به گزارش جامجم، بامداد دوشنبه زن 34 ساله معتادی به کلانتری 132 نبرد تهران رفت و مدعی شد مردی را کشته و به خاطر عذاب وجدان میخواهد تسلیم شود.
او برای ادامه تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و به افسر تحقیق گفت: من شیشه و هروئین مصرف میکنم. یک روز در حال تزریق هروئین بودم که مرد موادفروش به زیرزمین خانه آمد. او میخواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد که با برداشتن چوبدستی ضربههایی به او زدم و بعد از کشتن وی فرار کردم. چند ماه در خانهام در شهریار ماندم، مدتی خانه مادرم و چند سال سرگردان این شهر و آن شهر بودم. بعد به شهریار بازگشتم، آرایشگاهی راه انداختم، اما به خاطر اعتیادم این کار را از دست دادم. خانهام را به خواهرم سپردم و سرگردان شهرهای دیگر شدم.
در این مرحله ماموران از پلیس آگاهی ملارد استعلام کردند که معلوم شد، 4شهریور سال 90 مردی به همان شیوه که زن جوان میگوید به قتل رسیده و پلیس در جستوجوی قاتل او بوده است.
دیروز دوشنبه متهم زن در غیاب بازپرس پرونده، برای ادامه تحقیقات نزد محسن مدیرروستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
متهم زن به بازپرس جنایی گفت: معتاد به شیشه هستم. مرد جوان را به قتل نرساندهام. از او همیشه مواد میخریدم. آن روز شیشه مصرف کردم و توهم ناشی از آن باعث شد به کلانتری بروم و به دروغ بگویم او را کشتهام. جا و مکانی نداشتم و میخواستم با این گفتههای دروغین به کمپ یا زندان بروم. شاید با این کار خانوادهام ردی از من پیدا کنند.
با توجه به این که قتل در حوزه قضایی شهر ملارد رخ داده بود، پرونده به آنجا ارسال شد و متهم در اختیار پلیس آگاهی ملارد قرار گرفت.
میخواستم به کمپ بروم
زهرا 34 ساله، از زور خماری به خود میپیچید و فریاد میزد بیگناهم، دروغ گفتهام و زنجیر دست و پایم را باز کنید. من آن مرد را نکشتهام. او در گفتوگویی با خبرنگار جامجم درباره رد ادعایش گفت.
متاهلی؟
14 سال پیش ازدواج کردم و ثمره زندگیمان پسری 12 ساله است. او کلاس ششم است. بهخاطر اعتیادم به شیشه و هروئین از شوهرم جدا شدم و فرزندم با پدرش زندگی میکند.
با خانوادهات در ارتباطی؟
چند سال است از هم خبر نداریم. در این سالها در شهرهای تهران، سلماس و قم سرگردان بودم. به خاطر این که شیشه مصرف میکردم تعادل روحیام بههم میریخت و به شهرهای دیگر هم میرفتم.
چرا مرتکب قتل شدی؟
دروغ گفتم. آن مرد فروشنده موادمخدر بود و من برای خرید گاهی نزد او میرفتم. از وی خبر نداشتم. توهم شیشه باعث شد دروغ بگویم. میخواستم با این کار راهی زندان یا کمپ شوم تا جایی برای ماندن داشته باشم. در این صورت شاید خانوادهام از ماجرا باخبر میشدند و به سراغم میآمدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد