پرخرج جوری رفتار میکنند که انگار همه چیز را میدانند و پاسخ تمام پرسشها را در خود دارند.
قهرمان بازیگریتان کیست؟
شاید بخواهید نام مارلون براندو را ببرم، اما مارلون براندوی من جین وایلدر است! کسی است که قلبتان را میشکند و در همان حال، به خندهتان میاندازد. کارش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد و شما درمیمانید که چگونه آن را انجام میدهد. با بازیاش همه چیز به شما میدهد و حالا این شما هستید که باید تصمیم بگیرید چه حسی نسبت به آن دارید.
به عنوان یک ستاره کودک کار بازیگری را شروع کردید. حالا در این سن و سال، چه احساسی دارید؟
بزرگ شدن را دوست دارم، به این دلیل که میتوانم تمام آن کارهایی را که دوست دارم انجام دهم. از کودکی عاشق شیرینی بودم. بزرگ شدن این مزیت را داشته که میتوانم هر مقدار شیرینی که بخواهم بخرم!
کیکاوس زیاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد