به گزارش جام جم آنلاین ، بهانه ما برای حضور در مسجد ثارا... شهرک والفجر و گفتوگو با امام جماعت این مسجد، حجتالاسلام احمد تقوا، همین رویکرد اجتماعی و متفاوت مسجد این محله است. مسجدی که درهایش را تنها برای انجام فرایض دینی به روی مردم باز نکرده و حالا مدتهاست به یک پایگاه اجتماعی بزرگ هم در منطقه تبدیل شده است.
مسجدی با کلاسهای آموزشی ترک اعتیاد
« مسجدی که بتواند مشکلات مردم را درک و نسبت به حل و فصل آن راهکاری مناسب ارائه کند و آنها را از بنبستهای پیش آمده خارج کند، در واقع در مسیر تحقق مسجد در تراز اسلامی قدم برداشته است.» این اعتقاد حجتالاسلام احمد تقواست؛ امام جماعت مسجد ثارا... که از 27 سال پیش در این مسجد حضور دارد و حالا خیلی از اهالی محل، او را با فعالیتهای اجتماعی محورش میشناسند.
فعالیتهایی که ریشهاش به 12 سال پیش میرسد: «این رویکرد در مسجد ما از 12 سال پیش شروع شد، از کلاسهای آموزشی که بعد از ترک برای بهبودیافتهها میگذارند و از فضای مسجد بهعنوان فضای آموزشی برای آموزشهای NA استفاده شد. البته آن موقع با توجه به این که در این زمینه تجربه و اطلاعات کافی را نداشتیم با شک و دودلی کار را شروع کردیم.»
این حرکت با حضور 30 نفر از بهبودیافتهها در مسجد ثارا... شروع شد و صحن مسجد روزهای زوج میزبان جلسات این گروه بود ؛ اتفاقی که حجتالاسلام تقوا درباره اش میگوید: «البته ما آداب مسجد را به آنها یاددادیم و گفتیم وقتی وارد فضای مسجد میشوند باید چه مقرراتی را رعایت کنند که آنها هم قبول کردند . اوایل یک مقداری مقاومتهای مردمی هم وجود داشت، خیلیها فکر میکردند اینها کماکان معتاد هستند و آزار و اذیت دارند، اما به مرور این نگرانیها هم کاهش پیدا کرد و اعتماد عمومی هم به این بهبودیافتهها و هم به این حرکتی که مسجد شروع کرده بود، بیشتر شد.»
از بهبودیافتههای قدیمیتر کمک گرفتیم
این، اما تازه شروع ماجرا بود؛ ماجرایی که از آن سال تا به امروز طول کشیده و باعث رهایی افراد زیادی از دام اعتیاد شده است: «بعد از گذشت چندماه، ما دیدیم بهعنوان مسجد، مراجعهکننده معتاد هم در طول روز زیاد داریم، خیلیها میآمدند از سرویسهای بهداشتی مسجد برای استحمام، لباس شستن و ...استفاده میکردند، ما ترددشان را میدیدیم. یک سری معتاد محلی هم داشتیم، یعنی بچههای خود اهالی محله که اعتیاد داشتند. همینجا بود که به این فکر افتادیم حالا که وارد این مقوله شدیم، به ترک اعتیاد معتادانی که به ما مراجعه میکنند هم کمک کنیم.»
تصمیمی که شاید از نظر خیلیها سخت باشد، اما از نظر امام جماعت مسجد ثارا...، اصلا کار سختی نیست: «ما دیدیم بسیاری از معتادان جای مناسبی برای ترک نمیشناسند، خیلیهاشان مثلا کارتنخوابها یا هزینه کمپهای ترک اعتیاد را ندارند یا تجربهشان از کمپ خوب نبود. اما وقتی پای مسجد وسط میآید به خاطر اعتمادی که نسبت به مسجد وجود دارد، برای شروع این حرکت یعنی ترک مواد رغبت بیشتری نشان میدهند. از طرف دیگر به خاطر سختگیریهایی که ما روی کمپهایی که با آنها کار میکنیم داریم نسبت به حضور در این کمپها هم مقاومت نمیکنند. چون این کمپها زیرنظر مسجد هستند، من خودم مرتب برای بازبینی به آنها سر میزنم و یکی ازمحورهای اصلی این کمپها همین بحث ارائه آموزشهای قرآنی و دینی و بحث معنوی است که در آنها وجود دارد.»
کم کم در این مسیر، آنهایی که سالهای طولانی بهبود یافته بودند هم با حجتالاسلام تقوا و دوستانش همراه شدند: «ما اطلاعات زیادی از این موضوع نداشتیم اما از بهبودیافتههای قدیمیتر کمک گرفتیم، در معرفی کمپ، بازدید کمپ، پیدا کردن جای مناسب و شرایط مناسب برای ترک مواد، آموزش نحوه ترک و ... مشاوره گرفتیم و کار به همین منوال جلو رفت. از خیرین هم برای تامین هزینهها کمک گرفتیم و خوشبختانه کار با این که اوایل اصلا سازماندهی شده نبود، اما خیلی زود جلو رفت.»
مشارکت؛ از ترک تا کمک به اشتغال بهبودیافتهها
از روزهای اول شروع این حرکت، برای امام جماعت مسجد ثارا... خاطرههای زیادی به جا مانده است:« آن موقع این موضوع دهان به دهان بین مردم چرخیده بودو یک وقتهایی میشد که ساعت 12 شب در خانه ما را میزدند و میگفتند بیایید مسجد مراجعهکننده کارتنخواب دارید. ما تازه ساعت 12 شب میرفتیم با او مصاحبه میکردیم و هزینه اش را تامین میکردیم که برود کمپ و بعد از کمپ هم دوباره برگردد اینجا درکلاسهای آموزشی بعد از ترک شرکت کند. بعد دیدیم اینها بعد از بهبود هم همیشه به ما مراجعه میکنند حتی خیلی وقتها از خانوادههایشان حمایت میکردیم . بهخاطر همین، تصمیم گرفتیم در زمینه اشتغال و کارآفرینی برای بهبودیافتهها هم فعال شویم و دیدیم مناسبترین جای استفاده از امکانات خود مسجد است. تعدادی از مغازههای موجود و موقوفات مسجد را به همینها اجاره دادیم و الان تعدادی از بهبودیافتهها سال هاست همینجا اشتغال دارند و بازگشت به اعتیاد هم نداشتهاند. درحقیقت کلاسها و برنامههای دورهمی بخش ترک اعتیاد که در خود مسجد برگزار میشود به تداوم این موضوع خیلی کمک کرده است؛ چراکه برخی افراد در دوره ترک میگویند حضور در فضای معنوی مسجد احساس خوبی به آنها میدهد. بسیاری از آنها حالا خودشان مسجدی شدهاند و در همین مسجد نماز میخوانند. آنها مدت هاست دلگرم به خانه خدا شدهاند چون زندگی دوباره را در همین خانه شروع کردهاند.»
تاسی از سنت پیامبر اکرم(ص)
«خواهشمند است خیرین محترم در صورت تمایل جهت مشارکت مالی در ترک اعتیاد معتادان به دفتر مسجد مراجعه فرمایند.» این جمله، خیلی ساده راه و روش مسجد ثارا... را در برخورد با معضلات اجتماعی نشان میدهد؛ جملهای که روی پارچهای در ابعاد بزرگ، در ورودی مسجد نوشته و نصب شده است و توجه خیلیها را به این حرکت جلب میکند . جحت الاسلام تقوا در این باره میگوید: «آقا امیرالمومنین(ع) درباره پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند که حضرت محمد «طبیب دوّار بطبّه» بودند، اینجا منظور طبیب جسم که نیست، پیامبر طبیب روح مردم بودند، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی آنها را درمان میکردند. خودشان میرفتند بین مردم، منتظر نمیشدند که مردم به ایشان مراجعه کنند. ما اگر ادعای تاسی از پیغمبر خدا را داریم، باید به معضلات اجتماعی هم توجه داشته باشیم. معتقدم مشکلات اجتماعی را نهادهای مردمی بهتر میتوانند رفع و رجوع کنند و نهادهای دولتی و رسمی انگیزههای لازم را برای این کار ندارند.»
تقوا در توضیح بیشتر میگوید: «یک مسجد از نظر کارکرد باید مسجد تراز اسلامی باشد و دو رویکرد مهم را دنبال کند ؛ رویکرد اول همان بحث آموزشهای دینی و مذهبی که براساس منابع و متون دینی و اسلامی ما مشخص شده است، اما رویکرد دوم خدمتگزاری به عموم مردم و کمک به رفع مشکلات آنهاست، همانند همان سنت حضرت محمد(ص). اینجا هم ما در هر دو محور فعال هستیم .این دو مکمل هم هستند و تعداد مسجدیهای ما بعد از این اتفاق نه تنها کمتر نشده که بیشتر هم شده است . ما در شبهای قدر، میزبان تعداد زیادی از بهبودیافتهها هستیم که اینجا قرآن بالای سرشان میگیرند و بک یا الله و العفو العفو میگویند.»
این رویکرد مثبت باعث شده حجتالاسلام تقوا به این نتیجه برسد که مساجد دیگر هم میتوانند به این عرصه وارد شوند و به حل معضلات اجتماعی محله خود بپردازند:« من طرح این موضوع را به مرکز رسیدگی به امور مساجد دادم و گفتم این طرح میتواند گسترش پیدا کند. ما در فاز اول برای نمونه میتوانیم 50 مسجد را که توان مالی و امام جماعت و هیأت امنای علاقهمند و پیگیر مسائل اجتماعی دارند، انتخاب کنیم و در این مسیر حرکت را شروع کنیم و مطمئنم که بازخورد خیلی خیلی مثبتی اجرای این طرح در جامعه خواهد داشت.»
کارتن خوابی که با ماشین مدل بالا آمد
بین همه آنهایی که در این 12 سال، به واسطه کمک مسجد ثارا... از دام اعتیاد رهیدهاند، خاطره بعضیها در یاد حاج آقا تقوا از بقیه پررنگ تر است:« یک بار یک نفر با ماشین مدل بالا جلوی مسجد ایستاد، من را که دید جلو آمد و سلام و احوالپرسی گرمی کرد. من اما نشناختمش. خندید و گفت حاج آقا دیگر ما را نمیشناسی؟! گفتم نه. گفت من فلانی ام! همان که کارتن خواب شده بود، من آمدم اینجا و شما کمک کردید که ترک کنم. بعد از ترک هم پدرو مادر و همسر و فرزندانم به من اعتماد کردند و من را پذیرفتند و الان هم زندگی خوبی دارم. این البته یک نمونه بود ما از این نمونهها زیاد داریم.
افشین؛ بهبودیافتهای که حالا مشاور ترک اعتیاد مسجد است
افشین یک بهبود یافته است؛ یکی از همانها که جَلد مسجد ثارا... شده و با این که سالها از بهبودشان میگذرد، از این مسجد و امام جماعتش دل نکندهاند. قصه افشین، قصه مردی است که ده سال پیش وقتی به آخر راهش رسیده بود، از مقابل مسجد ثارا... عبور کرد و سرنوشتش برای همیشه عوض شد.
افشین 51 ساله است، 16 سال تخریب داشته و حالا 11 سال است که پاک پاک است؛ پاک پاک یعنی حتی یک بار هم لغزش نداشته: «من 24 ساله بودم که رفتم سراغ مواد. مواد را هم خیلی ساده شروع کردم. ابتدا فکر میکردم مواد به من انرژی میدهد چون اوایل که تریاک میکشیدم تا 24 ساعت پای دستگاه بودم و کار میکردم، فکر میکردم همیشه به همین منوال است اما سریع به جایی رسیدم که دیگر تمام وقتم را میگذاشتم پای مصرف مواد. همین شد که همسر اولم به خاطر اعتیاد از من جدا شد و من ماندم و تنهایی و مصرف مواد.»
افشین مصرف مواد را از تریاک شروع کرد و آن موقع خودش را معتاد نمیدانست، اما بالاخره کار او هم رسید به تزریق هروئین:« من زمانی که تریاک مصرف میکردم وقتی اسم هروئین میآمد تنم میلرزید. فکر میکردم کسی که هروئین مصرف میکند معتاد است نه من! اما سال 79 یکدفعه تریاک کمیاب شد، برعکس هروئین ارزان و در بازار زیاد شد. درواقع بازار مصرف عوض شد. من هم به پیشنهاد یکی از دوستانم رفتم سراغ هروئین. دوستم به من گفت هروئین هم اثرش بیشتر است هم لازم نیست برایش زیاد وقت بگذاری و هم هزینه اش کمتر است. من هم قبول کردم و همان بار اول با تزریق شروع کردم. دستم را بردم جلو و دوستم هروئین را به رگ دستم تزریق کرد. الان که نگاه میکنم باورم نمیشود که اینقدر راحت این کار احمقانه را انجام داده باشم، اما همین باعث شد که چهار سال آخر اعتیادم را هروئین تزریق کنم.»
کارتن خواب خانه بودم
افشین با این که کارتن خوابی را در خیابان تجربه نکرده، اما اعتراف میکند کارتن خواب خانه بوده است: «ببنید ما یک اصطلاحی بین خودمان داریم میگوییم کارتن خواب خانه بودیم. من هم همین شرایط را داشتم. وقتی در خانه هیچ اعتباری نداشته باشی، کسی روی تو حساب نکند، اصلا تو را نبیند، انگار کارتن خواب خانه هستی. من هم همین شرایط را داشتم.»
شرایطی که باعث شد افشین یکی از روزهای 11 سال پیش به این نتیجه برسد که باید به زندگی اش پایان بدهد:« یک روز من از خانه بیرون آمدم، فقط در فکر این بودم بروم یک جا و خودم را راحت کنم. یک مبلغی پول با خودم داشتم فکرم این بود که بروم همه را یکجا هروئین بخرم بعد بروم به خودم تزریق کنم و به اصطلاح خودمان اوردوز کنم و بمیرم.»
سرنوشت اما یک راه دیگر را پیش روی افشین گذاشت: «من سال هاست در همین محله ساکنم، یعنی تقریبا همسایه مسجدیم. وقتی داشتم از کنار مسجد رد میشدم، حاج آقا تقوا را دیدم. آن موقع یادم نیست دقیقا چه حرفی زدم اما با طعنه یک حرفی هم به حاج آقا گفتم چون فکر میکردم اگر من اعتیاد دارم تقصیر حاج آقا و امسال اوست. اما حاج آقا با یک لحن دوستانهای از من پرسید که چه شده؟! من هم گفتم معتادم و دارم میروم خودم را راحت کنم. حاج آقا پرسید چرا؟ گفتم چون هر راهی را امتحان کردم جواب نداده! حاج آقا هم گفت حالا بیا این راهی را که من میگویم هم امتحان کن. نمیدانم آن روز چه اتفاقی در من افتاد که به حاج آقا اعتماد کردم و استارت پاکی من از همانجا خورد. از همان زمان، جلد این مسجد شدم و حاج آقا را رها نکردم.»
افشین حالا یکی از پایههای اصلی فعالیت مسجد در زمینه ترک اعتیاد است ؛ کسی که حاج آقا تقوا به او میگوید مشاور ترک اعتیاد مسجد، خودش البته میگوید که من سرباز حاج آقا هستم:« الان اگر حاج آقا بگوید برو دوشب کمپ پیش بچهها بمان میروم، اگر بگوید برو چلوکبابی 80 تا غذا بگیر برو بین کارتن خوابها پخش کن میروم. با همه افرادی هم که برای ترک به ما مراجعه میکنند به عنوان مشاور صحبت میکنم و بعد آنها به کمپ معرفی میشوند.»
پول مواد نداشتم؛ زورگیری میکردم
حسن 30 ساله است؛ تک پسر خانواده که به قول خودش فقط برای این که پیش بقیه بچه محلها کم نیاورد، مصرف مواد را شروع کرده:« دورو بر من در محله همه خلافکار بودند، من هم خیلی زود به جمع آنها پیوستم و برای این که کم نیاورم و نگویند حسن بچه است، رفتم سراغ مواد تا خودم را بزرگ نشان بدهم. مصرفم را هم با تریاک شروع کردم، اوایل به صورت مخفیانه بود اما بعدها آشکار هم شد و مواد جدیدتر را تجربه کردم. من با این که از نظر مالی هیچ مشکلی نداشتم اما کارتن خوابی را هم تجربه کردم چون دیگر در خانواده جایگاهی نداشتم. روزهایی را یادم است که پول تهیه مواد را نداشتم و میرفتم دم ترمینال جنوب، جلوی مسافرها را میگرفتم و زورگیری میکردم تا پول مواد مصرفی ام را در بیاورم. چون معتاد بودم فکرم بیمار بود. اما الان دوسال است که پاکم .»
حسن یکی از اهالی منطقه 17 است که از دوسال پیش در منطقه 6 زندگی میکند؛ دوسالی که روزشمارش از پاکیاش شروع شده:« دوسال پیش خیلی اتفاقی گذر من به اینجا و این مسجد افتاد. من پیک موتوری بودم، یک بسته به آدرس شهرک والفجر آوردم و برای استفاده از سرویس بهداشتی کنار مسجد توقف کردم. دیدم مسجد خیلی شلوغ است. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند که جلسات NA برای بهبودیافتهها برگزار میشود. تعجب کردم. من چون مصرفکننده بودم درباره این جلسات زیاد شنیده بودم اما ندیده بودم داخل مسجد هم برگزار شود. از طرف دیگر چون یک بار تجربه ترک و بازگشت به مواد را داشتم برایم عجیب بود که این بهبودیافتهها چطور در این وضعیت ماندهاند و لغزش نداشتهاند. چند دقیقهای با چند نفر از بهبود یافتهها صحبت کردم و در آخر به من گفتند اگر بخواهی ترک کنی امام جماعت این مسجد کمکت میکند. اگر هم پاک بمانی و پاکی ات به مقطع بالایی برسد در اشتغالت هم مشارکت میکند. من هم از همان موقع تصمیم گرفتم و اینجا ماندم.» برای حسن هم روال پاکی مثل بقیه معتادهایی شروع شده که در این سالها به مسجد ثارا... مراجعه کردهاند، 21روز ماندن در کمپ و بعد شرکت مداوم در جلسات مشاوره NA . حسن حالا در یکی از مغازههای اطراف مسجد، کار میکند و حتی بعد از پاکی هم، از مسجد و حاج آقا تقوا دل نکنده است.
مینا مولایی/ جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد