چندی پیش اهالی یکی از محلههای شرق پایتخت متوجه فریادهای کمکخواهی مرد جوانی شدند. بهدنبال فریادهای مرد جوان آنها با صحنه عجیبی مواجه شدند؛ چهار مرد در حال کتک زدن مرد جوان بودند و قصد داشتند با تهدید او را سوار خودرویی کنند. با ورود بهموقع اهالی محل، مردان ناشناس سوار بر خودروی مورد نظر و خودروی 206 مرد جوان شده و از محل متواری شدند.
قرار دردسرساز
بهدنبال این ماجرا، موضوع به پلیس اعلام شد و کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند. مرد جوان که شهاب نام دارد در تحقیقات اولیه به ماموران گفت: چندی قبل در تلگرام با دختر جوانی آشنا شدم. دختر جوان فرنگیس نام داشت و عکس زیبای پروفایلش باعث شد که توجهم به او جلب شود. فرنگیس میگفت شماره مرا از یک گروه دوستی برداشته و با دیدن عکسم در پروفایل تلگرام از من خوشش آمده و تصمیم به دوستی گرفته است.
او ادامه داد: از آنجا که من هم از فرنگیس خوشم آمده بود، دوستیام را با او آغاز کردم. در این مدت دوستی ما تنها از طریق تلگرام بود تا اینکه به من پیشنهاد داد باهم قرار بگذاریم. من هم که دلم میخواست از نزدیک او را ببینم و تا حدودی هم به او علاقهمند شده بودم با فرنگیس قرار گذاشتم. زمانی که به محل قرار رسیدم از فرنگیس خبری نبود. با خودم گفتم حتما در ترافیک مانده است. داخل خودروی 206 خود به انتظار او بودم که ناگهان چهار مرد که صورتهایشان را پوشانده بودند در خودرویم را باز کرده و با زور مرا از ماشین بیرون کشیدند. آنها شروع به کتک زدن من کردند و قصد داشتند مرا سوار خودرویشان کنند که با سر و صدای من، مردم به دادم رسیدند، اما آنها خودرویم را به سرقت بردند.
خودروی سوخته در خارج از شهر
با شکایت مرد جوان در رابطه با اقدام به ربودن و سرقت خودرویش، کارآگاهان وارد عمل شدند و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. شماره پلاک خودروی شهاب بلافاصله به تمام واحدهای گشت اعلام شد.
درحالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، کارآگاهان در جریان کشف خودروی شهاب در اطراف تهران قرار گرفتند. خودروی پژو به آتش کشیده شده بود و بررسیها نشان میداد چهار مرد ناشناس بعد از سرقت خودرو، آن را به آتش کشیده و آتش زدن خودرو عمدی بوده است.
دستگیری فرنگیس
باتوجه به آنکه شهاب با فرنگیس قرار ملاقات داشت، این فرضیه مطرح شد که دختری جوان در این ماجرا نقش داشته و دوستی و ابراز علاقهاش قسمتی از نقشه آدمربایان و سارقان خودرو برای اجرای نقشهشان بوده است.
به این ترتیب تحقیقات روی این موضوع متمرکز شد و کارآگاهان موفق به شناسایی فرنگیس شدند و در عملیاتی غافلگیرانه دختر جوان را دستگیر کردند.
فرنگیس که ابتدا منکر ماجرا شد و مدعی بود از هویت مردان نقابدار بیخبر است، اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل از این حادثه یکی از اقوامم به نام امیر سراغم آمد و از من خواست برای وصول پولش به او کمک کنم.
امیر شرایط مادی بدی داشت و چون مستقیم با او در ارتباط بودم، میدانستم واقعیت را میگوید. امیر از کلاهبرداری مرد جوانی به نام شهاب گفت و اینکه 15 میلیون تومان پول از شهاب میخواهد، اما او حاضر به پرداخت آن نیست.
فرنگیس ادامه داد: صحبتهای امیر و وضعیت مالی بدی که داشت باعث شد با او همراهی کنم. البته از ماجرای کتککاری و اقدام به آدمربایی و سوزاندن خودروی شهاب حرفی به میان نیاورد. او به من گفت هرچه با شهاب تماس میگیرد تلفنهایش را جواب نمیدهد و محل زندگیاش را هم تغییر داده است. او از من خواست تنها اعتماد شهاب را جلب کنم و با او قرار بگذارم و به من گفت میخواهد با شهاب صحبت کند. من هم طبق خواسته امیر در تلگرام با شهاب دوست شدم و عکسی تزئینی در پروفایلم گذاشتم و موفق شدم اعتماد شهاب را جلب کنم.
بدهی 15 میلیونی
او ادامه داد: من هم طبق نقشهای که امیر کشیده بود، بعد از مدتی آشنایی و جلب اعتماد او با شهاب قرار گذاشتم، اما به جای اینکه خودم به محل قرار بروم، امیر به محل قرار رفت و از مابقی ماجرا هم خبری ندارم. با اعترافات دختر جوان، تحقیقات برای شناسایی امیر ادامه یافت و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مدتی قبل امیر و شهاب باهم قرارداد خرید خانهای را تنظیم کرده بودند اما در میان راه شهاب از تصمیمش منصرف شده و 15 میلیون تومانی را که در این میان رد و بدل شده بود به امیر پس نداده است. همین مساله باعث کینه امیر شده و مرد جوان نقشه انتقامگیری را طراحی میکند.
انتقامگیری آتشین
با تلاش ماموران، مرد جوان دستگیر و تحقیقات از او صورت گرفت. امیر که دستش را رو شده میدید و چارهای جز بیان حقیقت نداشت به جرم خود اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل با شهاب معامله ملکی انجام دادم، اما بعد از مدتی زیر تمام قول و قرارهایش زد. در این میان شهاب باید 15 میلیون تومان به من پول میداد اما او بدهیاش را نداد. چند بار پیگیر پولم شدم و شهاب مدام امروز و فردا میکرد.
او ادامه داد: وعدههای شهاب ادامه داشت تا اینکه او تلفن همراهش را خاموش کرد و زمانی که به خانهاش رفتم تا در این مورد با او صحبت کنم، متوجه شدم شهاب محل زندگیاش را تغییر داده است. تلاشهایم برای شناسایی محل زندگی شهاب بی نتیجه بود.
قرار صوری
مرد جوان گفت: این درحالی بود که همسرم بیمار شد و نیاز به عمل جراحی پیدا کرد، اما من هیچ پولی برای درمان هزینه عمل نداشتم و پولی که به شهاب داده بودم میتوانست جان همسرم را نجات دهد.
برای همین تصمیم گرفتم هر طور شده او را پیدا کنم. در جستوجوی او بودم که تلگرامش فعال شد. تنها راهی که میتوانستم شهاب را پیدا کنم، تلگرامش بود. اما میدانستم اگر خودم را نشان دهم شهاب دوباره ناپدید میشود. برای همین نقشه دیگری را طراحی کردم. از فرنگیس خواستم با او طرح دوستی بریزد. زمانی که شهاب به محل قرار آمد من و سه نفر از دوستانم درحالی که چهرههایمان را پوشانده بودیم، سعی کردیم او را سوار ماشین کنیم.میخواستم او را به مخفیگاهم ببرم و با تهدید و زور پولهایم را از شهاب بگیرم، اما او سر و صدا کرد و نقشه من لو رفت. در نهایت ماشین او را سرقت کردیم و برای انتقامگیری خودرویش را آتش زدیم.
با اعتراف مرد جوان، تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
ضمیمه تپش جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد