یک سوی قضاوتها، آمارهای غیررسمی نشستهاند و تحلیلهای کارشناسان و سوی دیگر، همه خرابیهایی که به چشم میآید و سوی سوم، گفتههای دولتمردان و گزارشهای رسمیشان که اینگونه روایت میکنند؛ همه چیز تحت کنترل است و شاخصها رو به بهبود.
نیمه مرداد 96 که دولت دوازدهم روی کارآمد از دولت یازدهم (که تکرار خودش بود) گزارش عملکردی داد و در آن تیم اجرایی یازدهم را «دولت محیطزیست» خواند. دراین گزارش آمده بود که رتبه ایران درشاخص عملکرد محیطزیستی 9 پله ارتقا یافته است. این رتبه را دانشگاه ییل با در نظر گرفتن دو حوزه سلامت محیطزیست و سرحالی اکوسیستم هرسال محاسبه میکند که درسال2015 که سال استناد دولت دوازدهم به آن است رتبه کشورمان را 105 جهان اعلام کرده بود.
دانشگاه ییل برای محاسبه شاخصها، معیارهای متنوعی دارد که عبارتند از: هوا، منابع آب، تنوع زیستی و زیستگاه ها، جنگل ها، صیادی، تغییر اقلیم، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، آلودگی فضاهای بسته، ذرات معلق، سرانه تولید دی اکسید گوگرد، تغییر در کمیت آب، حفظ زیستگاههای بحرانی، مساحت نواحی دریایی حفاظت شده، مدیریت آفات، رشد تودههای جنگلی و چند معیار دیگر از همین جنس.
در سال2012 مصادف با اواخر عمر دولت دهم، رتبه کشورمان در شاخصهای سلامت محیطزیست و سرحالی اکوسیستم 114 جهان بود که چهارسال بعد وقتی روی عدد 105 ایستاد، دولت سلف او، با مقایسه این دوعدد حکم به بهبود اوضاع داد.
ولی اوضاع چنان که گزارش میشود خوب نیست و دربعضی بخشها حتی بحرانی است. با سه کارشناس حوزه محیط زیست نیز که صحبت کردیم تحلیلهایشان بیشتر بار منفی داشت. آنها یکصدا میگفتند گرچه درسالهای اخیر کارهای خوبی انجام شده، اما کفاف بحرانهای ریشه دار محیطزیست را نمیدهد.
همین است که وقتی دولت یازدهم مهمترین دستاوردهایش را تصویب فصل مالیاتهای سبز در لایحه ارزش افزوده، تدوین سیاستهای کلی نظام درحوزه محیطزیست، تصویب لوایح هوای پاک، خاک و حفاظت از تالاب ها، حتی توقف توزیع بنزین پتروشیمی و جایگزینی بنزین و گازوئیل یورو4، کاهش مصرف مازوت در نیروگاهها یا ایجاد بیمه پلنگ ایرانی،20 برابر کردن جرایم شکار و صید یا تصویب لایحه حمایت از محیطبانان و جنگل بانان در دولت اعلام کرد بازهم کارشناسان گفتند این کارها گرچه خوب است، ولی کافی نیست.
اولویتها و فرا اولویتها
بگوییم آب، بگوییم هوا، بگوییم ریزگردها، بگوییم خشکسالی، بگوییم امان از فرونشست دشتها، خشکیدگی بلوط ها، آلودگی دریاها، خشک شدن تالابها، بگوییم فغان از مهاجرتهای زیستمحیطی... از کدام دردمان بگوییم و علاج کدامشان را بخواهیم؟
حتما برای همین است که هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران به ما گفت وضعیت محیط زیست ایران به مرحلهای رسیده که دیگر امکان اولویتبندی برای رسیدگی به مشکلاتش وجود ندارد، چون آن قدر دربخشهای مختلف مشکل هست که اولویت بندی مشکلات فقط زمان هدر میدهد و امکان برگشتپذیری طبیعت را ضعیف میکند.
با این حال محمد درویش، کارشناس و فعال محیطزیست هنوز به اولویتبندی مشکلات معتقد است. اومتاسف است که بگوید نرخ سرانه مصرف در کشورمان در بسیاری از حوزهها بالاتر از میانگینهای جهانی است مثل این که ما 17 برابر یک ژاپنی انرژی و دو و نیم برابر او آب مصرف میکنیم، درحالی که با ایستادن روی کمربند خشک زمین فقط یک سوم میانگین جهانی بارش داریم و تبخیرمان نیز50 درصد بیشتر از میانگین کره زمین است. او به این ترتیب میگوید آب باید جزو اولویتهای دولت باشد. باید مقرراتی وضع شود تا از مردمی که قدر آب را میدانند و صرفهجویی میکنند حمایت شود و همچنین آب آشامیدنی از مصارف بهداشتی جدا شود. درویش اطمینان میدهد این روشها کمک شایانی به حل مشکل کم آبی میکند و همین امسال میتواند محقق شود اگر دولت بخواهد.
این کارشناس برنامه دوم را حوزه مصرف انرژی میداند که از نگاه او افسارگسیخته است. طبق آمار او، ما ایرانیها روزانه حدود 80 میلیون لیتربنزین مصرف میکنیم درحالی که ترکیه با جمعیتی برابر با ما و داشتن یک و نیم برابر خودرو بیشتر، فقط 7.8 میلیون لیتر مصرف بنزین دارد. او میگوید سروسامان دادن این وضع راهی است برای رسیدن به هوای پاک و کاستن از فشار مضاعفی که به طبیعت وارد میشود.
درویش البته به حل بحران زباله و در اولویت قرار گرفتنش نیز معتقد است. او ما را با توکیو مقایسه میکند، شهری با 25 میلیون نفر جمعیت که زبالههایشان را هر دو هفته یکبار جمع میکنند در مقایسه با تهرانی که بعضا در آن تا روزی پنج بار این کار انجام میشود و هزینه جمعآوری زبالهاش تا هزارمیلیارد تومان در سال نیز اعلام شده است. درویش میگوید اگر بحران زباله مدیریت شود، هم درآمدزاست و هم پایانی است بر آلودگیهای زیستمحیطی.
با وجود اعلام این اولویتبندی اما هادی کیادلیری معتقد است همه زنجیرههای حیات آنچنان به هم پیوستهاند که تفکیکناپذیرند و چون اثرات متقابلی برهم دارند باید همزمان با هم حفظ شوند، یعنی حفظ آب بدون حفظ جنگل، حفظ جنگل بدون حفظ ریزگردها و کنترل ریزگردها بدون حفظ آب شدنی نیست.
او به حوزه تخصصیاش که جنگل است نقب میزند و میگوید در سال96 یک اتفاق خوب برای جنگلها افتاد که آغاز استراحت جنگل و ممنوعیت بهرهبرداری از چوبهای جنگلی بود. یک گام بزرگ به تعبیر او، اما چه سود که کاری برای تسهیل واردات چوب به عنوان اقدام مکمل آن انجام نشد. کیادلیری با ذکراین مثال توضیح میدهد مهمترین ضعف دولت درحوزه محیطزیست این است که وقتی تصمیمی درست میگیرد مدیران خبره و توانمند برای پیشبرد امور را به کار نمیگیرد یا اگر تصمیمی شبهه دار مثل واگذاری اراضی ملی را اتخاذ میکند مدیرانی را سرکار میآورد که این خواسته را پیش ببرند. کیادلیری در یک جمله خلاصه میکند که هنوز دولتمردان عمق بحرانهای زیستمحیطی را درک نکردهاند، مثل یک متخصص قلب که سیگار میکشد. برای همین درسال 97 آنچه باید بیش از همه در اولویت باشد، تغییر نگاه و باورهای دولتمردان است.
آب، حتما آب
از آب باید زیاد گفت. دریاچه ارومیه جلوی چشممان دارد نابود میشود، در سیستان خشکسالی دورِ زندگی مردم چنبره زده و دارد جانشان را میگیرد. در کرمان، یزد، خراسانها و همه استانهای خشک، بیآبی حیات انسانی و جانوری و گیاهی را خدشهدار کرده و شهرهایی که آب دارد، تالابهایی که هنوز جانی برایشان مانده یا رودخانههایی که هنوز جاریاند معلوم نیست ستاره اقبالشان تا کی بدرخشد.
حجت میانآبادی، پژوهشگر دیپلماسی آب نیز نمیتواند تاریخ دقیقی اعلام کند، ولی در گفتوگو با ما تاکید میکند چالشهای آبی چون در کوتاه مدت ایجاد نشدهاند در کوتاهمدت نیز قابل درمان نیستند و هرکسی ادعای درمان فوری داشته باشد حتما ناآگاه است. او توضیح میدهد که ریشه چالشهای آبی کشورمان به بیش از پنج دهه قبل برمی گردد، بیماری مزمنی که به واسطه رویکردهای توسعهای ایجاد شد و همه دولتها فارغ از گرایشهای سیاسی خود، ناخواسته به آن دامن زدند و درهمان مسیر غلط گذشته گام برداشتند.
این کارشناس میگوید اکنون غدههای چرکین درحوزه آب سر باز کرده و بیماریها شروع شده و چون این زخم سر باز کرده مسئولان نسبت به آن دغدغه پیدا کردهاند. او اما یک جمله تامل برانگیز به زبان میآورد و میگوید، معتقدم دولتها فقط نسبت به چالشهای آب علم پیدا کردهاند ولی هنوز به طور کامل به باور نرسیدهاند؛ چون بین علم داشتن و باور داشتن تفاوت است که این را میشود در عملکرد دولتها در حوزه آب که با ابتداییترین اصول مدیریت آب مغایر است، مشاهده کرد.
او به این ترتیب اولویت اساسی درحوزه آب را به تغییر رویکردها میدهد و اضافه میکند دولت باید از مدیریت آمرانه منابع آب به حکمرانی مشارکتی تغییر جهت دهد. همچنین مدیریت عرضه و تقاضای آب را به جای طرحهای انتقال آب که مخربتر از سدسازی است باید در اولویت قرار دهد. دولت دوازدهم مرداد سال96 کارش را با ارائه یک برنامه12 محوری درحوزه محیطزیست آغاز کرد، برنامهای که انتظار میرود دولتمردان به آن پایبند باشند و امسال همزمان با آغاز دومین سال کاری دولت آن را جزء به جزء اجرا کنند، ؛ برنامهای که از مدیریت یکپارچه کاهش آلودگی هوای کلانشهرها و اجرای جدی برنامه مدیریت خاک، پسماند و فاضلاب آغاز میشود و تا اثربخش کردن شورای عالی محیطزیست، تقویت و حمایت از سازمانهای مردمنهاد، آموزش و ترویج سواد و اخلاق محیطزیست، عمومی کردن فرهنگ زیست محیطی، توسعه اشتغال سبز و لحاظ کردن آمایش سرزمین یا محوریت آب و محیطزیست در برنامههای توسعهای را پیشبینی کرده است.
مریم خباز - جامعه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد